معرفی و دانلود کتاب بانوی ارس: جلد اول
برای دانلود قانونی کتاب بانوی ارس: جلد اول و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب بانوی ارس: جلد اول
در کتاب بانوی ارس: جلد اول نوشته انور خامهای و سید مهدی سید قطبی، سرنوشت سرباز بیباک و دلاوری را خواهید خواند که در پرتو عشق بیآلایش و قهرمانیهای شگفتانگیز خود یکی از بزرگترین سرداران سپاه ایران میشود و دلاوریهای او را در جنگهای ایران و روسیه و نبرد ایرانیان با افغانان در تمام تواریخ نوشتهاند.
نوشتن داستانهای تاریخی برای خود فلسفهای دارد. فلسفۀ آن این است که خوانندگان ضمن یک سلسله حوادث شیرین و سرگرم کننده، حوادثی که با روح و احساسات بشر سر و کار دارد، وقایع تاریخی صحیح کشور خود یا ممالک دیگر را بیاموزند، از سرگذشت حقیقی و خصوصیات اخلاقی شخصیتهای تاریخی آگاه شوند و از آداب، رسوم، طرز حکومت، تحولات سیاسی آن کشورها در مرحله معینی مطلع گردند. به عبارت دیگر علت انتشار این داستانها این است که مردم به آسانترین وجهی وقایع تاریخی را فراگیرند و با حوادث تاریخی آشنا شوند.
به همین مناسبت مبتکرین و استادان این فن مانند الکساندر دوما، اوژن سو، جرجی زیدان و غیره حوادث حقیقی تاریخی را چنان با داستانهای عشقی و قهرمانی آمیختهاند که خوانندگان آنها را با کمال میل و اشتیاق میخوانند و ضمن تفریح و سرگرمی با تاریخ کشورها نیز آشنا میشوند.
متأسفانه در کشور ما تا دهه سی به استثنای چند نمونه معدود سایر داستانهایی که به نام تاریخی معروف شده است در حقیقت از تاریخ هیچ چیز ندارد، نه صحنههای مهم آن اصالت تاریخی دارد و نه لااقل سعی شده است که طرز رفتار و گفتار آن با دوران مورد بحث تطابق داشته باشد. حتی بعضی اوقات اسامیای اختراع کردهاند که در هیچ کشوری تاکنون سابقه نداشته است.
نویسنده سعی کرده که تا حد امکان این اثر واجد مفهوم حقیقی داستان تاریخی باشد. تقریباً تمام قهرمانان اصلی این داستان واقعیت تاریخی دارند و صحنههای مهم داستان واجد اصالت تاریخی است. علاوه بر این کوشش شده است وضع زندگی مردم، تشکیلات دولتی، آداب و عادات دربار و حرمسرا و غیره آنطور که در این دوره برقرار بوده است بیان شود. به این ترتیب خوانندگان ما با مطالعه منظم این کتاب نه تنها با یک داستان شیرین و خواندنی که آکنده از ماجراهای عشقی و قهرمانی و توطئههای عجیب و مرموز است سرگرم و مشغول شدهاند بلکه با وقایع یکی از پرهیجانترین و حساسترین دورههای تاریخی ایران یعنی زمان فتحعلی شاه قاجار نیز آشنا گردیدهاند.
در بانوی ارس سرنوشت رقتانگیز برادر فتحعلی شاه را مطالعه خواهید نمود که در اثر عشق سوزان به یاغیگری کشانده میشود و منشاء یک سلسه حوادث عجیب میگردد.
در بانوی ارس با رقابتهای عجیبی که میان بانوان حرم فتحعلی شاه وجود داشته و از دسیسههای سیاسی که میان سیاستمداران آن زمان اتفاق میافتاده آگاه میشوید. تمام این حوادث تاریخی با پیوند تخیلات و داستانسرایی به یکدیگر مربوط گردیده و داستان جذاب و خواندنی «بانوی ارس» را تشکیل داده است.
در بخشی از کتاب بانوی ارس: جلد اول میخوانید:
من هم از ته دل آرزو میکنم که سپاه ایران پیروز گردد و این مرد رذل سنگدل را به مجازات اعمال خود برساند. میدانم که در این صورت سرم را خواهند برید یا قطعه قطعهام خواهند کرد یا به دارم خواهند آویخت و در هر حال کشتن من قطعی است اما با این همه اقلا از این عذاب راحت خواهم شد و این مرد پست فطرت نیز به مکافات اعمال خود خواهد رسید.
بدین ترتیب آن زندانیان بینوا گاهی صحبت میکردند و گاهی سکوت مینمودند تا صبح شد و آفتاب دمید. گرچه در آن بیغوله روز و شب باهم چندان فرقی نداشت و تاریکی شب همچنان در روز هم حکمفرما بود اما از روشنایی مختصر و ضعیفی که از مدخل تنگ به درون سیاه چال میآمد میشد روز را از شب تشخیص داد. به راستی در آن جهنم وحشتانگیز نمیشد معلوم کرد که روز و شب کدامیک بدتر هستند. روز و شب هر دو تیره و تاریک و خفه و عذابآور بودند. روزها بر اثر تابش آفتاب بر دیوارهای اطراف هوا چنان داغ میشد که تحملناپذیر بود؛ تعفن لجنها و کثافات بیشتر میگردید و بخاری که بر اثر گرما از آنها برمیخاست تاب و توان را از تن میربود. شبها گرچه حرارت کمتر بود اما هوا خفهتر و گرفتهتر و کشندهتر میگردید. خلاصه روزش بدتر از شب و شبش بدتر از روز بود.
ذوالفقار خان سخت به فکر فرو رفته بود. تا این لحظه در زندگی خود هرگز باور نمیکرد که بشر میتواند چنین بیغولهای را برای شکنجه و عذاب همنوعان خود ایجاد کند. او آنقدر دلیر و شجاع و پردل بود که از هیچ سختی و مصیبتی روی درهم نمیکشید. تا آن تاریخ هیچکس هیچ وقت صدای شکایت او را نشنیده بود. او عادت داشت در برابر مشکلات و سختیها پایداری کند. او معتقد بود که گریه و زاری کار زنهاست و مرد نباید هیچ گاه خم به ابرو بیاورد. او تصمیم گرفته بود که اگر روزی دشمن بدن او را قطعه قطعه کند و بند از بندش را جدا نماید کوچکترین اظهار عجزی نکند. اما با وجود این عذابی که در این سیاه چال به محکومین بخت برگشته تحمیل میشد برای او هم عجیب و تحملناپذیر بود. او فکر میکرد که چطور این موجودات بدبخت یک ماه است در زیر چنین رنج و عذابی دوام کرده و جان نسپردهاند.
ذوالفقار خان در این افکار غوطهور بود و به سرنوشت آیندۀ خود میاندیشید که ناگهان صدای چند پا به گوش رسید. در دست یکی از آنها چوب و فلک و در دست دیگری اسباب اشکلک و داغ کردن دیده میشد.
فهرست مطالب کتاب
مقدمه
بانوی ارس
انور خامهای
کتاب حاضر
فصل اول: سفر پرخطر
فصل دوم: آشنایی
فصل سوم: کنکاش
فصل چهارم: پاداش
فصل پنجم: کیمیاگر
فصل ششم: نقب
فصل هفتم: انگشتر یاقوت
فصل هشتم: در زیر زنجیر
فصل نهم: راز پنهان
فصل دهم: در میان دوستان
فصل یازدهم: واقعه غیرمترقبه
فصل دوازدهم: زبان سرخ
فصل سیزدهم: دروازهها گشوده میشود
فصل چهاردهم: پیک عشق
فصل پانزدهم: در میان دشمن
فصل شانزدهم: راز و نیاز
فصل هفدهم: نیمه دیگر سیب
فصل هجدهم: از دریچه حوضخانه
فصل نوزدهم: سرانجام مدعی
فصل بیستم: پرتو امید
فصل بیست و یکم: نقشه کیمیاگر
فصل بیست و دوم: دام دیگر
فصل بیست و سوم: در پشت حصار قزوین
فصل بیست و چهارم: شاه تصمیم میگیرد
فصل بیست و پنجم: دوست ناشناس
فصل بیست و ششم: ناکامی
فصل بیست و هفتم: قربانی بیگناه
فصل بیست و هشتم: کیمیاگر در دام
فصل بیست و نهم: پیروزی بزرگ
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب بانوی ارس: جلد اول |
نویسنده | انور خامه ای، سید مهدی سیدقطبی |
ناشر چاپی | انتشارات مطیع |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 294 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-9900-35-0 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان تاریخی ایرانی |