معرفی و دانلود خلاصه کتاب صوتی آیین نامه‌ای از قرن شانزدهم در باب چگونه مردن

معرفی خلاصه کتاب صوتی آیین نامه‌ای از قرن شانزدهم در باب چگونه مردن

آیا مرگْ پایان مطلق هستی انسان است؟ در این صورت، پیامدهای آگاهی بر این حقیقت برای آدمی چه خواهد بود؟ این‌ها مهم‌ترین سوالاتی‌اند که ریچل اشکرافت در خلاصه کتاب صوتی آیین نامه‌ای از قرن شانزدهم در باب چگونه مردن مطرح نموده، و با یاری گرفتن از فلسفه‌ی مونتنی پاسخی بدان‌ها داده است. گفتنی‌ست که اثر حاضر ذیل مجموعه سخنرانی‌های تدتاک منتشر می‌شود.

درباره خلاصه کتاب صوتی آیین نامه‌ای از قرن شانزدهم در باب چگونه مردن:

سقراط حکیم، آن کُشته‌ی راه معرفت، برای ما آموزه‌ای گرانبها به جا گذاشته است؛ و آن اینکه یگانه راه غلبه بر ترس، افزایش دانش و آگاهی‌ست. به گمان سقراط، عاطفه‌ی ترس بیش از هر چیز زاییده‌ی بی‌خبری نسبت به مسائل است. ما بیش از همه از چیزی می‌ترسیم که آن را برای خود مبهم می‌یابیم. مثلاً از آینده در هراسیم، چون نمی‌دانیم آبستن چه وقایع تلخ و شیرینی‌ است. و یا از معشوق خود می‌ترسیم، زیرا نمی‌توانیم رفتارش را به سادگی پیشبینی کنیم و در نتیجه، نسبت به شخصیت او ناآگاهیم. حتی درباره‌ی ترس از امری ملموس چون تاریکی نیز همین را می‌توان گفت.

حال به این پرسش بیندیشید: آن چیست که بیش از همه از ماهیتش ناآگاهیم؟ به عبارتی، در ارتباط با چه موضوعی تقریباً هیچ نمی‌دانیم و مطلقاً جاهل‌ایم؟ نفْسِ خودمان؟ کیفیت دنیای اطرافمان؟ نه، نه! پاسخ «مرگ» است؛ مرگِ عزیز؛ مرگ رازآمیز؛ مرگ وحشت‌انگیز! همان شبح آزارنده که هر دم از حضورش در اندیشه‌ی خود آگاهیم، اما تا آنجا که ممکن است به آن وقعی نمی‌نهیم...

ریچل اشکرافت در خلاصه کتاب صوتی آیین‌نامه‌ای از قرن شانزدهم در باب چگونه مردن به توضیح این مسئله پرداخته که چرا آدمی مرگ را چنین هولناک می‌بیند، به نحوی که حتی از اندیشیدنِ عمیق در باب آن خودداری می‌کند؟

پاسخ او به این پرسش جالب توجه، تأمل‌برانگیز، و البته قابل نقد است. امید آنکه از گوش سپردن به آن لذت ببرید.

خلاصه کتاب صوتی آیین نامه‌ای از قرن شانزدهم در باب چگونه مردن مناسب چه کسانی است؟

از تمام علاقه‌مندان به مباحث فلسفی دعوت می‌کنیم که شنونده‌ی خلاصه کتاب صوتی آیین‌نامه‌ای از قرن شانزدهم در باب چگونه مردن باشند.

در بخشی از خلاصه کتاب صوتی آیین نامه‌ای از قرن شانزدهم در باب چگونه مردن می‌شنویم:

دیدگاه مونتنی به مرگ، به من کمک کرد تا بفهمم که زندگی ما تنها قطعه‌ای کوچک از یک تصویر خیلی بزرگ‌تره، و این تصویر بزرگ‌تر، اهمیتی نمی‌ده که هر شخص چند تا دنبال‌کننده‌ی توئیتر داره، یا چقدر پول درمیاره، یا لباس‌هاشو از کجا می‌خره. وقتی به این فکر می‌کنم که چطور مرگ ما در واقع یک ارتباطی معنادار و جسمانی با دنیای اطرافمون داره، ساده‌تر می‌تونم مسائل خرد رو کنار هم بذارم.

ما هستنده‌هایی طبیعی هستیم، که تا پیش از اینکه به گونه‌ای به زمین و خاک برگردیم، وجود خارجیمون به زمان مشخصی محدوده. اگه طرفدار سریال سوپرانوها هستید، این نگرش شاید به بهترین شکل ممکن، توی عبارت قدیمی سرخپوستان او جی بو که تونی توی اتاق بیمارستانش پیدا کرد خلاصه شده باشه: «گاهی دلم برای خود می‌سوزد و در همان حال باد مرا در آسمان به این‌سو و آن‌سو می‌کشد...»

فهرست مطالب کتاب صوتی