نظر M.mhmdy برای کتاب سکانس پایانی زندگی خسرو

سکانس پایانی زندگی خسرو
M.mhmdy
۱۴۰۳/۰۲/۱۳
30
کتاب نثر روانی داشت اما به نظرم تا آخر کتاب رو خوندن بیشتر از احساس وظیفه است خسرو یه جوان بی تجربه خودخواه و از خودراضی و پر از اشکال بود چرا و چطور یک خانواده باید قبول کنند تمام سرمایه خودشون رو در اختیار چنین فردی بدن.... از طرفی بعد از قتل خسرو هیچ شباهتی به یک انسان عادی که باید گریه میکرد، ناراحت میبود، عذاب وجدان، ترس از آینده، پشیمانی و... رو نداشت و حتی کمی بعد از مرگ دوستش اون رو مقصر خوند... نقد بعدی اینکه موبایل خسرو روشن بود از کارت بانکی استفاده میکرد بدون نگرانی وپلیس در هیچ کجا اون رو پیدا نکرد... وقتی از شهر خودش خارج شد بیشتر شبیه جوانی میموند که داره یه زندگی جدید رو شروع میکنه نه یک قاتل فراری در ریتم زندگیش هیچ اتفاقی نیافتاد خواب خوب و راحت دنبال کار بودن و استفاده از اتوبوس راحت بود خسرو نگران گشت و گذار و غذا بود اما به جوان بیچارهای که کشته بود به پدر و مادرش و خواهرش به خانواده دوستش اصلا فکر نمیکرد به نظر من خسرو بیشتر شبیه یک حیوان بود تا انسان و من اصلا نتونستم باهاش ارتباط بگیرم
هیچ پاسخی ثبت نشده است.