برای خوانندگان داستانهایی معمایی و جنایی انتخاب خوبیه. شروع کتاب پرقدرت و جذاب بود و هر چه جلوتر میرفت کشش بیشتری پیدا میکرد. در عین حال بعضی مسائل اغراق شده بود. مثل مشکلات ایتان با والدینش یا شرارت بیش از اندازه دوستش بروک باتر. یه داستان جنایی باید به واسطه اتفاقاتش جذاب بشه و نه با با گمراه کردن عمدی مخاطب. سرنوشت بروک باتر اصلا مشخص نشد، و یا در ابتدای داستان روایت نویسنده به گونهای بود که خواننده متوجه نشه این خانه روستایی، قبلا خانه وایلی بوده. یا اغراق نویسنده در مورد اینکه پسربچه داخل حیاط و مادرش، چه جور به اونجا رسیدن این رو القا میکرد که شاید بخشی از داستان فقط در خیال میگذره. یکی دو جا هم نویسنده در ترتیب روایت اتفاقات، اشتباه کرده بود. سواد بالای خواندن یه دختر بچه زیر ۶ سال و اطلاعات عمومیش در مورد طبیعت، با این روایت که انگار میوه انگور رو ندیده و نچشیده بود چه سنخیتی داشت؟
پایان داستان و درگیری وایلی و قاتل هم زیادی کشدار شده بود. اما در کل، ارزش یک بار خواندن رو به خاطر هیجانش داشت
پایان داستان و درگیری وایلی و قاتل هم زیادی کشدار شده بود. اما در کل، ارزش یک بار خواندن رو به خاطر هیجانش داشت