Jack and the beanstalk

کتاب PDF جک و لوبیای سحرآمیز

• نویسنده: می می ساموئل

به نظر شما چطور می‌توان از دل چند دانه‌ی کوچک لوبیا افسانه‌ای شگفت‌انگیز خلق کرد؟ کاری که می می ساموئل در کتاب جک و لوبیای سحرآمیز به راحتی آن را انجام می‌دهد. او در این داستان مشهور ماجرای پسر فقیری را به تصویر می‌کشد که با استفاده از لوبیاهای جادویی به سرزمین غول‌ها راه پیدا می‌کند و با جرأت و شجاعتی که دارد ثروتی عظیم به دست می‌آورد. درباره کتاب جک و لوبیای سحرآمیز: در روزگاران قدیم، پسری به... ادامه ›

کتاب PDF قصه‌های شیرین جهان: جک و لوبیای سحرآمیز

• نویسنده: حوا میر محمدیان

کتاب قصه‌های شیرین جهان: جک و لوبیای سحرآمیز داستان پسر فقیری است که با استفاده از لوبیاهای سحرآمیز به قلمرو غول‌ها راه پیدا می‌کند و با جرأت و شجاعتی که دارد ثروتی عظیم به دست می‌آورد. موضوع کتاب جک و لوبیای سحرآمیز چیست؟ روزی روزگاری، پسری به نام جک در کلبه‌ای قدیمی با مادرش زندگی می‌کرد. آن‌ها فقیر بودند و فقط یک گاو شیرده داشتند. یک روز صبح گاو آن‌ها دیگر شیر نداد و مادر جک خیلی ناراحت و... ادامه ›

کتاب صوتی جک و لوبیا سحرآمیز

• نویسنده: شاگاهیراتا

کتاب صوتی جک و لوبیا سحرآمیز نوشته شاگاهیراتا به صورت نمایشنامه اجرا شده است. این کتاب صوتی را گروه گویندگان شامل سید روح الله باغبان، مجتبی مسافری نژاد، محمد قدم پور مقدم، محمدرضا ذبیحی، سوگند رمضانی روایت کرده‌اند. کتاب صوتی جک و لوبیا سحرآمیز (Jack and the beanstalk) داستان زن و شوهری است که در دهکده‌ای دور افتاده زندگی می‌کردند. آن‌ها زندگی فقیرانه‌ای داشتند و به سختی زندگی می‌کردند. مدتی... ادامه ›

کتاب صوتی جک و کیک لوبیا

• نویسنده: لارا نورث

کتاب صوتی جک و کیک لوبیا اثر لارا نورث، درباره‌ی پسر بچه‌ای به نام جک است که با مادرش در خانه‌ای کوچک زندگی می‌کردند. آن‌ها پول زیادی نداشتند برای همین فقط از سبزیجاتی که در باغشان داشتند می‌خوردند. ولی جک دستپخت خیلی خوبی داشت و کیک‌های لوبیای خوشمزه‌ای درست می‌کرد. در بخشی از کتاب صوتی جک و کیک لوبیا می‌شنویم: یک روز که داشت کیک‌هایی که پخته بود را برای فروش به مغازه می‌برد پیرمردی را دید.... ادامه ›

کتاب PDF جک و لوبیای سحرآمیز

• نویسنده: کورالین بردشاو

کتاب جک و لوبیای سحرآمیز به قلم کورالین بردشاو داستانی مصور با بیانی ساده و دلنشین است که برای کودکان به رشته‌ی تحریر درآمده است. در بخشی از کتاب جک و لوبیای سحرآمیز می‌خوانیم: جک از تنور بالا آمد و یک کیسه طلا را دید. کیسه را برداشت و به سرعت از درخت پایین آمد و به مادرش گفت: آن بالا طلاست. مادرش گفت: مواظب باش که دوباره از لوبیای سحر‌آمیز بالا نری. اما روز بعد، جک دوباره از درخت بالا رفت بالا،... ادامه ›