نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی لکنت - مریم کاظمی

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
هما پرنده آزاد
۱۴۰۴/۰۱/۰۴
داستانی کوتاه و چند دقیقه‌ای اما بسیار عمیق که در لایه‌های زیرین خود درباره تبعات بینهایت گستره و دردناک جنگ و خونریزی است
دخترک قصه ما با تولد خود شادی و امید را برای خانواده خود به ارمغان می‌آورد اما چند سال بعد با شروع جنگ و شهادت برادر بزرگ‌اش علاوه بر اینکه پدر و مادرش شدیدا از این مساله دچار مشکل و صدمه می‌شوند خودش دچار لکنت شده در بزرگسالی دانشگاه و درس‌اش با شکست مواجه می‌شود زیرا نمی‌تواند از رساله خود دفاع کند نمی‌تواند به دلیل لکنت کار مناسب پیدا کند و عشق‌اش هم دچار شکست و نابودی می‌شود
همه او را مورد تمسخر قرار می‌دهند و کسی درد و رنج او را درک نمی‌کند با اینکه داستان خیلی کوتاه است اما نویسنده با تحقیق و بررسی‌های تاریخی و ظرافت و نکته سنجی عمیقی دست به خلق آن زده است و در عمیق‌ترین لایه داستان و به صورتی پنهانی جنگ را مورد نکوهش قرار داده زیرا صدمات هر جنگی بسیار بسیار فراتر از آن چیزی است که ما می‌توانیم تصور کنیم و رسانه‌ها میتونند توصیف کنند
به امید روزی که در سراسر جهان صلح و دوستی برقرار شود و گونه بشر این شعر فردوسی را درک کند که
بنی آدم اعضای یک پیکر‌اند
که در آفرینش ز یک گوهر‌اند
آمین
📚samira⁦(⁠◕⁠ᴗ⁠◕⁠✿⁠)⁩⁦
۱۴۰۳/۱۱/۲۹
داستان در مورد دختری هست که در کودکی برادرش به جنگ رفته بود و از خبر شهادت او لکنت زبان گرفت. پدرش سکته کرد و مرد و مادرش افسرده شد لبته مرگ عزیز سخت است ولی کسایی که پسرشان به جنگ می‌روند باید آمادگی چنین خبرهایی را داشته باشند و بدانند که جنگ شوخی نیست و ممکن است هر اتفاق بدی برای پسرشان بیفتد. اما در مورد دختر بچه از آنجایی که او حتماً برادرش را بسیار دوست داشته و از او محبت دیده دچار لکنت شده و دختر در بزرگسالی به خاطر لکنت به مشکل‌های بزرگی برمی‌ می‌خورد ندادن مدرک دانشگاهی ندادن کار مورد علاقه و رها کردن عشقش. اطرافیانش مشکل او را درک نمی‌کردند و همه با توهین و تمسخر با او رفتار می‌کردند. در ابتدا قصد خودکشی داد اما بعد منصرف شد.
احمدی
۱۴۰۳/۱۲/۱۸
قصه ی کتاب صوتی لکنت نوشته ی مریم کاظمی از صبح یک روز برفی زمستانی آغاز می شود. در بیمارستان، نوزاد دختری متولد شده که بعد از مدت ها دوباره شوروشوق را در میان اعضای خانواده زنده کرده و لبخند به لبشان نشانده است. این طور به نظر می رسد که با آمدن این بچه، خوشبختی این خانواده تکمیل شده است. چند سال بعد، زمانی که دختربچه مشغول بازی در حیاط خانه است، خبر جنگ ایران و عراق از تلویزیون خانه پخش می شود. با اینکه همه از شنیدن این خبر مضطرب و هراسان شده اند، اما برادر بزرگ ترش که فردی مقید و اهل دین است، تصمیم می گیرد تا برای دفاع از خاک وطنش به جبهه برود و در مقابل نیروهای بعثی بجنگد.
م کاظمی
۱۴۰۳/۱۲/۲۹
«لکنت» به تعبیر نویسنده اش، امیرحسین یزدان بد، «رمانی سیاسی- تاریخی بر بستر اسطوره» است. اما با خواندنش در مییابیم که علاوه بر این، رمانی نسلی نیز هست. ردی از رمان‌های جاسوسی با سبک و سیاق گراهام گرین نیز در آن به چشم می‌خورد. ته مایه‌ای از ترفندهای داستان نویسی امبرتو اکو را هم به ذهن متبادر می‌کند. امیرحسین یزدان بد برای نوشتن این رمان زحمت بسیار کشیده است. آن جا که به اقتضای داستان، به تحقیقات تاریخی نیاز بوده، نویسنده به خوبی از عهده برآمده است. فصل بندی کتاب با نکته سنجی و ظرافتی شگفت، مخاطب را به تامل وامی دارد.
مجیدناجی
۱۴۰۳/۱۱/۲۲
داستان شرح کوتاه اما دردناکی است از فاجعه جنگ. جنگها بین ملتها نیست و نبوده بلکه زیاده خواهی های دولت ها بوده و هست و خواهد بود. جنگ افروزان دولت مردان هستند اما دردها و زجر های جنگ نصیب مردم میشود هیچ جنگی برای هیچ ملتی برکت وپیروزی نبوده و نخواهد بود این فریبی بیشرمانه از سوی حاکمان است؛ این داستان شرح کوچکی از درد ها و زخمهای بزرگ و بیشمار یک ملت مصیبت زده و زجر دیده جنگ است جنگی بی ثمر و بی حاصل و ضد میهن و ملت. ممنونم از عزیزان خادم ملت وکوشا کتابراه
علی زارع
۱۴۰۳/۱۱/۲۶
باید این کتاب‌ها را به افرادی که اعتیاد تمام به مجازی دارند معرفی کرد و کلا کتابخان واقعی شوند وقتی هرکسی یک کتابخانه درخانه خودداشته باشد اشکنه این کتاب‌ها خالی از لطف نیست پس بسیار بسیار این کتاب آموزنده و شیرین است فقط یه مطلب از اهانت و توهین و ترسناک بودن مطالب اکیدا اجتناب شود و مضمون این کتاب‌ها سعی شود طنز باشد و نه به معنی مسخره کردن دیگران.
seyyed hasan mousavi
۱۴۰۳/۱۲/۲۸
سلام خدمت دوستان کتابراهی، به نظرمن این کتاب رامیتوان به کسانیکه به داستانهای اجتماعی فارسی علاقه دارندپیشنهادداد، روایت کردن خانم جنیدی، به نظرمن تاثیرزیادی روی زیبا جلودادن داستان داشتن، برای نویسنده خانم کاظمی وخانم جنیدی آرزوی بهترین هارادارم، سپاسگزارم
م م
۱۴۰۴/۰۱/۱۵
موضوع جالبیه اما متاسفانه قلم جالبی نیست.
لکنت، یک داستان نیست، بلکه روایتی هست که حتی به گزارش بیشتر شبیهه.
البته بطور کامل نخوندم چون به دلم ننشست.
با احترام و آرزوی پویایی قلم🌹
مهری هادی زاده
۱۴۰۳/۱۱/۲۲
کوتاه و عمیق تو ۸ دقیقه گفته شد که جنگ چطور متلاشی میکنه و چطور سرنوشت یه آدم رو تباه میکنه و هزاران هزار آدمی که به واسطه‌ی جنگ‌ها آرزوهاشون تباه شد
زینب آقاجانی
۱۴۰۳/۱۲/۰۹
برای منی که خودم با این موضوع درگیرم پنجره جدیدی رو به روم باز کردو یجورایی بهم ادامه راهمو گفت البته با تغییر نظرم و از بین بردن شک و شبهه ام
جوادکرمی
۱۴۰۳/۱۱/۲۵
کتاب خوبیه البته بیشتر آموزنده که با یه مسخره کردن میشه آینده وحال یک نفر رو خراب کرد وخداییش کار زشتیه مسخره کردن
محدثه
۱۴۰۴/۰۱/۰۹
کتابی فوق العاده عمیق که احساساتتونو بیدار میکنه واقعا فوق العاده بود حتما بخونیدش
محیا بارانی
۱۴۰۳/۱۲/۰۷
داستانی غم انگیز در مورد دختری که دچار لکنت زبان میشه و به خاطر لکنتی که داره دچار مشکلاتی میشه
بابک شمس نیا
۱۴۰۴/۰۱/۰۵
کوتاه و مختصر بود
ای کاش راوی محترم کمی حرفه‌ای تر روایت میکرد
فاطمه حسینی
۱۴۰۴/۰۱/۱۴
تلخ اما واقعی، بنظرم جایگاه بعضی از ما انسانها صحیح نیست
الهه گودرز
۱۴۰۳/۱۲/۱۶
عشقم عشقم یعنی چی چه مسخره. اسم ندارن؟؟؟؟؟؟؟
شهلا سادات حسینی
۱۴۰۳/۱۱/۲۱
کوتاه اما تاثیر گذار امیدوارکننده
زیبا داودی متین
۱۴۰۴/۰۱/۱۲
چرت‌ترین کتابی بود که گوش کردم،
Mqadyyy 12
۱۴۰۴/۰۱/۰۱
سلام درود این کتاب خوبه
نگار باقری
۱۴۰۳/۱۲/۲۹
داستان کوتاهی بود ولی بد نبود
مونا
۱۴۰۳/۱۲/۱۷
خب چی بگم در مجموع خوب بود
ستاره
۱۴۰۳/۱۲/۰۱
پایان شب سیه سپید است