نقد، بررسی و نظرات کتاب آسیب مغزی - فریدا مک فادن
4.6
17 رای
مرتبسازی: پیشفرض
خاطره
۱۴۰۳/۱۰/۱۶
30
بدون اغراق باید بگم هر روز صبح که موبایلم رو روشن میکنم اول وارد کتابراه میشم به عشق اینکه کتاب جدیدی از فریدا مک فادن باشه. داستانهای فریدا بی نهایت جذاب، پرتعلیق، هیجانی وبسیار روان وبدون حاشیه و با کلی اطلاعات عمومی وپزشکی مفید هستش. این داستان که درباره شارلوت مک لنا (چارلی) یه دکتر سی وهفت ساله متخصص پوست پولدار با چشمهای خاص بنفش هستش. چارلی یه روز تو اتاق معاینه با بیمارمردی فوق العاده جذااب، خوش اندام برخورد میکنه که به شارلوت ابراز عشق میکنه و با گذراندن تردیدها و دست دست کردن های زیاد شارلوت بالاخره با هم ازدواج میکنن. این ازدواج سرآغاز ماجراهای زیادی از دروغ گویی، تنبلی، بیکاری، فریبکاری شوهرش هست و چارلی به شدت از ازدواجش پشیمون میشه تا یه روز که وارد آپارتمان میشه با یه لوله تفنگ روبرو میشه که تیری تو جمجه اش خالی میشه و... دراین داستان علاوه بر اینکه با تعلیق بسیار طرف هستید و هیجان لحظه ای فروکش نمیکنه، درباره اسیب های مغزی، فرداسیب دیده، معضلاتش ومشکلاتش ودرمانش وخیلی چیزهای دیگه اطلاعات پزشکی خوبی میده بدون اینکه از خوندنش خسته بشید یا فکر کنید به جای رمان روانشناختی دارید یه سری اطلاعات پزشکی میخونید. هر خط داستان لذت بخش وهیچ وقت از خوندن داستان های فریدا پشیمون نمیشید مخصوصا کتاب بخش دی و همکار که خیلی متفاوت هستش
خوب بود، واقعا خوب بود، یکی از کتابهایی که حتما به متخصصان شناختی، روانشناسان، روانپزشکان و دانشجویان علوم انسانی به ویژه سایکولوژی توصیه میکنم، فقط کاش امکان این را داشتم که از آن یادداشتها یا هایلایت بر میداشتم اما متاسفانه امکانش نبود، به هر حال عالی بود که با داستانهای واقعی نشان میدهد که: تخیل و فکر انقدر قدرتمند است که میتواند عضلات بدن را حتی بدون فعالیت جسمی افزایش دهد. نشان میدهد که کارکرد موضعی یک تئوری حاکم غلط و پوسیده است که شواهد نشون میدهد که دیگر یک بخش از مغز فقط یک فعالیت انجام نمیدهد بلکه میتواند گسترش پیدا کند، منعطف شود و حتی وظیفهای جدید بر عهده بگیرد. در این کتاب نشان داده میشود که قانون حاکم بر مغز و یادگیری این است: عدم استفاده برابر است با از دست رفتن، و این نکتهای بسیار قابل توجه است. نشان میدهد که افراد معتاد به پرنوگرافی در چه سیکل معیوب دوپامینی خطرناکی گیر کردهاند. و یکی از مهمترین مسائلی که برای من اهمیت داشت این بود که آیا رواندرمانی یا به زبانی دیگر بگوییم روانکاوی میتواند مغز را تغیر دهد؟ آیا میتواند تاثیر گذار باشد بر مغزی که زیستی است؟ مغزی که سلولها، ناقلان عصبی، نرونها و... آنها را کنترل میکند بدون مواد شیمیایی یا حتی بدون عمل جراحی میتواند تغیر کند؟ و جواب این است که بله میتواند. و سوال آخر آیا میتوان فردی تنها با نیمی از مغز خود زندگی کند؟ که در کتاب متوجه این سوال خواهید شد. به نظرم مکمل خوبی برای کتاب عادتهای یک مغز شاد بود.
به نظرم رمان «آسیب مغزی» اثری هیجان انگیز و روانشناختی از فریدا مک فادن است که خوانندگان را در مسیری پر پیچ و خم از حقیقت و توهم به چالش میکشد. این رمان داستان دکتر چارلی مک کنا را روایت میکند، جراح مغز و اعصاب موفقی که زندگی به ظاهر کامل او در یک لحظه دستخوش تغییر میشود. داستان با حملهای مرموز به چارلی آغاز میشود که منجر به آسیب مغزی شدید او میگردد. پس از این حادثه، چارلی خود را در دنیایی از سردرگمی و عدم اطمینان مییابد. خاطرات او از شب حادثه مبهم و پراکنده است، و تلاش هایش برای بازسازی وقایع آن شب با موانع متعددی روبرو میشود. مک فادن با مهارت، خواننده را در سفر پرتلاطم بهبودی چارلی همراه میکند. ما شاهد تلاشهای او برای بازیابی حافظه، مبارزه با محدودیتهای جسمی ناشی از آسیب مغزی، و تلاش برای حفظ هویت حرفهایاش به عنوان یک جراح هستیم. در این میان، چارلی با حقایق تکان دهندهای درباره زندگی شخصی و حرفهای خود مواجه میشود که باورهایش را به چالش میکشد. نویسنده با بهره گیری از تخصص پزشکی خود، جزئیات دقیقی از روند بهبودی آسیب مغزی و پیچیدگیهای عملکرد مغز ارائه میدهد. این جزئیات به واقع گرایی داستان میافزاید و لایهای آموزنده نیز به روایت اضافه میکند. یکی از نقاط قوت کتاب، شخصیت پردازی پیچیده و چندبعدی است. چارلی شخصیتی است که خواننده میتواند با او همذات پنداری کند - قوی اما آسیب پذیر، مصمم اما سردرگم. شخصیتهای فرعی نیز به خوبی توسعه یافتهاند و هر کدام نقشی کلیدی در پیشبرد داستان ایفا میکنند. مک فادن با مهارت، عناصر تعلیق و رمز و راز را در داستان میبافد. هر فصل سوالات جدیدی را مطرح میکند و خواننده را مشتاق ادامه داستان نگه میدارد. حقایق و دروغها چنان درهم تن
کتاب های مک فادن عالی هستن تمام کتاب هایی که در کتابراه هست از مک فادن رو خوندم مگر کتاب هایی که تازه اضافه شده و تقریبا میشه گفت قلم زیبایی دارن این کتاب از جهاتی برام فوق العاده بود داستان زنی که به سرش شلیک شده و به طور معجزه آسایی زنده مونده و هیچ چیز رو به یاد نمیاره و کم کم میره رو به بهبودی و از این جهت برام جذاب بود که همیشه فکر میکردم چنین کسانی که همه چیز رو فراموش کردن وقتی دیگران باشون صحبت میکنن به چه چیز هایی فک میکنن یا اصلا اینها فکر هم میتونن بکنن یا نه که مک فادن خیلی زیبا و جذاب به این پرداختن که چنین بیمارانی به چه چیزی فک میکنن و با توجه به اینکه خانم مک فادن پزشک هستن قطعا روی این چیز ها تحقیقات وسیعی کردن و امکانش هست تا حدود زیادی گفته هاشون درست باشه و کسیکه دچار فراموشی میشه چنین افکاری درباره ی اطرافیان داره و برام جذاب بود داستانش با تشکر از کتابراه
بادرود کتاب جذابی بود مثل بقیه کارهای این نویسنده، کمی هیجانش کمتربود، زنی که سردرگم دررابطه شخصی ولی حرفهای در شغل، ولی با خلامحبت وبابالا رفتن سن به این فکر میکند که سروسامان بدهد به این وضع، متاسفانه فریب میخورد وادامه ماجرا، برای من روزمرگی یک بیمار جالب بود چون دوست دارم حس افراد مختلف درک کنم تا بتونم در اجتماع برخورد مناسبی باافراد داشته باشم.