نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی خانهای که در آن مرده بودم - کیگو هیگاشینو
4.5
10 رای
مرتبسازی: پیشفرض
م کاظمی
۱۴۰۳/۰۹/۲۱
30
سایاکا" مادر جوانی که هیچ خاطرهای از دوران کودکی خودش نداره حالا بخاطر رابطهای که با فرزندش داره به دنبال یافتن خاطرات کودکیشه. تا اینجا ممکنه همهچیز معمولی باشه اما سایاکا بعد از فوت پدرش که رفتارهای عجیب و مرموزی داشته، یک نقشه و یک کلید از بین وسیلههاش پیدا میکنه و از دوست سابقش میخواد که همراهش به این مکان ناشناخته بیاد بلکه دیدن اونجا باعث شه چیزهایی یادش بیاد. از لحظه ورودشون به خانه مخوف، معماهای عجیبی یکی پس از دیگری مطرح میشن. در تلاشن متوجه شن این راز بزرگ که پدر سایاکا حاضر بوده ۲۰ سال مخفی نگهش داره چی بوده. قسمت جذاب ماجرا اینجاست که راوی داستان سایاکا نیست بلکه دوسپسر سابقشه و همین باعث میشه ما دید کلی و بیطرفانهای داشته باشیم. صحنهسازیها و توصیفات فوقالعاده قوی هستند، انگار که یک فیلم تماشا میکنید. شاید ما هیچ وقت متوجه نشیم کلام و یا رفتارمون چقدر میتونه زندگی یک نفر مخصوصا بچهها رو تحتتاثیر قرار بده. پایان غافلگیرکنندهای داره.
کتاب جالبی بود. کم و بیش قابل پیش بینی بود ولی به هر حال ارزش شنیدن داشت. فقط اسامی خیلی به هم شبیه و نامانوس بودن که به خاطر ترجمه بودن قابل درک، از نظر این مشکل کتابهای نویسندههای روسی رتبه اول دارن، اینقدر که اصلا سمت کتابهای روسی هم نمیروم. به هر حال، کتاب ارزش شنیدن داره. من را یاد مجموعه کتابهای دروازه مردگان انداخت هم صدای راوی و هم چالشهای خود داستان. در مقایسه با این کتاب، کتابهای دروازه مردگان بهترن. روایت داستان خوبه اما شایسته تر است در معرفی کتاب اسم خانم راوی هم در کنار اسم آقای راوی آورده شود. این داستان تک راوی نیست.
یک انتقاد هم دارم به کتابراه به خاطر اینکه کتابهای جدید را در قسمتهای خاص خودشان قرار نمیدهد. مثلا در سرچ کتابهای جنایی جدید این کتاب و کتابهای جدید دیگر نیست. کلا دیر به دیر کتاب صوتی خوب در این ژانر آماده میشود که همین هم درست اطلاع رسانی نمیشود.
یک انتقاد هم دارم به کتابراه به خاطر اینکه کتابهای جدید را در قسمتهای خاص خودشان قرار نمیدهد. مثلا در سرچ کتابهای جنایی جدید این کتاب و کتابهای جدید دیگر نیست. کلا دیر به دیر کتاب صوتی خوب در این ژانر آماده میشود که همین هم درست اطلاع رسانی نمیشود.
این اولین کتاب از این نویسنده بود که خوندم. داستانی معمایی و جالب داشت. ساکایا زنی هست که هیچ خاطره ای ازقبل از ۵سالگی خود نداره و برای زنده شدن خاطرات کودکی خود به همراه دوست پسر قدیمی خود به کندوکاو میره. درضمن اون مادر دختر سه ساله ای هست که کودکش رو مورد ضرب و شتم قرار میده که ایم موضوع ریشه در کودکی او داره وداستان از زبان دوست پسر ساکایا تعریف میشه. راوی داستان رو بسیار خوب تعریف میکنه. اگه به داستانهایه معمایی علاقه دارید این داستان رو بخونید. ممنون از کتابراه