نظر Mahnaz teimoury برای کتاب صوتی خانه‌ای که در آن مرده بودم

خانه‌ای که در آن مرده بودم
کیگو هیگاشینو، خندان حسینی نیا
۱۸ رای
Mahnaz teimoury
۱۴۰۳/۱۰/۲۳
در این کتاب راوی قصه‌ی ما اما مردی‌ست که در نوجوانی با سایاکا دوست بوده است. او روایت می‌کند که سایاکا را بعد از سال‌های بسیار در یک دورهمی می‌بیند و کمی بعد با تماسی عجیب از سمت او مواجه می‌شود. تماسی که در آن سایاکا از او خواهش می‌کند تا همراهش به خانه‌ی قدیمی‌ای بیرون شهر برود و به او کمک کند تا از راز کودکیش پرده بردارد.
چیزی که واضح است این است که سایاکا این خاطرات را بنا به ضربه‌ی روانی‌ای که برایش پیش آمده به پستوی ذهنش رانده و به در آن قفل بزرگی زده تا هرگز به یاد نیاورد که زمانی در این خانه مرده است!
جذابیت اثر زمانی بیشتر می‌شود که به یک سوم انتهایی کتاب می‌رسیم و ذهن پر از قضاوت ما تلاش می‌کند پیش از سایاکا تمام حدسیات و فرضیات را جفت‌وجور کند و همانند یک کارآگاهِ سربلند معما را پیش از نویسنده، حل و کشف کند. بزرگترین لذت خوانش کتاب‌های جنایی معمایی همین است اما این کتاب با چنان ظرافتی نگاشته شده که تاروپود زخم‌ها و عقده‌های کودکی سایاکا در آن کاملا مشهود است. کم‌کم می‌فهمیم چه بر سر او آمده که حالا با دخترش چنین سرد و خشن برخورد می‌کند.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.