در این اثر تقابل اندیشه مدرن و پیشامدرن را میبینیم. شخصیتهای نمایش که نماینده مردم دوران مدرن هستند با اصرار و پرخاشگری از عقایدشان دفاع کنند تا اینکه میرسیم به اینکه هنر چیست؟ پزشکی که خود را عاشق و شیفته تابلویی که میداند که خریده است. اما آیا این عشق حقیقی به هنر است یا فریب است؟ فریب خود و فریب دیگران؟ اینکه یک گالریدار تابلو نقاشی را به قیمت دویستهزار فرانک بفروشد و خودش دویستوبیست هزار فرانک بخرد تا گردش مالی به گالری بیاورد!
اما در پایان امید به آینده را میبینیم. در نقاشی برفی تماماً سفید، اسکیبازی را میبینیم که گذشته را پشتسر گذاشته و روبهسوی آینده در حرکت است. از سوی دیگر، سه دوست را میبینیم که به آشتی رسیدهاند و به امید ساختن رفاقت جدید گام برمیدارند.
و در آخر، کتابخوانها اجرای قابلقبول و گیرایی داشتند که به متن و نیت مؤلف نزدیکتر است، چراکه اکثر اجراهای موجود از این کار، چه صوتی چه نمایشی، بیشتر جنبه کمیک در اجرایشان داشتند.
با سپاس فراوان
اما در پایان امید به آینده را میبینیم. در نقاشی برفی تماماً سفید، اسکیبازی را میبینیم که گذشته را پشتسر گذاشته و روبهسوی آینده در حرکت است. از سوی دیگر، سه دوست را میبینیم که به آشتی رسیدهاند و به امید ساختن رفاقت جدید گام برمیدارند.
و در آخر، کتابخوانها اجرای قابلقبول و گیرایی داشتند که به متن و نیت مؤلف نزدیکتر است، چراکه اکثر اجراهای موجود از این کار، چه صوتی چه نمایشی، بیشتر جنبه کمیک در اجرایشان داشتند.
با سپاس فراوان