نقد، بررسی و نظرات کتاب زخمها خوب میشوند، فراموش نه - مرسده کمالی
مرتبسازی: پیشفرض
مینا قنبری نیا
۱۴۰۳/۱۱/۱۲
00
به نظرم یک اوایل داستان اغراق شده بود ولی در کل داستان جذابی بود و اینکه یک دختر از اون منجراب بیرون اومد و پیشرفت کرد برای من جالب بود این حجم از آینده نگری و البته اینکه دوستی تو نظرات گفته بودند علی رو در آب نمک نگه داشته علی وقتی پیشنهاد داد برای ازدواج ملیحه گفت چون دلم پیش کسی دیگه است تو رو مثل برادر میدانم و مهم تر اینکه سهراب دلش پیش ملیحه بود منتها به خاطر زنش که بهش خیانت کرده بود نمیتوانست به ملیحه فکر کنه البته چون ملیحه مادر بود برای نجات جان فرزندش دست به هر کاری میزد نمیدانم این داستان واقعی بود یا نه ولی من ملیحه رو تحسین میکنم به خاطر پشتکارش
بد نبود ولی اوایل داستان بنظر میاومد زمان قدیمی تر از اون زمانیست که نویسنده به تحریر درآورده دیگه اینکه نویسنده ملیحه رو خیلی وارسته جلوه داده درحالیکه این زن هردفعه بادست پس میزد وبا پا پیش میکشیدودوبار زندگی سهراب رو ازهم پاشید ملیحه به بهونه حامد خودشو بزور به سهراب وصل کرد درحالیکه سهراب هیچ میلی بهش نداشت واینکه علی روتوآب نمک خوابونده بود برای روز مبادا وهمه اینا باعث میشد که من حس خوبی به ملیحه نداشتم
کتاب جذاب وگیرایی هست، قلم نویسنده محشره با اینکه داستان اصلا آرامش نداشت و هر صفحه قهرمان داستان را درگیر ماجرای تازهای میکرد ولی در یک مسیر پیوسته و هماهنگ حرکت میکنه، خواننده به راحتی با سرگذشت داستان ارتباط میگیره
بسیار لذت بردم و پیشنهاد میکنم که حتما بخونید
از خانم کمالی و کتابراه عزیز هم خیلی ممنونم.
بسیار لذت بردم و پیشنهاد میکنم که حتما بخونید
از خانم کمالی و کتابراه عزیز هم خیلی ممنونم.