نقد، بررسی و نظرات کتاب گمشده - ناتالی بارلی
مرتبسازی: پیشفرض
ژاسمن شاهنظری
۱۴۰۳/۱۱/۱۲
00
کتاب جالبی بود از خواندن ان لذت بردم. بارلی در این کتاب روایت دختری به نام مولی رو میکنه که بدنبال کشته شدن تمام اعضای خانواده، او فراری میشه. در طی فرار چون جایی رو نداشته و نمیتو نسته به پلیس هم اعتماد کند راهی خیابانهای شهر میشه و مشخصه که خیابان محل امنی برای یک دختر یا نوجوان نیست. او طی سالها برای شناخته نشدن در لاک خود فرو میره و اسامی مردگان رو برای خودش انتخاب میکنه. بارلی ابتدای داستان رو کند پیش میبره ولی به تدریج به هیجان ان اضافه میکنه به طوری که خواننده به سختی قادر به کنار گذاشتن کتاب میشه. مولی پس از زندگی با مرد بسیار خوبی دارای دختری میشه که عاشقانه او را دوست داره. بعد از پیدا کردن شغل روزنامه نگاری، مدیر روزنامه پیشنهاد اماده کردن پادکستی به نام یافتن مولی میده در این زمان به تدریج قهرمان داستان از لاک خود خارج و به دنبال خودش میگرده و هدفش به دام انداختن قاتل میشه و چون او را که فرد با نفوذی در شهر هستش میشناسه، میدونه چطور باید به دام بیندازه. در اینجا قهرمان با وجودی که هیچکس حرف اورا قبول نمیکنه، حتی همسر و دوست نزدیکش، خودش سرسختانه به دنبال هدفش میره. بارلی، نویسنده داستان با بستری کردن مولی در تیمارستان هیجان داستان رو بیشتر میکنه. در این داستان دو احساس قوی عشق و تنفر ودر کنار ان انتقام به طور موازی حرکت میکنند و نهایتا برای نجات دخترش از دست قاتل، مولی توان و قدرت بیشتری پیدا میکنه و تلاشهای او منجر به دستگیری قاتل و پدر او میشه. بارلی تمام این ماجرا را به خوبی به نگارش در میاره و داستان هیجان انگیزی در ژانر معمایی ایجاد میکنه و با نوشته هاش خواننده را به هیجان درمیاره. ترجمه کتاب هم خوب و سلیس بود. ممنون از کتابراه.
داستان با ریتمی تقریبا کند شروع میشه درباره دختری که تنها بازمانده از یک اتفاق تلخ در دوازده سال قبله. دختری که هنوز با تبعات روحی اون اتفاق دست به گریبانه کسی که از اون واقعه اگرچه زنده مونده اما تمام زندگیش در این دوازده سال در حال فرار و پنهان شدن خلاصه میشه. اما حالا که زندگی مشترک، فرزند و شغل مناسبی داره به یکباره دست تقدیر با همراهی رئیس و یکی از همکارانش، ریچل و یا در واقع مولی رو پرتاب میکنه به وسط اون فاجعه ای که جزء به جزئش برای این دختر آشنا و درد آوره در حالیکه برای مردم کاملا مبهم و مجهوله. اما از نیمه دوم کتاب ریتم داستان تندتر و به جذابیت کتاب افزوده میشه. اگر خطر اسپویل رو نادیده بگیریم باید بگم بخشهایی از کتاب با منطق جور در نمیاد. اساسا چرا باید مولی به جیکوب بدبین بشه و بعد دوباره برش گردونه؟ چرا اینقدر درمورد واقعیت و خطری که بیخ گوش خانواده و دوستش بود سکوت کرد تا مشکلات به وجود بیاد؟ چطور یک شهردار در صورت تمایل به راحتی به شغل قبلیش میتونه برگرده؟ و اینکه آیا مولی اصلا بابت جعل مدرک و سرقت هویت شخص دیگه نباید مجازات میشد؟... در نهایت اگر از این سوالات بی جواب بالا چشم پوشی کنیم کتاب قابل توصیه ای است!
خطر اسپویل:
داستان در مورد زنی است که در کودکی خانواده او به قتل رسیدن و او از آن دوران از ترس جان خود با اسامی جعلی زندگی می کند تا قاتل نتواند او را پیدا کند ولی در دفتر مجله ای که کار می کند قصد دارند پادکستی در مورد سرنوشت او تهیه کنند و او نگران برملا شدن هویت خود می باشد. تقریبا یک سوم کتاب رو مطالعه کردم که باید بگم ریتم کند و خسته کننده ای داره و داستان خیلی گیرا نیست. اگر دنبال یک داستان مهیج جنایی هستید باید بگم این داستان فاقد این ویژگی است. در کل این کتاب رو توصیه نمی کنم.
داستان در مورد زنی است که در کودکی خانواده او به قتل رسیدن و او از آن دوران از ترس جان خود با اسامی جعلی زندگی می کند تا قاتل نتواند او را پیدا کند ولی در دفتر مجله ای که کار می کند قصد دارند پادکستی در مورد سرنوشت او تهیه کنند و او نگران برملا شدن هویت خود می باشد. تقریبا یک سوم کتاب رو مطالعه کردم که باید بگم ریتم کند و خسته کننده ای داره و داستان خیلی گیرا نیست. اگر دنبال یک داستان مهیج جنایی هستید باید بگم این داستان فاقد این ویژگی است. در کل این کتاب رو توصیه نمی کنم.
درود فروان خدمت کتابراهی های عزیز کتاب رو دوست داشتم با وجود تعلیقات زیاد باعث کشش هنرمندانه ای در داستان شده بود و جاهایی که خودت رو جای برخی شخصیت های داستان میگذاشتی و هیجان مجهولات داستان همگی به کشش داستان کمک می کرد در کل کتابی بود که خیلی آرام شما رو به سمت خودش جذب میکنه عجله ای برای تمام کردنش ندارین و با حوصله داستان رو دنبال خواهید کرد
داستانی اکشن، جذاب، معمایی، ترسناک، که از خوندنش بسیار لذت میبرید وادرنالین خون تون میره بالا. دختری دوازده ساله به نام مولی فارستر که شب تولد خواهر بزرگش گریس خانوادهاش به طرز وحشیانهای به قتل میرسن ومولی فرار میکنه و دوازده سال تنها با ترس زندگی میکنه تا روزی که بتونه راز قتل خانوادهاش رو فاش کنه....
یک اثر جنایی است، معمایی ندارد چون دراوایل داستان هم مولی را میشناسیم وهم قاتل را میدانیم کیست. فقط میبایست ثابت شود که اشتباهی شخصی بعنوان قاتل معرفی شده، با ساخت پادکستی این کار انجام میگیرد، هیجان داستان خوب است و خواننده را به وجد میآورد که ادامه بدهد و کتاب ترجمه ایی خوب دارد.