نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی انگشت اتهام - مریم سلیمانی

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
maniya
۱۴۰۳/۱۰/۲۷
چه داستان حال بهم زنی بود در مورد یک انگشت قطع شده حالم به هم خورد مردی که در بیمارستان مسئول تمیز کردن کف بیمارستان بود دچار وسواس شده بود من می‌خواست همیشه آن جا را طی بکشد انگشت قطع شده یک موزیسین گم شده بود و رئیس بیمارستان که یک زن بود و آن مرد را مقصر گم شدن آن‌ها می‌دانست و همه دنبال گشت‌های قطع شده موزیسین بودند و نمی‌دانستند که چه کسی آن‌ها را ربوده حالم به هم خورد آخه انگشت قطع شده به چه درد کسی می‌خورد سرانجام فهمیدم که رئیس آن بیمارستان آن انگشت‌های قطع شده موزیسین را دزدیده است و زن سابق موزیسین بوده و زمانی که دخترشان در بیمارستان بود او کنسرو خود را لغو نکرد و جدا شدن و زن خواست اینگونه انتقام بگیرد در ابتدای داستان مرد گفت که عاشق یک دختر شده بودبه نام دریا که در پارک عروسک فروش بود اما مادرش به او گفت تو که تو ساده هستی مرد متوجه حرف مادرش نشد مدت‌ها با هم دختر فکر می‌کرد اما روزی او ناپدید شد. و مرد افسوس خورد که چرا نتوانست با او ازدواج کند.
A.asgari
۱۴۰۳/۰۵/۰۶
خطر اسپویل :
داستان کوتاهی بود از جوانی که در بیمارستان نگهبان هست و انگشت های یک موزیسین که قطع شده گم میشه و اونو مقصر میدونیه خانمی بود که نشون میداد باید قوانین و رعایت کرد اما خودش هرکاری دلش میخواست میکرد و قوانین رو دور میزد تمام مدت انگشت ها رو خود زن برداشته بود اما به نگهبان میگفت که تو مسئول گم شدن انگشت های و باید ازت شکایت کرد و اخر داستان معلوم شد که این خانم قبلا زن موزیسین بوده و وقتی دخترشون مریض میشه اون کنسرتشو لغو نمیکنه و از هم جدا میشن و حالا میخواد انتقام بگیره انگشت ها دیگه پیوند نمیخورن چون زمان زیادی گذشته بود و زن میخواست نگهبان بی گناه و به زندان بندازه در صورتی که خودش مقصر بود ممنون از کتابراه
سما جعفری
۱۴۰۳/۰۹/۱۰
داستانش جالب و جدید بود. درباره کارگر درستکاری هست که در بیمارستان کار میکنه و رئیسش گم شدن انگشت‌های یک موزیسین رو به گردن اون میندازه، در حالی که کار خودش بوده. به نظرم این اتفاقات خیلی در دنیای واقعی رخ میده و افراد به ظاهر مقرراتی و بامسئولیت، همیشه اون طوری که نشون میدن نیستند. خیلی افراد متاسفانه کاری انجام میدند و اون رو به گردن افرادی میندازند که از همه جا بی‌خبرند، ولی قدرتی ندارند برای دفاع از خودشون و مظلوم واقع میشند. واقعا چقدر پروروندن کینه در دل بده.. آدم رو به هیولا تبدیل میکنه تا برای انتقام گرفتن حاضر بشه هر کاری رو انجام بده و بی‌گناهی رو هم گرفتار ماجرایی کنه که توش هیچ نقشی نداشته.
شهلا سادات حسینی
۱۴۰۳/۱۲/۰۴
داستان مرد زحمتکشی بود که با توجه به اینکه خیلی زحمت میکشیدباز هم از طرف بالا دستیها مورد آزار و اذیت قرار میگرفتواو هم باتوجه به بی‌مهری و ظلمی که به او میشد درباره زنی که بچه‌اش را در توالت بیمارستان رها کرده بود چیزی نگفت و بی‌تفاوت شد گوینده در یکجا اشتباه تلفظ داشت که از نظر من با توجه به زحماتی که برای خوانش این کتاب‌ها صورت می‌گیرد بهتر است قبل از قرار گیری در کتابراه بازبینی شوند که کار بهتر در کتابراه قرار گیرد
شیما
۱۴۰۳/۱۰/۲۰
داستان روایتگر جوانی بود که دو شیفت در بیمارستان کار می‌کرد و مسئول بخش گم‌شدن انگشت‌های یک موزیسین رو به گردن این جوون میندازه و بسیار سختگیر و به ظاهر قانون بند هستش ولی قانون و سختگیری فقط برای پرسنل زیر دست هستش و این خانم همه قوانین رو دور میزنه که در آخر هم معلوم شد با موزیسین یک مشکل قدیمی داشتن و اون انگشت‌ها رو دزدیده.
مجیدناجی
۱۴۰۳/۰۷/۱۰
داستان روایت کار کردن در شرایط سخت است شرایطی که با اعصاب کارگر بازی میکنند. کارگری که تمام و کمال کارش را به درستی انجام میدهد. اما سرکارگر او را نمیتواند ببیند کار او برایش مهم نیست و فقط میخواهد اوسرکار نباشد. تهمت میشنود. اما او درستکار است و نان بازو میخورد... ممنونم از تمام عزیزان کتابراه
هدی میرزامحمدی
۱۴۰۳/۰۵/۱۸
صدای گوینده را خیلی دوست داشتم. چون خودم دچار وسواس فکری هستم و خیلی به همه چیز ریز توجه میکنم دقیقا حس میکردم این مرد چه احساسی داره. خودم را در آن بیمارستان کاملا تصور کردم. خیلی زیبا بود.
محمدمحمددی
۱۴۰۳/۰۴/۲۸
با درود فراوان بعضی وقتا آدما انطورکه نشان می‌دهند نیستن وان روز روزسردرگمی گیج شدن که باعث میشه دروازه با بقیه آدمها عدم اطمینان ایجاد بشه که این باعث تاسف ونا امیدی من وشاید. خیلی‌های دیگه میشه
الهه رحیمی
۱۴۰۳/۰۴/۲۶
داستان کوتاه و ساده‌ای درباره مستخدم جوانی که متهم به گم کردن چهار انگشت یک موزیسین معروف هست و در انتهای داستان دزد اصلی و علت گم شدن انگشتها مشخص میشه.
Negin
۱۴۰۳/۰۵/۲۴
مرد عاشقی که توی بیمارستان کار می کنه و اتفاقاتی که تو بیمارستان می افته رو توضیح میده. راوی روخوانی کردن حسی تو داستان نبود
حامد چراغی
۱۴۰۳/۰۹/۱۴
خوب بود، حتی می‌شد از روش یه فیلم کوتاه ساخت
به خصوص آخرش که معلوم میشه کی انگشت‌ها رو دزدیده
مرتضی ظهیری
۱۴۰۳/۰۷/۰۹
داستان کوتاه و ساده و زیبا بود، باید از تجربه هایش استفاده کرد، زود قضاوت نکنیم... ممنون از کتابراه
Ali,z
۱۴۰۳/۱۰/۲۲
بد نبود داستانی ساده و سرگرم کننده چیز خاصی نداشت و برای سرگرمی مناسب بود.
نفس زمانی
۱۴۰۳/۱۰/۱۰
به نظر من قشنگ‌ترین کتاب صوتی کتاب صوتی انگشت اتهام تو این برنامه است
عثمان رسولی
۱۴۰۳/۰۹/۲۶
واقعا کتاب خوبی است امیدوارم بقیه هم از این کتاب استفاده کنند
آیدا محمدی
۱۴۰۳/۰۸/۲۰
داستانش بد نبود در مورد یه نظافت چی بیمارستان و اتفاقات مرموز
لیلی
۱۴۰۳/۰۵/۰۵
بدنبود من پسندیم ولی خیلی هم جذاب نبود وصدای راوی کمی برایم خسته کننده بود
مریم السادات قاضی
۱۴۰۳/۰۸/۱۷
سلام وقت بخیر این کتاب موچه خیلی خیلی خوب عال اموزنده بود
فاطمه احمدیان
۱۴۰۳/۰۶/۱۱
ساختار‌نوشته دچار ضعف بود و همین کتاب رو خسته کننده میکرد
Somayyh
۱۴۰۳/۱۰/۱۳
خسته نباشید🌹خوب بود
میترا اسما
۱۴۰۳/۰۷/۰۹
خوب‌ بود ارزش یه بار گوش دادن رو داره
Shekoo Dehkordi
۱۴۰۳/۰۶/۳۱
من میهمان دل عقده چندساله را
علی پیرمرادی
۱۴۰۳/۰۵/۲۳
خوب بود جالب توضیح داد