نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی ذهن خوانی مگس‌ها - نازنین سلیمانی

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
maniya
۱۴۰۳/۱۱/۱۳
داستان در مورد یک دختر بود که داشت وضعیت کلاس مجازی را تعریف می‌کرد اینکه مدام یک مگس اطراف او می‌چرخید و حواسش را پرت می‌کرد مادرش نیز برادر کوچکش ماهان را به او سپرده بود و خود در حال تماشای کلاس درس اخلاق زندگی بود و پدرش که مربی ورزش بود در حال بالانس زدن بود که آن را در کلاس مجازی برای شاگردانش به اشتراک می‌گذاشت او در حین بالانس زدن کاردستی دخترش مهرناز که یک تابلو بود را خراب می‌کند مهرناز به همراه دختر داییش تینا کاردستی ترسناکی درست کرده بودند مهرناز پروانه شکار شده را روی مقوا نگه می‌داشت و تینا با سنجاق کوچکی به کمر پروانه وصل می‌کرد و تابلوی از جسد پروانه‌ها درست کرده بودند که به نظر من خیلی خشن است. مادرش با آنکه کلاس درس اخلاق زندگی می‌بیند ولی مدام غر می‌زند و پدرش با آنکه مربی ورزش است مهرناز چاق است مادرش می‌گوید شبیه گوسفندان پدربزرگ شده است که نمی‌توانند از در انباری رد شوند. پدر و مادرش نیز بعد از کلاس مجازی با یکدیگر مشاجره می‌کردند و ماهان برادرش نق می‌زد و همه این اتفاق‌ها در کلاس مجازی شنیده می‌شد.
hashemi hashemi
۱۴۰۳/۰۹/۱۵
کتابی در مورد زندگی در دوران کرونا بود که از زبان یک دختر نوجوان بیان میشد. در این داستان دختر نوجوان کلاس شیمی دارد ولی مادر خانواده فرزندش را به او میسپارد و میگوید که بگو کلاس قطع شد تا به کلاس روانشناسی برود در حالی که دختر میگوید که این فریب ها تکراری شده. همه ما هم با این فریب ها برای کلاس مجازی آشنا هستیم. کنترل کلاس های مجازی سخت بود و دانش آموزان خیلی اوقات توجهی به درس نداشتند و خیلی درسشون ضعیف شده بود. از طرفی باز بودن میکروفون که این هم یکی از مشکلاتی بود که وجود داشت. از مشکلات دیگه میشه به شلوغ بودن خونه و به وجود اومدن دعوا به خاطر این شلوغیا نام برد و حالا توی این داستان این دعواها با باز بودن میکروفون همراه بود. همچنین به چاق شدن در دوران کرونا هم اشاره شده. داستان هیچ ارتباطی به مگس نداشت و فقط یه مگس بود که همیشه مزاحم بود و دختر گفته بود که میخواد وارد رشته حشره شناسی شه و دوست داشت انشایی هم نام با کتاب بنویسد ولی چندان به داستان مرتبط نبود و فقط شاید نویسنده تمایل داشت به شلوغی ذهن اشاره کنه و موضوعات آزاردهنده ای که مثل مگس برای ذهن مزاحمت ایجاد میکنن. با تشکر از کتابراه
A.asgari
۱۴۰۳/۰۵/۰۲
داستان زندگی های روز مره های ما در دوران کرونا رو بیان میکرد زمانی که همه ترسیده بودن از کرونا زندگیا بهم ریخته بود اعصاب هاضعیف شده بود دانش اموزا مدرسه نمیرفتن و مجازی بود نرفتار مادر خانواده با همه بد بود. به دخترش میگفت مثله گوسفند های پدر بزرگ شدی چاق شدی کار نمیکنی دختر میگفت از چاق شدن گوسفند های پدرش خوشحاله اما از چاقی من نه و اینکه میگفت دختردایت خوش اندام تره و تو نیستی شخصیت دخترشو خورد میکرد بچه رو میداد دست دخترش که کلاس انلاین شیمی داشت و میگفت طوری نیست بگو اینترنت نداشتم انلاین بشم و خودش میرفت مجازی روانشناسی گوش میکرد ولی چه فایده که به دختر خودش و همسرش اصلا احترام نمیذاشت پشت سر خواهر شوهرش حرف میزد وقتی میکروفن دختر وصل بود همه صدای جر و بحث پدر مادرشو گوش داده بودن و وقتی مدرسه ها حضوری شد همه تویه مدرسه مسخرش میکردن و میگفتن پدر مادرت اشتی کردن و دختر از اینکه گرگ افتاده بود به جون گوسفند های پدر بزرگش خوشحال بود که مادرش دیگه این حرفا رو بهش نمیزد
سما جعفری
۱۴۰۳/۰۸/۲۱
به نظر من نویسنده بسیار عالی زندگی روزمره‌ی زمان کرونا را توصیف کرد. به هر حال، آن دوره هم با تمام خوبی‌ها و بدی‌ها دوره‌ای از زندگی ما بود که این نویسنده‌ی خوش‌ذوق آن را دستمایه‌ی کار خود قرار داد. از این که قصه از منظر یک دختر نوجوان روایت میشد و در برخی قسمتها افکار او را بیان میکرد، خیلی لذت بردم. افکار و خوابهایش خیلی جالب بود و مرا به یاد دوران نوجوانی خودم انداخت. عنوان خوبی هم انتخاب شده بود. از شنیدن صدای راوی نوجوان هم بسیار لذت بردم. همه‌چیز عالی و بی نقص بود و به دلم نشست.
شیما
۱۴۰۳/۱۰/۱۶
یادآور روزهای کرونا بود برام. داستان دختری نوجوان که باید از طریق آنلاین در کلاس‌های مدرسه شرکت کند، پدری که معلم و اون هم باید از طریق آنلاین برای بچه‌های مدرسه اشون کلاس بزاره، و مادری که برای شرکت در کلاس‌های روانشناسی بچه کوچک خانواده رو میسپره به دختر نوجوان بدون اهمیت به اینکه دختر کلاس شیمی داره. اینطوری میشه که دختر احساس معلمشون رو که یه بچه داره رو داره بهشون درس میده رو درک میکنم و همینطور معلم احساس اون دختر رو.
S. A
۱۴۰۳/۰۷/۲۳
روایتی از دوران کرونا و وضع آشفته کار و آموزش آنلاین به هر حال دوران کرونا هم برا خودش بدیها وبعضا خوبیهایی داشت. یکی از خوبیهاش این بود که فهمیدیم آموزش وکار مجازی هم میشه انجام داد و با این روش در بسیاری از هزینه ها خصوصا هزینه کلاسهای آموزشی صرفه جویی کرد. داستان بدک نبود. جاذبه خاصی هم نداشت.
زری بانو
۱۴۰۳/۰۵/۰۷
از نویسنده عزیز برای داستانش با موضوع زندگی در دوران کرونا و نقش پر رنگ گوشی‌های هوشمند سپاسگزارم. صدای بانوی روایتگر داستان برای من، نرم و آرام بخش بود. از اصطلاحات طنز گونه قصه لذت بردم. از کتابراه نازنینم تقاضا می‌کنم تعداد داستانهای کوتاه و رایگانش رو برامون افزایش بده و پایدار و پر قدرت به محبتش ادامه بده.
Ali Amini
۱۴۰۳/۰۵/۰۸
داستان سرایی ضعیفی بود از نظرم هرچند هم همگی این دوران رو به شاید گذرانده باشیم چراکه عنوان تطابق آنچنانی به محتوا نداشت و علل دیگه اینکه به شاید ارتباطی با موضوع کرونا هم آنان نداشته باشد از نظرم عنوان بسیار مهم است انتخاب موزیک زیر صدا افتضاح بود
ندا ونه بینی
۱۴۰۳/۰۴/۱۸
بیان زندگی روزمره از زبان یک دانش آموز در دوران کرونا. این داستانی که بیان شد، خیلی در دوران کرونا باب بود. کلاسهای مجازی، باز بودن میکروفن دستگاه حین کلاس، دعواهای بیشتر در خانه که حالا به نوعی نویسنده این رو روایت کرده. صدای گوینده جالب نبود.
م کاظمی
۱۴۰۳/۰۹/۱۲
داستان ذهن‌ خوانی مگس‌ها دربارهٔ دختری است که در اتاق مشغول درس‌خواندن است تا اینکه سروکلهٔ مگسی در اتاقش پیدا می‌شود. او به این فکر می‌کند که چطور می‌تواند از شر مگس نجات یابد؟ خیالاتش هم از هر طرف به او هجوم می‌آورند.
مریم معز
۱۴۰۳/۰۵/۳۱
داستان طوری بیان میشد که ذهن آدم را از بیماری کرونا دور می‌کرد. اسم داستان با متنی که خوانده می‌شد هیچ سنخیتی نداشت. راوی هم داستان را مثل این که از روی کتاب بخواند بیان می‌کرد.
داستان خیلی ضعیفی و حوصله سَر بری بود، اصلا دوست نداشتم
هدی میرزامحمدی
۱۴۰۳/۰۵/۲۳
آنقدر چرند بود که حتی ارزش نداشت تمامش کنم. پر از آموزش فحش بود و آنقدر گوینده بد می‌خواند که واقعا ارزش ادامه دادن نداشت. ترجیح می‌دهم برای دخترم یک داستان واقعی بگذارم.
مایعه خجالت برای جامعه نویسندگان و گوینده ها.
حتی زیر صفر.
محمدرضا طیب زاده مقدم
۱۴۰۳/۰۶/۰۴
با سلام. سبک نوشتاری و گویندگی در حد توان و مطلوب بود ۱ _قضاوت نمی کنم. ۲_ تشویق میکنم برای بهتر شدن. دوران کرونا و مسائل و مشکلات زمان خودش. یادآور لحظات تلخ و شیرین زندگی انسان ها. با تشکر از کتابراه.
مجیدناجی
۱۴۰۳/۰۶/۲۵
داستان کرونا و دور کاری و درس خواندن اینترنتی بچه هاست. که هرچه وسایل رفاهی به زندگی ما اضافه میشود ماراازهم دور میکند و احساس و عاطفه ما را نسبت به هم کم و کمتر میکند
Negin
۱۴۰۳/۰۵/۲۹
دوران تلخ کرونا رو روایت می کنه. دورانی که بچه ها آنلاین درس میخونم. و این دختری که توی کلاس آنلاین بود به علت روشن بودن میکفرون صدای دعوای پدر و مادرش رو همکلاسی هایش شنیده بودن
فاطمه رنجبر
۱۴۰۳/۰۵/۲۰
خیلی خوب بود. از مگس توی داستان داستان خیلی خوشم میاد. تو خونه ی ما هم تا مگس کش رو برمیداریم، یهو مگسه قایم میشه. هروقت که تنهام با مگس های خونه مون قایم باشکبازی می کنم
علی عبداللهی
۱۴۰۳/۰۴/۱۹
سلام خسته نباشید خدمت شما دوستان عزیز و گرامی
از این نوع داستان‌های کوتاه که اینقدر زحمت بابت ضبطش کشیده شده ولی من رو جذب خودش نمیکنه ناراحت میشم ممنونم
manijeh poormohammadi
۱۴۰۳/۰۵/۲۹
بخش کوچکی از داستان که زمان کرونا وانلاین بودن مدارس بود، کمی محس س بود، بقیه داستان بی معنی وپریشان بود
حسین
۱۴۰۳/۱۱/۲۵
راستش زیاد با متن و کیفیت داستان حال نکردم، مطالب شیوه بلاغی داشت فقط
ریحانه طالبی
۱۴۰۳/۱۰/۱۸
من خوشم اومد که مزاحمت یک مگس و اتفاق کوچک باز شد و طولانی مدت توصیف شد
مرتضی ظهیری
۱۴۰۳/۰۵/۱۵
اول اینکه تشبیه خوب ولی کاملی نبود و صدای راوی برام خوب بود
ممنون از کتابراه
k.masoumi
۱۴۰۳/۱۰/۱۶
با این که کتاب کوتاه بود ولی‌کتاب جالبی بود
مریم السادات قاضی
۱۴۰۳/۰۹/۲۳
سلام درود این کتاب هنوز گوش نکردم باید خوب ب باشد
نگار باقری
۱۴۰۳/۰۸/۱۹
داستان جالب وسرگرمی کننده‌ای بود دخترم خیلی دوستش داره
Mk
۱۴۰۳/۰۷/۱۶
سلام بازخورد نسبتا ساده از یک ذهن توصیه می‌کنم
زهرا زهراوی
۱۴۰۳/۰۵/۲۹
فوق العاده عالی بود ممنون بسیار خنده دار
نفس احمدی
۱۴۰۳/۰۴/۲۱
خوب بود ولی نمیدونم چرا برای من تیکه تیکه میومد
ترنم
۱۴۰۳/۱۰/۲۳
بسیاری عالی بود ممنون از نویسنده
Mohammad
۱۴۰۳/۰۸/۱۴
راوی صدای ملایم خوبی دارد
ماهان درویشی
۱۴۰۳/۰۶/۰۵
کتاب طنز و قشنگی بود
محبوبه رستمی
۱۴۰۳/۰۵/۲۸
ارزش وقت گذاشتن نداره👎
Sokyshima
۱۴۰۳/۰۵/۲۲
یک داستان روزمره جالب بود
نسرین رضازاده
۱۴۰۳/۰۴/۲۲
عالی بود مفید گوش بدید
ماهان فرهادی
۱۴۰۳/۰۴/۱۷
خیلی خوب بود. جالب بود.
حسام درودی
۱۴۰۳/۰۶/۱۴
کتاب سطح معمول است.
علی اسماعیلی
۱۴۰۳/۰۶/۱۱
هنوز مطالعه نکردم
پیام نظری
۱۴۰۳/۰۶/۰۸
کتاب خیلی خوبیه👌