نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی غریب آشنا - مریم حسینی
4
78 رای
مرتبسازی: پیشفرض
فریبا نوروزی
۱۴۰۳/۰۸/۱۰
10
داستان قشنگی بود ولی فقط داستان بود. من تاحالا کمکی از امام حسین نگرفتم با این وجود که خیلی وقتها صداش زدم. خوشبحال اون افرادی که واقعا در زندگی واقعی امیرحسین بهشون کمک کرده و هواشون رو داشته. خداوند به من زیاد کمک کرده ولی هروقت هرکدوم از امامها رو واسطه قرار دادم کمکی بهم نشده. من خیلی وقتها امام رضا رو واسطه قرار دادم ولی هیچ وقت کمکم نکرده شاید هم اون دعایی که من کردم به صلاح و مصلحت من نبوده یا شاید من جایی پیش هیچ کدوم از امامها ندارم. نمیدونم این چیزها رو نمیشه توی این دنیا فهمید مت چشم دلم اونقدر بینا و آگاه نیست که اینچیزها رو بفهمم ولی مطمئنا روز قیامت و اون دنیا خواهم فهمید. انشاالله البته.
کتاب غریب آشنا داستان پیر زنی بود که به زیارت رفته بود اما کیف شو گم کرده بود وقتی تنها شدده بود و نا امید بود دعا کرد و از امام حسین خواست کمکش کنه یه دفعه یک مرد عرب امد و از عربها میترسید میگفت با امام شون اینکارو کردن با من چیکار میکنن بعد مرد بردش در خونه یکی زن درو باز کرد و شروع کرد به گریه کردن و گفت خواب دیدم امام تورا سپرده دست من و گفته تا پیدا شدن چمدونت مواظبت باشم وقتس سیده رفت زیارت غش کرد و یه پسر گفت که این چمدون و من پیدا کردم و مادرم خواب دیده امام بهش گفته چمدونا ببر حرم و بده صاحبش و این خانم گفته چمدون مال منه و غش کرده اینم یکی از معجزات امام حسین هستش ممنون از کتابراه
داستان موضوع خوبی دارد. درباره پیرزنی که تنها و بدون پول در غربت چمدانش را گم میکند ولی از طرف امام حسین به او کمک میرسد. البته برایم عجیب بود که چطور زنی که به او کمک کرد، فارسی حرف میزد. یا مردی که در تاریکی به سراغ پیرزن آمد! و پیرزن هم اصلا تعجب نکرد. صدای راوی خیلی جالب نبود. خصوصا قسمت تقلید صدای پیرزن بسیار تصنعی بود و لذت گوش دادن به کتاب را کم میکرد.
داستان زیبای و جالب بود اگر بیشتر داستان رو باز میکرد، خیلی زیبا میشد یاد موقعی که رفتیم زیارت اربعین و دم مرز واستادیم چایی بخوریم یکی از دوستان کوله پشتی خودش رو انجا گذاشت و یادش رفت برداره، بعد که مقداری راه افتادیم، متوجه شد که همه ما کوله داریم الا خودش بعد برگشتیم و پیدایش کردیم ممنون از کتابراه