نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی ساطور - جلال ملکشاهی

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
سما جعفری
۱۴۰۳/۰۹/۲۷
داستان درباره مردی خلافکار ملقب به ساطور است که به خاطر همسر و دخترش میخواهد دست از کارهای خلاف قانون بردارد و پا در مسیر دیگری بگذارد. طوری که به دوستانش میگوید که آن ها هم او را فراموش کنند و اجازه دهند زندگی سالمی داشته باشند. اما در آخر پایان قصه کمی باز بود و انگار دیگران او را رها نمیکنند داستان موضوع خوبی دارد ولی فضاسازی تیره تار قصه، لوکیشن قهوه خانه، نداشتن دیالوگ زیاد.. همه و همه حس بد و سیاهی را در دل مخاطب ایجاد میکند که البته اقتضای این قصه و محیط زندگی شخصیت اصلیست، اما به شخصه خیلی از تصورات ایجاد شده در ذهنم خوشم نیامد و نویسنده متاسفانه نتوانسته بود داستانی بنویسد که علاوه بر رساندن پیام یا آموزنده بودن، کمی هم احساس لذت در مخاطب ایجاد کند.
Sin90
۱۴۰۳/۰۷/۰۳
داستان کتاب صوتی "ساطور" درمورد مرد خلافکاری هست که به خاطر دختر و خانواده‌اش خلاف رو کنار میذاره اما خب من هم مثل بقیه دوستان دوست داشتم یک جمله، دیالوگ و دلیلی برای درک این کارش باشه من خودم این سبک کتابهارو که حول و حوش قهوه خونه و قلیون و سیگاره رو دوست ندارم و احساس میکنم تنها کاری که نویسنده از دستش بر میومده استفاده از چنین عناصر ضعیفی برای ابهت دادن به داستانش بوده و توصیف و تخیل بهتری برای ارائه نداشته... در انتها ممنونم از کتابراه بابت کتابهای رایگانش که فرهنگ کتابخوانی رو گسترش میده
مجیدناجی
۱۴۰۳/۰۷/۱۶
داستان حکایت رفیق ناباب و دعوا و چاقوکشی وعربده کشی، در یک کلام عامیانه جاهل محله. اینجور آدم ها در این زمانه دیگر جایی در اجتماع ندارند. اما متاسفانه بعضی اشارات نویسندگان و فیلم ها جوان و نوجوان را تحریک میکنه به این مسیر راه خودشوکج کنه. در آخر هم یا میمیرند یازندانی واگر خوششانس باشه ترد شده از اجتماع. این آقا بخاطر خانواده اش میخواد دست بردارد از ارازل بازی اما رفقای شریف و شفیق مانع اند. تا آن جا که بنوعی التماس میکند رهایم کنید اما زهی خیال باطل ممنون از کتابراه
A.asgari
۱۴۰۳/۰۴/۲۱
داستان در باره ی مردی بود لات که بخاطر دختر و همسرش دور خلاف و خط کشیده قسم خورده دیگه خلاف نکنه اونجایی که گفت صدای نفس دخترشو گوش میکرده خیلی خوب بود پدری مهربونی بود ممنون از کتابراه
hana
۱۴۰۳/۰۴/۰۲
انتظار میرفت که کسی بهشون چیزی گفته باشه و دیالوگی در این مورد باشه که دور خلاف رو خط بکشه و اینکه صدای آیفون چرا مثل زنگ های تلفن قدیمی بود و بهتر بود نویسنده دیالوگ های لوتی تری مینوشت
کلثوم ادهمی
۱۴۰۳/۰۵/۱۶
صدای گوینده داستان «ساطور» خیلی یکنواخت و خسته کننده است، عدم فراز و فرود در آن صدای گوینده، هرچند داستان زیبایی هم باشه، شنونده رو از شنیدن ادامه داستان منصرف می‌کنه
مرتضی ظهیری
۱۴۰۳/۰۷/۱۲
خیلی خیلی دوست داشتم. بعضی وقتا آدما دنبال یه بهونه هستن تا خودشون رو تو مسیر درست و در خدمت خانواده قرار بدن بهونه دیگران باشیم. ممنون از کتابراه
م محمودآبادی
۱۴۰۳/۰۴/۰۳
داستان مردی که سعی میکنه پای عهد و قسم خودش بمونه اما داستان میتونست خیلی بهتر و کاملتر بیان بشه که شنونده از داستان لذت بیشتری ببره
حامد چراغی
۱۴۰۳/۰۹/۱۷
زیاد بگیر نبودمی خواست با آهنگ قیصر، یه فضای جاهل مآبی ایجاد کنه اما اونقدا موفق نبود
Lavasani
۱۴۰۳/۰۵/۲۰
داشتن زندگی زیبا بودن کنار خانواده هست و این داستان عشق به خانواده رو به درستی شرح داده
خسرومحمدی
۱۴۰۳/۰۴/۰۱
متاسفانه هنوز گوش نکردم ولی دوستان خیلی سفارش کردند برای شنیدن کتاب ممنون و متشکرم
ندا ونه بینی
۱۴۰۳/۰۳/۲۷
داستانهای لوطی مسلکی. ولی قشنگ بود. یه کسی که به خاطر زن و بچه‌اش دور خلاف رو خط میکشه.
manijeh poormohammadi
۱۴۰۳/۰۵/۲۹
خیلی خوب بود، بیانگر این که ماهی ر هر وقت از آب بگیری تازه اس بود
لیلا فاطمی
۱۴۰۳/۰۶/۰۳
هنوز با اینکه نمیشناختم کتاب را ولی از خوندنش خوشم. امد
فاطمه احمدیان
۱۴۰۳/۰۶/۱۱
کناب خواندنی و ساده