نقد، بررسی و نظرات مجله صوتی کتاب شنبه - شماره نوزده - الهام نظری
4.1
64 رای
مرتبسازی: پیشفرض
ترانه کمالی
۱۴۰۳/۰۲/۱۶
20
برامون اینطوری تعریف شده که باید طی روز یه دستاوردی داشته باشیم وگرنه روزمون رو به بطالت گذروندیم! انگار خاکستری بودن اصلا حساب نیست! بنظرم کلا اشتباهه که آدم فکر کنه باید یا سفید باشه/یا سیاه. یا شبیه قیاسِ متن این شماره، تعریف خوشحالی رو مقابلِ ملال قرار دادن: یه جا تو کتاب «مالون میمیرد» هست که راوی یا همون مالون، میمونه زیر بارون، بعد بجای اینکه بدوعه بره دنبال سر پناه، ترجیح میده همون وسط بیابون، دراز بکشه و منتظر بمونه بارون بند بیاد. بکت استدلال میکنه از یه انسان (به معنای عام) انتظار میره تو بحران حرکت کنه. منتظر بودن، سکون و هیچ نکردن، انفعال تعریف میشه. اما آیا واقعا فقط یک انسانیم؟! آیا نباید گاهی فراتر از وجود خودمون فکر کنیم و عمل کنیم؟! یا حتی اگر در انسان بودن و تطبیق با تمدن بگنجیم، آیا درست اینه که یک دست سیاه باشیم یا سفید؟! آیا خاکستری بودن بحساب نمیاد؟! وقتی از زندگی سرشاریم کی میخواد بیاد بگه چی درسته چی غلط-یا اینکه- «باید حتما» دستاورد حقیقی داشته باشیم تا اون روزمون قاطی عمرمون بحساب بیاد! آیا واقعا زندگی به این مکثها احتیاج نداره؟! به سکوتی بین هیاهو، به بیرنگی میان این همه رنگ؟! به ملال؟!
بعد از مدتها دوباره کتاب شنبه شماره نوزده آمد آن هم با ملال و خستگی! البته تعاریف ساده و روان از پایه کلمات ملال و خستگی، ذهن من را بیدار کرد و با خود، هوشیاری از رفع ابهام در معنای واقعی کلمهها را به همراه داشت. این برایم روشن کرد که تجربیات شخصی الآن من از ملال است و ناامیدی مبهم. خستگی صرف نیست.
از ساموئل بکت و در انتظار گودو که گفته شد، بهترین حس از ملال بیان شد که نمیدانی چه پیش میآید و انتظار چه چیزی را داری اما تلاش و امید نیز داری.
گوته، داستایوفسکی و آلبر کامو این شماره نوزده، توصیف دلنشین تری از این نویسندگان بود و از پوچی و سیاهی افکار آنها کاسته شد. باور نویسندگانی که در این شماره نوزده کتاب صوتی شنبه بررسی شد، تصویری از افکار معمولی یک انسان است که گاهی رنج دارد و گاهی درد، گاهی خسته میشود و مینامد و در همان لحظه در دل خویش امید به بهبودی و رهایی دارد. روایت داستانی از مربی شنا خنده دار بود، متوجه نشدم تکهای از کدام داستان و کتاب بود؟!
از ساموئل بکت و در انتظار گودو که گفته شد، بهترین حس از ملال بیان شد که نمیدانی چه پیش میآید و انتظار چه چیزی را داری اما تلاش و امید نیز داری.
گوته، داستایوفسکی و آلبر کامو این شماره نوزده، توصیف دلنشین تری از این نویسندگان بود و از پوچی و سیاهی افکار آنها کاسته شد. باور نویسندگانی که در این شماره نوزده کتاب صوتی شنبه بررسی شد، تصویری از افکار معمولی یک انسان است که گاهی رنج دارد و گاهی درد، گاهی خسته میشود و مینامد و در همان لحظه در دل خویش امید به بهبودی و رهایی دارد. روایت داستانی از مربی شنا خنده دار بود، متوجه نشدم تکهای از کدام داستان و کتاب بود؟!
مجله خوبیه بدک نیست تا الان مجله صوتی گوش نداده بودم و نمی دونستم اصلا روند کارش به چه جوریه ولی وقتی گوش دادم دیدم چه خوبه که میان درمورد یه کتاب بحث می کنن و چکیده کتاب هم میارن. اینکه گوینده ها دارن حرف می زنن و نقد و برسی می کنن باعث میشه آدم خودش به فکر فرو بره و خودش هم سعی کنه نظر خودشو بگه. برای من که اینجوری بود و باعث شد درمورد ملال خودم و حسی که بهش دارم فکر کنم. حالا خودم میشم یکی از شنونده های این مجله صوتی و منتظر انتشار بخش های دیگشم میمونم خسته نباشید
عالی بود. اولین بار بود به طور کاملا اتفاقی با این مجله صوتی آشنا شدم و اول با اکراه گوش دادم. اما بسیار بهم چسبید انگار نشونهای بود امروز برای بیرون آمدن از روزمره و از ملالی که چند وقتی هست گریبانگیرم شده بود و نمیدونستم چیه فکر میکردم اندوه هست اما اندوه برای چی؟ بلکه هم دلتنگی اما برای چی. انگار دچار یه جور خلاء بودم. و چقدر به موقع بود. ممنون از کتاب راه و گویندگیهای عالیتون. شمارههای دیگه هم حتما گوش خواهم داد.