نقد، بررسی و نظرات کتاب صبح به خیر هیولا - کاترین گیلدینر
مرتبسازی: پیشفرض
کتاب *صبح بخیر هیولا* اثر کاترین گیلدینر، اثری خواندنی و تأملبرانگیز است که به بررسی زخمهای روانی عمیق و اثرات آنها بر زندگی افراد میپردازد. نویسنده در این کتاب با روایت داستان پنج بیمار رواندرمانی، سعی میکند تصویری واقعی و بیپرده از قدرت ذهن انسان در مواجهه با سختیها ترسیم کند. چیزی که این کتاب را از آثار مشابه متمایز میکند، سبک روایت جذاب و صمیمانهی کاترین گیلدینر است که هم به عنوان یک رواندرمانگر حرفهای و هم به عنوان یک ناظر دلسوز به مسائل بیماران مینگرد.
هر فصل کتاب به داستان یکی از این بیماران اختصاص دارد و گیلدینر بهخوبی موفق میشود همدلی خواننده را برانگیزد، بدون اینکه در دام احساساتگرایی افراطی بیفتد. او علاوه بر شرح مشکلات روانی، به روشهای درمان و مسیر دشوار بهبودی نیز اشاره میکند. این کتاب بهنوعی به ما یادآوری میکند که هر فردی با "هیولاهایی" درونی دستوپنجه نرم میکند؛ هیولاهایی که ممکن است در کودکی، درون ما شکل گرفته باشند و تا بزرگسالی همراهمان بمانند.
بااینحال، شاید نقطهضعف کتاب در این باشد که گاهی جزئیات بیش از حد دربارهی زندگی بیماران، ریتم روایت را کند میکند. خوانندگانی که به دنبال داستانی سریع و پرکشش هستند ممکن است در بخشهایی از کتاب دچار خستگی شوند. اما برای افرادی که علاقهمند به روانشناسی، خودشناسی و درک عمیقتر از روان انسان هستند، *صبح بخیر هیولا* کتابی ارزشمند و تأثیرگذار خواهد بود. گیلدینر با این اثر به ما نشان میدهد که مواجهه با زخمها و هیولاهای درونی اگرچه ترسناک است، اما میتواند به رهایی و رشد شخصی منتهی شود.
هر فصل کتاب به داستان یکی از این بیماران اختصاص دارد و گیلدینر بهخوبی موفق میشود همدلی خواننده را برانگیزد، بدون اینکه در دام احساساتگرایی افراطی بیفتد. او علاوه بر شرح مشکلات روانی، به روشهای درمان و مسیر دشوار بهبودی نیز اشاره میکند. این کتاب بهنوعی به ما یادآوری میکند که هر فردی با "هیولاهایی" درونی دستوپنجه نرم میکند؛ هیولاهایی که ممکن است در کودکی، درون ما شکل گرفته باشند و تا بزرگسالی همراهمان بمانند.
بااینحال، شاید نقطهضعف کتاب در این باشد که گاهی جزئیات بیش از حد دربارهی زندگی بیماران، ریتم روایت را کند میکند. خوانندگانی که به دنبال داستانی سریع و پرکشش هستند ممکن است در بخشهایی از کتاب دچار خستگی شوند. اما برای افرادی که علاقهمند به روانشناسی، خودشناسی و درک عمیقتر از روان انسان هستند، *صبح بخیر هیولا* کتابی ارزشمند و تأثیرگذار خواهد بود. گیلدینر با این اثر به ما نشان میدهد که مواجهه با زخمها و هیولاهای درونی اگرچه ترسناک است، اما میتواند به رهایی و رشد شخصی منتهی شود.
از خوندن این کتاب ارزشمند بسیار خوشحالم چون با وجودی که خیلی دوست داشتم که از ماجرای شخصیتهای داستان سر دربیارم و بدونم که آخرش چی شد بارها وبارها خوندن رو کنار گذاشتم و به فکر فرو رفتم و به این نتیجه رسیدم که برای موفق شدن به تلاش مستمر نیاز هست اما برای خیلی موفق بودن به دردهایی عمیق که تیشه به ریشه زده نیاز هست و صد البته به قهرمانی که از عمیقترین دردهای بشری دست روی زانوهایش بگذارد و بلند شود هر زخمی بر ریشه محو نخواهد شد اما سر سبزی دوباره را درست از همان جا نصیب درخت خواهد کرد. و این که پشت هر رفتار ساده یا پیچیده شجرهای به بلندای تاریخ بشر خوابیده هیچ چیز در عین سادگی ساده نیست و هیچ چیز پیچیدهای انقدر پیچیده نیست. این انسان است که با افکار درونی ذهن خودش، خودش و دنیایش را تغییر میدهد و فقط باید قدم برداشت و دل به نا امیدی نسپرد.
کتاب خیلی عالی بود دید های روانشناسی و تحلیلی خوبی برای عام میده. 5داستان فوق العاده عجیب رو داره که واقعا پیشرفتشون امید بخشه! اما تقریبا میشه گفت احتمال همچین اتفاقاتی (گذشته بیماران) برای خواننده های کتاب کم بوده و شاید خوب بود که یک مورد نسبتا عادی تر هم نوشته میشد! امابا همه اینها فوق العاده کتاب خوبی بود و دیدم رو نسبت به درمانگران و مراجعه بهشون عوض کرد. و به نظرم خاص بودن داستان ها و درمانشون باعث امید به زندگی و حس شجاعت در خوانندگان میشه. و به نظرم مهم ترین دستاوردم از این کتاب اینه که مهم نیست تو چه شرایطی بزرگ شدیم و چه سختی های فراوانی در طول زندگی کشیدیم. اگر ما انتخاب های درست تر رو انجام بدیم اون وقت از همه اونها سود میبریم و تک تک اون سختی ها میتونن باعث موفقیت و تمایز چشمگیر ما با بقیه بشن. هرچند که واقعا سخته
برای اولین بار تونستم یه کتاب روانشناسی رو تا انتها بخونم. کتاب درحالیکه درمورد مسائل روانشناسی صحبت می کرد، نثر فوق العاده روان و خوبی داشت، ترجمه ی عالی و نوشتاری بدون غلط املایی. کتاب داستان 5 تا از بیماران دکتر روانشناسی هست که به خوبی از پس بیماری شون بر اومدند. داستان زندگی این 5 بیمار، مرا به عنوان مادر سه فرزند شدیدا به فکر فروبرد که چقدر رفتار پدر و مادرها میتونه در آینده ی فرزندانمان تاثیرگذار باشه. حتی کوچترین کلامها، تحقیرکردنها، یا تشویق کردن ها، رفتاری که از ناخودآگاه ما سرچشمه میگیره و به ناخودآگاه فرزندمون رسوخ میکنه و میتونه اون رو دچار مشکلات وانی بکنه یا برعکس تا اوج بالا بکشونه. چقدر به عنوان مادر باید مراقب تک تک رفتار و گفتارم در برایربچه هام باشم.
صبح بهخیر هیولا دربارهی افرادیست که باید آنها را قهرمانهای روانشناسی دانست. درست است که آنها زخمهای نبرد عاطفی را بر تن دارند، اما آن را تاب آوردهاند. نویسنده در این کتاب تصمیم گرفته است بر کسانی که موفق شدهاند تمرکز کند. کسانی که مشکلات پیشزمینهای خود را بدون روی آوردن به اعتیاد یا بیماری روانی سهمگینی پشت سر گذاشتهاند. وظیفهی قهرمان بازگشت، تغییرشکل دادن و آموزاندن آموختههایش به ما مبتدیان است. بدینترتیب این کتاب شیوهای برای تحسین این پنج قهرمان فاتح و روایت سرگذشت وحشتناک اما ارزشمندشان است. هرکدام از آنها با "مینوتور" متفاوتی مواجه بودند، هرکدام سلاح متفاوتی داشتند و هرکدام از استراتژیهای نبرد متفاوتی استفاده میکردند.
به نظر من صبح بهخیر هیولا دربارهی افرادیست که باید آنها را قهرمانهای روانشناسی دانست. درست است که آنها زخمهای نبرد عاطفی را بر تن دارند، اما آن را تاب آوردهاند. نویسنده در این کتاب تصمیم گرفته است بر کسانی که موفق شدهاند تمرکز کند. کسانی که مشکلات پیشزمینهای خود را بدون روی آوردن به اعتیاد یا بیماری روانی سهمگینی پشت سر گذاشتهاند. وظیفهی قهرمان بازگشت، تغییرشکل دادن و آموزاندن آموختههایش به ما مبتدیان است. بدینترتیب این کتاب شیوهای برای تحسین این پنج قهرمان فاتح و روایت سرگذشت وحشتناک اما ارزشمندشان است. هرکدام از آنها با "مینوتور" متفاوتی مواجه بودند، هرکدام سلاح متفاوتی داشتند و هرکدام از استراتژیهای نبرد متفاوتی استفاده میکردند.
کتاب به بررسی تاب آورانه عجیب و قهرمانانه پنج انسان می پردازد که مورد سواستفاده قرار گرفتن، دچار احساس ناامنی هستند و به طرز دردناکی آسیب دیدن، سرتوشت وحشتناک آن ها و چگونگی درمان شان، فقط یک داستان بود می توانست یک خیال پردازی احمقانه باشد اما به تلخی نشان میداد که در دنیا بی رحمی های زیادی وجود دارد و آنچه که من عجیب می پنداشتم در واقع عجیب نیست، به من یاد داد بهتر با خودم کنار بیایم، کمی به احوالم آگاه تر شدم کمی احساس آرامش می کنم کمی خوشحالم که تنها نیستم و کمی متاسفم که انسان های بی گناهی چه ظالمانه قربانی می شوند و این آسیب در نسل ها تکرار می شود مگر اینکه آگاهانه رفتارمان را تغییر دهیم.
کتابی بسیار زیبا که علاوه برلذت بردن از خواندن آن مکاتب روانشناسی و برخی تکنیکها آشنا می شوید و معرف روانشناسی بالینی است. در ضمن مطالعه از مسئولیت پذیری روانشناس نویسنده لذت بردم چیزی که هنوز هم در جامعه ما جای خالیش کاملا محسوسه و هنوز کسی رو ندیدم که به روانشناس مراجعه کرده باشه و تجربه موفقی را گزارش کنه در صورتی که به خاطر شغلی (مدیر مدرسه) که داشتم افراد زیادی را طی سالها به مشاور وروانشناس ارجاع دادم البته قسمتی از این مساله قابل درک هست اما بطور کلی مساله ای قابل تامل و بررسی است که امیدوارم مورد توجه وپیگیری کسانی که در این رشته کار یا تحصیل می کنند قرار گرفته تا نتایج آن نصیب جامعه گردد.
کتابی نیست که بتونی با اون به مشکلی از درون خودت برسی صرفا اومده چند تا بیمارشو مثال زده که به بیمار اولش نتونسته بود کمک خاصی کنه چون بیمار تمایل نداشت براش از واقعیتا و احساساتش بگه در نهایت گفت بهش حق میدم چون خودمم یه زمانی پدرم ورشکسته شد و نمیخواستم وارد بازی احساسات بشم یه کتاب داستانیه و اگر این کتاب رو میخونید به دید یک رمان بهش نگاه کنید. انتظارم این بود کتابی باشه که همراه با مثال هایی که از بیمارانش میزنه بتونی مشکلاتی رو که درون اکثر مراجعه کننده هاش بود رو بگه شاید اون مشکل توی ما هم وجود داشته باشه و بتونیم شناسایی و رفعش کنیم.
فوق العاده ست برای کسانی که عاشق رفتارشناسی هستنمن خیلی دوستش داشتم و اشتیاقی که ادامه دادن این کتاب به بهم میداد، سیر نمیشدم، خیلی مسائل بیشتری راجب روانشناسی فهمیدم، و صبور بودن رو بیشتر درک کردم، ممکن است جلسه ی اول برخورد شخصی درون گرا بیماری باشه، و حرفی نزنه تو نمیتونه تایپ شخصیتیش رو تشخیص بدی، خیلی برام جالب بود، بعد یکبار پرسیدن که "میتونم کمکت کنم؟ " سکوت میکنه تا سخنی جاری بشه، و این برام جالب بود چون خودم همچنین شخصیتی دارم که دوست دارم کسی برام وقت بزاره و منتظر بمونه و حرفام رو بشنوه راه حل ارائه بده
بعد از مدت ها، کتابی را چنان با اشتیاق و حوصله خواندم و تمام کردم. روایات داستان ها که از اشخاص واقعی و با رویکرد روانشناسی و به زبان ساده بیان شده، بسیار کمک کننده است؛ و براحتی می شود همذات پنداری کرد. هر کدام از داستان ها، بطور کلی به کودکی و اثر والدین بر عملکرد و روند رشد و بزرگسالی این افراد، مورد بررسی قرار داده است. داستان دنی را بسیار دوست داشتم و بنظرم می شود از هر کدام از داستان ها، فیلمی ساخت. از کتابراه متشکرم برای پیشنهاد و معرفی صبح بخیر هیولا
کتاب فوق العاده تاثیر گذار و کارا بود. سالها فکر میکردم چطور ما بدون اینکه آموزش دیده باشیم یا کسی راهنماییمان کرده باشد در کودکی وجوانی راه حلهایی برای مشکلاتمان پیدا میکردیم که اکنون روانشناسان آن راه حلها را توصیه میکنند. بعد از مطالعه کتاب پی بردم که وقتی در دریای مشکلات مخصوصاً با والدین ناآگاه یا بیمار دست وپا میزنی هرگز متوجه نمیشویم که این عادی نیست. بعدها متوجه میشویم که من یک بچه بودم بدون هیچ نقصی و این آنها بودند که عادی نبودند و این شروع خوبی است.
تو دل بستگی رو با عشق اشتباه گرفتی. پیوند خانواده یک انتخاب نیست؛ لزوم زیستی ا ست که برای بقا ضروریه. عشق یک انتخابه. وقتی به مرد بی کفایتی برخورد می کنی که به توجه تو نیاز داره بلافاصله به اون احساس نزدیکی می کنی، چون به این رفتار پیوند خوردی. نقشت یعنی مراقبت از مرد رو از ته دلت می خواستی، و به خاطرش دوست داشته شدی. اما عشق زمانیه که متقابلا به هم اهمیت بدید. تو قراره ویژگی های شخصیتی معشوقت رو تحسین کنی، نه اینکه ازش در مقابل تخریب های دنیای واقعی محافظت کنی. (لذت متن)
روایتی جذاب از پنج مراجع به روانکاوآدمها برای حل مشکلاتشون به روانشناسان و یا روانکاوان مراجعه میکنن. و این میشه شروع یه سفر، من اسمش رو سفر قهرمانی میذارم. سفری که خودت رو کشف میکنی و به خودت متصل میشی. من از خوندن این کتاب خیلی درسها یاد گرفتم و با اینکه حدود یک و سال نیمه که هر هفته با روانکاوم جلسه دارم، و در مسیر این سفرم، از این کتاب بهره کافی بردم. توصیه میکنم این کتاب رو بخونید. دریچه تازه ای از ادراک رفتارهاتون برای شما باز میشه.
به شدت منو جذب کرد. نمیتونستم به تمایل خودم برای خواندن کتاب غلبه کنم، به زور کنار میذاشتمش که به بقیه کارام برسم. عالی بود. ممنون از کتابراه برای هدیه رایگان این کتاب ارزشمند و خدا قوت میگم به مترجم کاردرست. زندگی بعضی آدمها، طوریه که برای داشتن یک زندگی معمولی باید بجنگند. هر روز صبح که بیدار میشن باید با هیولای درون خودشون دست و پنجه نرم کنند تا بتونن به کارهای روزمره شون برسن. برای همین میتونیم بگیم که موفقیت یه موضوع نسبیه
این کتاب درس بزرگ زیادی به همه ی ما میده که اولا با کمبودها هم میشه موفق بود دوم همین کمبودها باعث پیشرفتت میشه. سوما ادم فقیر و ثروتمند هم نداره تو هر قشری از جامعه خاتواده مشکلاتی داره مهم این است که بخواهی و بفکر درمان باشیبا اینکه بعضی از مفهوم هاش و اصلاحاتش سخت و قابل فهم نبود و بعضی جاهای داستان گنگ و البته بدرستی زندگی بیمار را توصیف نکرده بود در کل اموزنده بود. ارزش خوندن رو داره😕
اینقدر این کتاب جذاب بود که لحظهای از دستم نمیافتاد، نویسنده با روایت داستان شخصیتهای مختلف، انواع هیجان رو توضیح میده و با طرح سوالات از طرف روانشناس، نحوه تجزیه و تحلیل هیجانات در زمان وقوع تروما رو مطرح میکنه. خوندن این کتاب رو به همه پیشنهاد میکنم، چون همه ما در زندگی کم یا زیاد دچار خشم، ترس، شرمندگی و یاس میشویم و با متن قوی نویسنده کاملا میتوان همزاد پنداری کرد.
کاترین گیلدینر، روانشناسبالینی در کتاب «صبح بهخیر هیولا» داستان پنج بیمار خود را بازگو میکن. پنج بیمار پریشانی که برای کمک نزد او میآیند تا مشکل زندگیشان را برایشان حل کند، اما متوجه میشوند که رنجهایشان ریشه در گذشتهای مدفون دارد، گذشتهای که تنها با گذر زمان آشکار خواهد شد.
این کتاب داستان سفر التیام روحی پنج قهرمان است، که با غیرقابلتصورترین زخمها روبهرو میشوند.
این کتاب داستان سفر التیام روحی پنج قهرمان است، که با غیرقابلتصورترین زخمها روبهرو میشوند.
کتاب "صبح به خیر هیولا" واقعا الهامبخشه، چون با تعریف کردن پنج داستان واقعی، نشون میده چطور آدمها میتونن از چالشهای عاطفی عبور کنن و رشد کنن. روایتها ساده و روان هستن، ولی شاید برای کسایی که دنبال تحلیلهای عمیقتر روانشناسی هستن، خیلی تخصصی نباشه. با این حال، برای یاد گرفتن و انگیزه گرفتن از تجربههای واقعی، خیلی خوبه.
"صبح بخیر هیولا" اثری ادبی با محوریت مسائل روانشناختی و درونی انسان است که به بررسی چالشهای عاطفی و روانی در قالب داستان یا روایتهای شخصی میپردازد. این کتاب احتمالاً قصد دارد خواننده را به خودکاوی و مواجهه با "هیولاهای درونی" تشویق کند.
#### **نقاط قوت**
1. **رویکرد روانشناختی و عمیق: ** نویسنده تلاش کرده است تا مفاهیم روانشناختی پیچیدهای مانند ترس، اضطراب، و خودآگاهی را به زبانی ساده و داستانگونه بیان کند. این امر به مخاطبان عام امکان درک بهتر مسائل روانشناختی را میدهد.
2. **نثر شاعرانه و احساسی: ** شقایق الکایی از زبانی شاعرانه و احساسی برای بیان موضوعات استفاده کرده است که جذابیت خاصی به متن میبخشد. این سبک، خواننده را به لایههای عمیقتری از احساسات و افکار سوق میدهد.
3. **پیامهای انگیزشی: ** کتاب با هدف ایجاد انگیزه و امید نوشته شده و تلاش میکند خواننده را به پذیرش خود و مواجهه با چالشهای درونی ترغیب کند.
#### **نقاط ضعف**
1. **نبود چارچوب منسجم: ** کتاب ممکن است به دلیل نثر شاعرانه و غیرساختاریافته برای برخی خوانندگان دشوار یا پراکنده به نظر برسد. انسجام بیشتر میتوانست تأثیرگذاری اثر را افزایش دهد.
2. **تکرار مفاهیم: ** برخی از مفاهیم روانشناختی یا انگیزشی به طور مکرر بیان شدهاند که ممکن است حس یکنواختی ایجاد کند.
3. **محدودیت در ارائه راهحلهای عملی: ** اگرچه کتاب به بررسی مشکلات روانی میپردازد، اما بیشتر جنبه توصیفی دارد و کمتر به ارائه تکنیکها یا راهحلهای عملی برای مدیریت این چالشها میپردازد