نقد، بررسی و نظرات کتاب صبح به خیر هیولا - کاترین گیلدینر

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
nasrin Samadi
۱۴۰۳/۱۱/۱۱
سلام کتاب رو خوندم داستانها پر کشش غم انگیز درس آموز بودند. پنج داستان از مراجعه کنندگان به روان درمانگر یعنی خود نویسنده کتاب. نقطه مشترک محرومیت از والدین مهربان و دلسوز بود، در داستان دنی که غم انگیز ترینشان بود نسل کشی سرخپوستها با مدارس بومی و جداکردن بچه‌ها از پدر مادرشان و نابودکردن آن‌ها بود در این داستان علیرغم مهربان بودن پدر و مادر اما جداسازی اجباری بچه‌ها نسل‌ها رو نابودکرد نه فقط یک خانواده رو، توصیه می‌کنم حتما این داستانش را بخونید که غرب احمق وحشی چه بلایی سر بومیان آورد زبان مادریشان را ازآن‌ها گرفت به آن‌ها انگلیسی آموخت باسوادشان کرد اما در عوض آزادیشان را از آن‌ها گرفت زبان مادریشان را ازآن‌ها گرفت و... در این داستان پدر مادر هم همراه فرزندان فرو می‌ریزند و درمشروب غرق میشن یکجانشین میشن... غرب موفق شد ریشه هاشون رو بسوزونه هرچند که بازهم اینها دنبال ریشه هاشون بودن اما.. در کل پدر مادرها بچه هارو خیلی در آغوش بگیرند دوستشان داشته باشند و حواسشون خیلی جمع باشه ممنون از کتابراه که رایگان کتاب را گذاشت
سمیرا شفیعی
۱۴۰۳/۰۹/۱۸
# **معرفی کلی**
"صبح بخیر هیولا" اثری ادبی با محوریت مسائل روانشناختی و درونی انسان است که به بررسی چالش‌های عاطفی و روانی در قالب داستان یا روایت‌های شخصی می‌پردازد. این کتاب احتمالاً قصد دارد خواننده را به خودکاوی و مواجهه با "هیولاهای درونی" تشویق کند.
#### **نقاط قوت**
1. **رویکرد روانشناختی و عمیق: ** نویسنده تلاش کرده است تا مفاهیم روانشناختی پیچیده‌ای مانند ترس، اضطراب، و خودآگاهی را به زبانی ساده و داستان‌گونه بیان کند. این امر به مخاطبان عام امکان درک بهتر مسائل روانشناختی را می‌دهد.
2. **نثر شاعرانه و احساسی: ** شقایق الکایی از زبانی شاعرانه و احساسی برای بیان موضوعات استفاده کرده است که جذابیت خاصی به متن می‌بخشد. این سبک، خواننده را به لایه‌های عمیق‌تری از احساسات و افکار سوق می‌دهد.
3. **پیام‌های انگیزشی: ** کتاب با هدف ایجاد انگیزه و امید نوشته شده و تلاش می‌کند خواننده را به پذیرش خود و مواجهه با چالش‌های درونی ترغیب کند.
#### **نقاط ضعف**
1. **نبود چارچوب منسجم: ** کتاب ممکن است به دلیل نثر شاعرانه و غیرساختاریافته برای برخی خوانندگان دشوار یا پراکنده به نظر برسد. انسجام بیشتر می‌توانست تأثیرگذاری اثر را افزایش دهد.
2. **تکرار مفاهیم: ** برخی از مفاهیم روانشناختی یا انگیزشی به طور مکرر بیان شده‌اند که ممکن است حس یکنواختی ایجاد کند.
3. **محدودیت در ارائه راه‌حل‌های عملی: ** اگرچه کتاب به بررسی مشکلات روانی می‌پردازد، اما بیشتر جنبه توصیفی دارد و کمتر به ارائه تکنیک‌ها یا راه‌حل‌های عملی برای مدیریت این چالش‌ها می‌پردازد
Mahboubeh
۱۴۰۴/۰۱/۰۵
کتاب «صبح بخیر هیولا» موضوع روان‌شناسی داره و روایت واقعی از زندگی آدم‌هایی که زخم‌های عمیقی دارن، میکنه. نویسنداین کتاب تلاش می‌کنه با استفاده از داستان‌های واقعی، نشون بده که چطور گذشته‌ی ما، روی شخصیت و انتخاب‌های امروز ما تأثیر می‌ذاره. کاترین گیلدینر معتقده که زخم‌های دوران کودکی و تجربیات سخت، همیشه همراه ما هستن، اما می‌شه یاد گرفت که باهاشون کنار بیایم و حتی قوی‌تر بشیم. این رویکرد خیلی برام جالب بود، چون نویسنده فقط درباره‌ی درد و سختی صحبت نمی‌کنه، بلکه راه‌های کنار اومدن با این زخم‌ها رو هم توضیح می‌ده. برام جالب بود که بیشتر آدم‌هایی که ما می‌بینیم، داستان‌های پنهانی از درد و رنج دارن که ما ازش بی‌خبریم. نویسنده با روایت ماجراهای پنج بیمار که هر کدوم تجربه‌ی سختی داشتن، نشون می‌ده که چطور آدم‌ها از سختی‌های زندگی عبور می‌کنن و به سمت بهبودی حرکت می‌کنن. کاترین گیلدینر توضیح می‌ده که حتی در بدترین شرایط هم، امید و تغییر ممکنه. او نشون می‌ده که قدرت روان‌درمانی، شنیدن و درک شدن، چقدر می‌تونه تأثیرگذار باشه و زندگی یک فرد رو تغییر بده. من حس می‌کنم که یکی از پیام‌های کلیدی کتاب اینه که ما فقط قربانی گذشته‌مون نیستیم؛ بلکه می‌تونیم با شناخت زخم‌هامون، زندگی بهتری برای خودمون بسازیم. از نظر من، نویسنده خیلی خوب تونسته نشون بده که هر کسی می‌تونه داستان خودش رو تغییر بده، اگر اراده‌ی تغییر رو داشته باشه. من با خوندن این کتاب به این نتیجه رسیدم که «صبح بخیر هیولا» فقط یک کتاب درباره‌ی روان‌شناسی نیست، بلکه یک روایت الهام‌بخش از قدرت ذهن انسان برای غلبه بر سختیهاست. به نظرم خوبه برای خوندن
mr_parvinii
۱۴۰۳/۱۲/۳۰
کتاب صبح به‌خیر هیولا یکی از اون کتاب‌هایی بود که عنوانش برام جالب بود و باعث شد سراغش برم. همیشه به دنبال این بودم که بفهمم چطور می‌تونم با ترس‌ها، احساسات سرکوب‌شده و چالش‌های درونی خودم روبه‌رو بشم. این کتاب دقیقاً روی همین موضوع دست گذاشته بود و می‌خواست نشون بده که چطور می‌شه با "هیولاهای درونی" کنار اومد.
نگاه کلی به کتاب
کتاب درباره‌ی سفر به درون خودمون و روبه‌رو شدن با زخم‌های گذشته، احساسات سرکوب‌شده و باورهایی که توی ناخودآگاهمون ریشه دواندن، صحبت می‌کنه. نویسنده تلاش داره نشون بده که چطور این هیولاهای درونی روی زندگی ما تأثیر می‌ذارن و چطور می‌شه باهاشون روبه‌رو شد.
یکی از نکات مثبت کتاب اینه که زبان ساده و روانی داره. نویسنده خیلی مستقیم و بدون پیچیدگی حرفش رو می‌زنه و همین باعث می‌شه که راحت‌تر با محتوا ارتباط برقرار کنم. کتاب یه جورایی یه گفت‌وگوی صمیمی با خواننده‌ست که انگار داره تو رو راهنمایی می‌کنه تا با مشکلاتت روبه‌رو بشی.
HOSSEIN
۱۴۰۳/۱۲/۲۹
صبح بخیر هیولا نوشته‌ی کاترین گیلدینر، یک رمان روان‌شناختی و درام است که به بررسی پیچیدگی‌های روابط انسانی و مبارزات درونی شخصیت‌ها می‌پردازد. داستان حول محور شخصیت اصلی، یک زن جوان است که با مشکلات روانی و احساساتی خود دست و پنجه نرم می‌کند. گیلدینر با زبانی صادقانه و بدون تحریف، احساسات شخصیت‌ها را به تصویر می‌کشد و به خوبی روند تحول درونی آن‌ها را نمایش می‌دهد.
کتاب با پرداختن به موضوعاتی همچون اضطراب، افسردگی، و پذیرش خود، به چالش‌های روان‌شناختی افراد در دنیای معاصر پرداخته است. نثر ساده و در عین حال تاثیرگذار گیلدینر، به کتاب عمق خاصی بخشیده و خواننده را به تفکر درباره پیچیدگی‌های ذهن انسان و روابط فردی و اجتماعی می‌کشاند.
با این حال، ممکن است برخی از خوانندگان از کندی ریتم داستان و تمرکز زیاد بر جنبه‌های روان‌شناختی شخصیت‌ها احساس خستگی کنند. با این وجود، صبح بخیر هیولا کتابی است که با پرداختن به مشکلات درونی و روانی شخصیت‌ها، تجربه‌ای عاطفی و تفکربرانگیز برای مخاطب فراهم می‌آورد.
mitra.mh. 46
۱۴۰۳/۱۲/۰۲
بسیار تاثیرگذار و تکان دهنده بود من از سرگذشت و ستمی که آن پنج نفر متحمل شده بودند خیلی متاثر شدم ساعتها به توحشی که در انسان نماهای آن عصر و دوره بود فکر کردم میتوانستند کنترل رفتارشان را بر عهده بگیرند اما به ویرانگری، خشم و جهل میدان تاخت و تاز داده بودند. هر چه با خود فکر میکنم که کلیسا که باید مکان امن و کشیش که باید مایه ی آرامش و مهر باشد و انجیلی که پیامبرش پیام آور مهرورزی وعدالت و مهربانی را می آموزد چرا باید کودکان بیگناه را مورد ضرب و شتم و آزار روحی و روانی قرار بدهد پاسخی قانع کننده برای خودم نمی یابم فرضا که سرزمینی را به جبر و قهر اشغال کردید و به ستم تسلط یافتید گناه کودکان بی دفاع چیست؟ یا در داستان دیگر، پدری که باید تکیه گاه و معتمد فرزند باشد چرا اینقدر سبعانه به فرزند خودش ستم و دست درازی میکند؟ اینها فقط به کودکی آن جنایتکاران بر نمیگردد بلکه به خالی بودن از معنویت، شرافت و انسانیت بر میگردد هیچ حیوانی به حیوانی نمیدارد روا آنچه این نامردمان با جان انسان میکنند.
راحله عزتی
۱۴۰۳/۱۱/۱۱
کتاب خوبی بود، ارزش خواندن و وقت گذاشتن را دارد، داستانهایی جذاب به سبک رمان و با دیدگاه روانشناسانه، از اینکه میخواندم که در دنیا روانشناسانی اینچنین پیگیر و دلسوز وجود دارند تعجب نکردم اما جای خالیشان را در ایران حس کردم. از طرفی در سراسر داستان به این فکر میکردم که چقدر هزینه های چنین درمانهایی در کشور ما زیاده و حتما داریم کسانی را که مثل قهرمانان این داستان به کمکهای اینچنینی نیازمندند، به کنکاش در ذهن ناخودآگاه و آسیبهای دوران کودکی. اما آیا میتوان به مدت چند سال، تا کشف موقعیتهای آسیب زا و آموزش نحوه برخورد و مقابله با آن ها از کمکهای روانشناسی استفاده کرد، هم از نظر وجود روانشناس با سواد و پیگیری اینچنین و هم از نظر هزینه های درمان؟ نقش خانواده نیز در این کتاب پررنگ است که نشان میدهد ما با هر عقیده و سبک زندگی، باز نمیتوانیم جایگاه خانواده را در زندگی انکار کنیم، رویهم رفته خواندن کتاب را به دیگران توصیه میکنم.
F.M
۱۴۰۳/۱۱/۰۴
سلام خدمت کتابراه و خسته نباشی خدمت نویسنده عزیز و مترجم گرامی این کتاب. کتاب موضوعی روانشناسی در قالب داستان دارد اولین بار است که به خواندن کتاب روانشناسی روی می‌آورم و آنرا تا آخر ادامه میدهم البته بعضی جاها مخصوصا در فصل‌های آخر صرفا ورق میزدم زیرا احساس میکردم موضوع‌ها مانند سایر موضوعات است و دلیل ناپایداری یا مشکل به علت کمبود محبت پدر و مادر است که داستان را تکراری میکرد و علاقه‌ای به خواندن جزییات نداشتم و فقط ورق میزدم اما موضوعات کتاب را در ابتدا دوست داشتم و برایم جالب بودن ولی‌ای کاش در کتاب از داستان‌های کمتری استفاده میشد ک اینجوری از گمراهی خواننده کم میشد با این وجود کتاب را دوست داشتم و از بین همه شخصیت‌ها شخصیت دنی را دوست داشتم.
اما خوب فقط در کتاب درمانگر با آن‌ها صحبت میکرد و آن‌ها کم کم کنار می‌اومدند و درمان چندسال هم طول می‌کشید متاسفانه در جامعه امروزی بعید میدانم کسی همچون این درمانگر دغدغه مند باشد و کسی چون افراد وضع مالی عالی داشته باشد که بتواند چندسال مشاوره برود. و متاسفانه درمانگر‌های امروزی فقط به درآمد زایی اهمیت می‌دهدند و بیمار برای آن‌ها هیچ اهمیتی ندارد و چ بسا خودشان هم ب یک درمانگر نیاز دارند البته استثنایی هم نیز وجود دارد.
ممنون کتابراه لطفاً کتاب‌های بیشتری را برای ما افراد کتابخوان قرار دهید.
چوپان
۱۴۰۳/۱۰/۰۷
سلام و عرض ادب کتاب *صبح بخیر هیولا* اثر کاترین گیلدینر، اثری خواندنی و تأمل برانگیز است که به بررسی زخم های روانی عمیق و اثرات آن ها بر زندگی افراد می پردازد. نویسنده در این کتاب با روایت داستان پنج بیمار روان درمانی، سعی می کند تصویری واقعی و بی پرده از قدرت ذهن انسان در مواجهه با سختی ها ترسیم کند. چیزی که این کتاب را از آثار مشابه متمایز می کند، سبک روایت جذاب و صمیمانه ی کاترین گیلدینر است که هم به عنوان یک روان درمانگر حرفه ای و هم به عنوان یک ناظر دلسوز به مسائل بیماران می نگرد. هر فصل کتاب به داستان یکی از این بیماران اختصاص دارد و گیلدینر به خوبی موفق می شود همدلی خواننده را برانگیزد، بدون اینکه در دام احساسات گرایی افراطی بیفتد. او علاوه بر شرح مشکلات روانی، به روش های درمان و مسیر دشوار بهبودی نیز اشاره می کند. این کتاب به نوعی به ما یادآوری می کند که هر فردی با "هیولاهایی" درونی دست وپنجه نرم می کند؛ هیولاهایی که ممکن است در کودکی، درون ما شکل گرفته باشند و تا بزرگسالی همراه مان بمانند. بااین حال، شاید نقطه ضعف کتاب در این باشد که گاهی جزئیات بیش از حد درباره ی زندگی بیماران، ریتم روایت را کند می کند. خوانندگانی که به دنبال داستانی سریع و پرکشش هستند ممکن است در بخش هایی از کتاب دچار خستگی شوند. اما برای افرادی که علاقه مند به روان شناسی، خودشناسی و درک عمیق تر از روان انسان هستند، *صبح بخیر هیولا* کتابی ارزشمند و تأثیرگذار خواهد بود. گیلدینر با این اثر به ما نشان می دهد که مواجهه با زخم ها و هیولاهای درونی اگرچه ترسناک است، اما می تواند به رهایی و رشد شخصی منتهی شود.
Mahmoud.sh
۱۴۰۳/۰۹/۲۶
کتاب *صبح بخیر هیولا* اثر کاترین گیلدینر، اثری خواندنی و تأمل‌برانگیز است که به بررسی زخم‌های روانی عمیق و اثرات آن‌ها بر زندگی افراد می‌پردازد. نویسنده در این کتاب با روایت داستان پنج بیمار روان‌درمانی، سعی می‌کند تصویری واقعی و بی‌پرده از قدرت ذهن انسان در مواجهه با سختی‌ها ترسیم کند. چیزی که این کتاب را از آثار مشابه متمایز می‌کند، سبک روایت جذاب و صمیمانه‌ی کاترین گیلدینر است که هم به عنوان یک روان‌درمانگر حرفه‌ای و هم به عنوان یک ناظر دلسوز به مسائل بیماران می‌نگرد.
هر فصل کتاب به داستان یکی از این بیماران اختصاص دارد و گیلدینر به‌خوبی موفق می‌شود همدلی خواننده را برانگیزد، بدون اینکه در دام احساسات‌گرایی افراطی بیفتد. او علاوه بر شرح مشکلات روانی، به روش‌های درمان و مسیر دشوار بهبودی نیز اشاره می‌کند. این کتاب به‌نوعی به ما یادآوری می‌کند که هر فردی با "هیولاهایی" درونی دست‌وپنجه نرم می‌کند؛ هیولاهایی که ممکن است در کودکی، درون ما شکل گرفته باشند و تا بزرگسالی همراه‌مان بمانند.
بااین‌حال، شاید نقطه‌ضعف کتاب در این باشد که گاهی جزئیات بیش از حد درباره‌ی زندگی بیماران، ریتم روایت را کند می‌کند. خوانندگانی که به دنبال داستانی سریع و پرکشش هستند ممکن است در بخش‌هایی از کتاب دچار خستگی شوند. اما برای افرادی که علاقه‌مند به روان‌شناسی، خودشناسی و درک عمیق‌تر از روان انسان هستند، *صبح بخیر هیولا* کتابی ارزشمند و تأثیرگذار خواهد بود. گیلدینر با این اثر به ما نشان می‌دهد که مواجهه با زخم‌ها و هیولاهای درونی اگرچه ترسناک است، اما می‌تواند به رهایی و رشد شخصی منتهی شود.
حمیدرضا اسماعیلی
۱۴۰۳/۱۰/۲۶
کتاب "صبح بخیر هیولا" نوشته کاترین گیلدینر داستان قشنگی درباره دوستی و چالش‌های زندگیه. روایتی از دید یه کودک داره که تجربه‌ها و احساساتش رو با ما درمیون می‌ذاره. داستان درباره رابطه کودک با خانواده و دوستاش هست که گیلدینر به خوبی نشون می‌ده چطور ترس‌ها و مشکلات می‌تونن تو زندگی اونا impact بذارند. هیولا نماد ترس‌ها و چالش هاست و توی ماجراها نقش مهمی داره. نویسنده خیلی خوب احساسات رو توصیف می‌کنه و باعث می‌شه که ما با شخصیت‌ها همذات پنداری کنیم. پیام کتاب اینه که باید خودمون و دیگران رو بپذیریم و دوستی‌ها خیلی تو زندگی مون مهمه. سبک نوشتن گیلدینر ساده و دلپذیره و خوندنش راحتیه. این باعث می‌شه هم نوجوان‌ها و هم بزرگ ترها باهاش ارتباط برقرار کنن. در کل، "صبح بخیر هیولا" کتابی پرمعنی و تأثیرگذار هستش که یادآور می‌شه عشق و دوستی می‌تونن بر ترس‌ها غلبه کنن و زندگی رو زیباتر کنن.
مانا کیان
۱۴۰۳/۱۰/۲۴
داستان جذاب و آموزنده هست، البته با هنرمندی نویسنده بخشهای آموزشی لطمه‌ای به داستان نزده، و خواننده پیگیر این هست که شخصیت‌های داستان چگونه از جهنم خودشان را بیرون میکشند و درمانگر چگونه به آن‌ها کمک میکند. چیزی که برای من تحسین برانگیز بود پیگیری درمانگر (کمک از فیلم و داستان و درمانگرهای دیگر و حتی پیگیری برای بستگان بیمارش) بود. داستانها هم ناراحت کننده هست و هم امید بخش.
کتاب داستان قربانیانی هست که توسط افرادی آزار دیدن که قربانی والدین خودشان بودن. و قهرمانانه خواستن که زنجیره قربانی کردن نسل بعد رو قطع کنند. چیزی هم که جالب بود درمان پروسه طولانی هست در این داستان‌ها هم درمانجو و هم درمانگر چهار پنج سال به خوبی وقت گذاشتن نخواستن زود تمامش کنند.
بجز قسمت‌هایی، بیشتر قسمتهایترجمه روان هست. در کل کتاب ارزشمندی هست، خواندن آن را به همه، مخصوصا پدر و مادرها توصیه میکنم.
رباب محمودی
۱۴۰۳/۱۰/۱۷
کتاب جذابی بود. مهمترین نکته‌ای که از مطالعه سرگذشت قهرمانان داستان و روند درمانی آن‌ها یاد گرفتم نقش بسیار پررنگ والدین در شکل گیری افکار و احساسات افراد (به طور کلی ضمیر ناخودآگاه) بخصوص در دوران کودکی هست. این موضوع نقطه مشترک هر پنج شخصیت داستان در پنج بخش بود. و جالبتر اینکه در فصل مکاشفه روانکاو هم متوجه شد که در پرونده مدلین رابطه خودش با پدرش هم مداخله‌ای داشته. بخشی از هر قصه شاید به طور کمرنگی در زندگی هر یک ما هم وجودداشته باشه که از این جهت تامل برانگیز بود و میشد مدت‌ها درباره ش فکر کرد. و شاید پیش از فرزنددار شدن خوندن کتاب‌های این چنینی کمک کننده باشه. یاد بگیریم تا وقتی ضعف و نقصهای خودمونو نشناختیم و باهاشون کنار نیامدیم و تعادل روانی تا حدودی مناسب نداریم، نقش مهم پدر و مادر شدن رو با عجله نپذیریم. تشکر از کتابراه
مریم جودت
۱۴۰۳/۰۹/۱۸
از خوندن این کتاب ارزشمند بسیار خوشحالم چون با وجودی که خیلی دوست داشتم که از ماجرای شخصیتهای داستان سر دربیارم و بدونم که آخرش چی شد بارها وبارها خوندن رو کنار گذاشتم و به فکر فرو رفتم و به این نتیجه رسیدم که برای موفق شدن به تلاش مستمر نیاز هست اما برای خیلی موفق بودن به دردهایی عمیق که تیشه به ریشه زده نیاز هست و صد البته به قهرمانی که از عمیق‌ترین دردهای بشری دست روی زانوهایش بگذارد و بلند شود هر زخمی بر ریشه محو نخواهد شد اما سر سبزی دوباره را درست از همان جا نصیب درخت خواهد کرد. و این که پشت هر رفتار ساده یا پیچیده شجره‌ای به بلندای تاریخ بشر خوابیده هیچ چیز در عین سادگی ساده نیست و هیچ چیز پیچیده‌ای انقدر پیچیده نیست. این انسان است که با افکار درونی ذهن خودش، خودش و دنیایش را تغییر می‌دهد و فقط باید قدم برداشت و دل به نا امیدی نسپرد.
امیرعلی حاجی بابائیان
۱۴۰۴/۰۱/۰۳
در این کتاب، کاترین گیلدینر به عنوان یک روان‌شناس، تجربیات خود را در درمان افرادی که با اختلالات روانی و تجربیات آسیب‌زا زندگی می‌کنند، به اشتراک می‌گذارد. او داستان‌های واقعی از بیماران خود را روایت می‌کند که هر کدام با چالش‌های منحصر به فرد خود روبه‌رو هستند، از جمله اختلالات اضطرابی، افسردگی، اختلال شخصیت مرزی و سایر مشکلات روانی.
عنوان کتاب صبح بخیر هیولا به‌طور نمادین به معنای روبه‌رو شدن با ترس‌ها و مشکلات درونی است که مانند هیولاهایی در ذهن انسان‌ها ظاهر می‌شوند. گیلدینر در این اثر نشان می‌دهد که چگونه با درک و همدلی می‌توان به افراد کمک کرد تا از درون خود عبور کنند و بر مشکلات خود غلبه کنند. این کتاب نه تنها درباره مشکلات روانی است، بلکه همچنین به قدرت درمان و اهمیت ارتباط انسانی در بهبود وضعیت روانی افراد می‌پردازد.
Alizadeh
۱۴۰۳/۰۹/۲۲
کتاب خیلی عالی بود دید های روانشناسی و تحلیلی خوبی برای عام میده. 5داستان فوق العاده عجیب رو داره که واقعا پیشرفتشون امید بخشه! اما تقریبا میشه گفت احتمال همچین اتفاقاتی (گذشته بیماران) برای خواننده های کتاب کم بوده و شاید خوب بود که یک مورد نسبتا عادی تر هم نوشته میشد! امابا همه اینها فوق العاده کتاب خوبی بود و دیدم رو نسبت به درمانگران و مراجعه بهشون عوض کرد. و به نظرم خاص بودن داستان ها و درمانشون باعث امید به زندگی و حس شجاعت در خوانندگان میشه. و به نظرم مهم ترین دستاوردم از این کتاب اینه که مهم نیست تو چه شرایطی بزرگ شدیم و چه سختی های فراوانی در طول زندگی کشیدیم. اگر ما انتخاب های درست تر رو انجام بدیم اون وقت از همه اونها سود میبریم و تک تک اون سختی ها میتونن باعث موفقیت و تمایز چشمگیر ما با بقیه بشن. هرچند که واقعا سخته
عالمه
۱۴۰۳/۱۲/۰۹
بی شک از بهترین و تاثیرگذار ترین کتاب هایی بود که تا به امروز خوندم. نویسنده و مترجم هردو عالی بودن. هر ۵ مراجع این خانم روانشناس و داستان هایی که داشتن و واقعی بودن این اتفاقات به شدت تاثیرگذار بودن. روایت داستان از شروع اولین جلسه مراجعین تا روند درمان و صحبت هایی که بین روانشناس و مراجع برقرار میشه همه و همه ذهن خواننده رو در اون فضا قرار میده و در انتهای هرکدوم از داستان ها، خواننده هم همراه با مراجعین کتاب، بخشی از وجودش درمان میشه. همچنین تلاش دکتر گیلدینر برای ارتباط گرفتن با مراجعین و درمان اونها به بهترین شکل، زحمات روان شناسان رو نشون میده که چقدر برای این شغل ارزش قائل هستن و از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنن. کتابیه که باید بارها و بارها خونده بشه. بسیار لذت بردم و شدیدا توصیه میکنم خوندنش رو.
سمانه اسلامیان
۱۴۰۳/۰۹/۲۱
برای اولین بار تونستم یه کتاب روانشناسی رو تا انتها بخونم. کتاب درحالیکه درمورد مسائل روانشناسی صحبت می کرد، نثر فوق العاده روان و خوبی داشت، ترجمه ی عالی و نوشتاری بدون غلط املایی. کتاب داستان 5 تا از بیماران دکتر روانشناسی هست که به خوبی از پس بیماری شون بر اومدند. داستان زندگی این 5 بیمار، مرا به عنوان مادر سه فرزند شدیدا به فکر فروبرد که چقدر رفتار پدر و مادرها میتونه در آینده ی فرزندانمان تاثیرگذار باشه. حتی کوچترین کلامها، تحقیرکردنها، یا تشویق کردن ها، رفتاری که از ناخودآگاه ما سرچشمه میگیره و به ناخودآگاه فرزندمون رسوخ میکنه و میتونه اون رو دچار مشکلات وانی بکنه یا برعکس تا اوج بالا بکشونه. چقدر به عنوان مادر باید مراقب تک تک رفتار و گفتارم در برایربچه هام باشم.
مریم نوری
۱۴۰۳/۱۰/۱۹
بسیار زیبا و روان نوشته شده از خانم کاترین گیلدینر کمال تشکر رو دارم بابت این کتاب کاربردی برای اولین بار بود به مسائل انسانها از این دیدگاه نگاه میکردم عمیقا با شخصیت‌های کتاب و خانم گیلدینر همراه شدم وغرق کتاب دلم برای تمام کودکان قربانی خشونت سوخت کاش میشد انسانهای آسیب دیده قبل از بچه دار شدن درمان بشن و این روانشناسان با تجربه و با وجدان همه جا باشن نقش حیوانات هم در ارامش روان این افرادکاملا مشهوده من فکر میکنم واقعا چه تعداد کودک در ایران از مشکلات این چنینی رنج میبرن چه لائورا‌ها پیترها دنی‌ها الاناها و مدلین‌ها در سراسر جهان هستند به امید شادی برای تمام کودکان جهان با سپاس فراوان از کتابراه بابت انتشار رایگان این اثر ارزشمند بیش باد.
زهره رضایی
۱۴۰۳/۰۹/۰۹
صبح به‌خیر هیولا درباره‌ی افرادی‌ست که باید آن‌ها را قهرمان‌های روان‌شناسی دانست. درست است که آن‌ها زخم‌های نبرد عاطفی را بر تن دارند، اما آن را تاب آورده‌اند. نویسنده در این کتاب تصمیم گرفته است بر کسانی که موفق شده‌اند تمرکز کند. کسانی که مشکلات پیش‌زمینه‌ای خود را بدون روی آوردن به اعتیاد یا بیماری روانی سهمگینی پشت سر گذاشته‌اند. وظیفه‌ی قهرمان بازگشت، تغییرشکل دادن و آموزاندن آموخته‌هایش به ما مبتدیان است. بدین‌ترتیب این کتاب شیوه‌ای برای تحسین این پنج قهرمان فاتح و روایت سرگذشت وحشتناک اما ارزشمندشان است. هرکدام از آن‌ها با "مینوتور" متفاوتی مواجه بودند، هرکدام سلاح متفاوتی داشتند و هرکدام از استراتژی‌های نبرد متفاوتی استفاده می‌کردند.
Mahnaz teimoury
۱۴۰۳/۰۹/۰۸
به نظر من صبح به‌خیر هیولا درباره‌ی افرادی‌ست که باید آن‌ها را قهرمان‌های روان‌شناسی دانست. درست است که آن‌ها زخم‌های نبرد عاطفی را بر تن دارند، اما آن را تاب آورده‌اند. نویسنده در این کتاب تصمیم گرفته است بر کسانی که موفق شده‌اند تمرکز کند. کسانی که مشکلات پیش‌زمینه‌ای خود را بدون روی آوردن به اعتیاد یا بیماری روانی سهمگینی پشت سر گذاشته‌اند. وظیفه‌ی قهرمان بازگشت، تغییرشکل دادن و آموزاندن آموخته‌هایش به ما مبتدیان است. بدین‌ترتیب این کتاب شیوه‌ای برای تحسین این پنج قهرمان فاتح و روایت سرگذشت وحشتناک اما ارزشمندشان است. هرکدام از آن‌ها با "مینوتور" متفاوتی مواجه بودند، هرکدام سلاح متفاوتی داشتند و هرکدام از استراتژی‌های نبرد متفاوتی استفاده می‌کردند.
پونه
۱۴۰۳/۰۹/۱۵
کتاب به بررسی تاب آورانه عجیب و قهرمانانه پنج انسان می پردازد که مورد سواستفاده قرار گرفتن، دچار احساس ناامنی هستند و به طرز دردناکی آسیب دیدن، سرتوشت وحشتناک آن ها و چگونگی درمان شان، فقط یک داستان بود می توانست یک خیال پردازی احمقانه باشد اما به تلخی نشان میداد که در دنیا بی رحمی های زیادی وجود دارد و آنچه که من عجیب می پنداشتم در واقع عجیب نیست، به من یاد داد بهتر با خودم کنار بیایم، کمی به احوالم آگاه تر شدم کمی احساس آرامش می کنم کمی خوشحالم که تنها نیستم و کمی متاسفم که انسان های بی گناهی چه ظالمانه قربانی می شوند و این آسیب در نسل ها تکرار می شود مگر اینکه آگاهانه رفتارمان را تغییر دهیم.
طاهره عرب کرمانی
۱۴۰۳/۰۹/۲۲
کتابی بسیار زیبا که علاوه برلذت بردن از خواندن آن مکاتب روانشناسی و برخی تکنیکها آشنا می شوید و معرف روانشناسی بالینی است. در ضمن مطالعه از مسئولیت پذیری روانشناس نویسنده لذت بردم چیزی که هنوز هم در جامعه ما جای خالیش کاملا محسوسه و هنوز کسی رو ندیدم که به روانشناس مراجعه کرده باشه و تجربه موفقی را گزارش کنه در صورتی که به خاطر شغلی (مدیر مدرسه) که داشتم افراد زیادی را طی سالها به مشاور وروانشناس ارجاع دادم البته قسمتی از این مساله قابل درک هست اما بطور کلی مساله ای قابل تامل و بررسی است که امیدوارم مورد توجه وپیگیری کسانی که در این رشته کار یا تحصیل می کنند قرار گرفته تا نتایج آن نصیب جامعه گردد.
ژیلا شجاعی
۱۴۰۳/۱۱/۱۸
کتاب صبح بخیر هیولا در مورد تجربیات یک روان درمانگر است که بیمارانش کودکی سخت و طاقت فرسایی را تجربه کرده بودند که موجب مشکلات روانی و روان پریشی زیادی شده بودند اما هر بیماری توانسته بود در بزرگسالی به نحوی به موفقیت‌های چشمگیری برسد. و درمانگر آن‌ها را شجاع‌ترین افراد و قهرمان زندگی خود معرفی می‌نماید که علیرغم مواجهه با سختی‌های زیاد و قرار گرفتن در خانواده‌های نابهنجار، به اصطلاح روانشناسی والدین سمی انها توانسته بودند با کمک درمانگر به قدرت‌های درونی خود پی ببرند و از مشکلاتی که گریبانگیرشان بود نجات پیدا کنند و راه خود را در زندگی پیدا کنند.
دلارام 0074
۱۴۰۳/۰۹/۱۱
کتابی نیست که بتونی با اون به مشکلی از درون خودت برسی صرفا اومده چند تا بیمارشو مثال زده که به بیمار اولش نتونسته بود کمک خاصی کنه چون بیمار تمایل نداشت براش از واقعیتا و احساساتش بگه در نهایت گفت بهش حق میدم چون خودمم یه زمانی پدرم ورشکسته شد و نمیخواستم وارد بازی احساسات بشم یه کتاب داستانیه و اگر این کتاب رو میخونید به دید یک رمان بهش نگاه کنید. انتظارم این بود کتابی باشه که همراه با مثال هایی که از بیمارانش میزنه بتونی مشکلاتی رو که درون اکثر مراجعه کننده هاش بود رو بگه شاید اون مشکل توی ما هم وجود داشته باشه و بتونیم شناسایی و رفعش کنیم.
leila
۱۴۰۳/۰۹/۲۵
فوق العاده ست برای کسانی که عاشق رفتارشناسی هستنمن خیلی دوستش داشتم و اشتیاقی که ادامه دادن این کتاب به بهم میداد، سیر نمیشدم، خیلی مسائل بیشتری راجب روانشناسی فهمیدم، و صبور بودن رو بیشتر درک کردم، ممکن است جلسه ی اول برخورد شخصی درون گرا بیماری باشه، و حرفی نزنه تو نمیتونه تایپ شخصیتیش رو تشخیص بدی، خیلی برام جالب بود، بعد یکبار پرسیدن که "میتونم کمکت کنم؟ " سکوت میکنه تا سخنی جاری بشه، و این برام جالب بود چون خودم همچنین شخصیتی دارم که دوست دارم کسی برام وقت بزاره و منتظر بمونه و حرفام رو بشنوه راه حل ارائه بده
AH.KH
۱۴۰۳/۱۲/۲۸
صبح بخیر هیولا کتابی است که به خواننده کمک می‌کند تا با ترس‌ها و چالش‌های خود روبرو شود و آن‌ها را به عنوان بخشی از سفر زندگی بپذیرد. این کتاب برای کسانی که به دنبال الهام بخشی و خودشناسی هستند، می‌تواند بسیار مفید باشد. این کتاب به خواننده یادآوری می‌کند که هر فردی در زندگی با هیولاهای خودش روبرو می‌شود، اما این هیولاها می‌توانند به عنوان بخشی از فرآیند رشد و خودشناسی پذیرفته شوند. گیلدنر با نثری روان و تأثیرگذار، خواننده را به تفکر درباره چگونگی مواجهه با مشکلات و تبدیل آن‌ها به فرصت‌هایی برای رشد تشویق می‌کند.
حامد جامه بزرگی
۱۴۰۳/۱۱/۰۳
خب اگر واقعا بخوام در مورد این کتاب صحبت کنم، موضوع برمیگرده به روش روانشناختی که برای درک این کتاب باید از مبحث‌های روانشناختی عبور کرد که خودی خود درک این کتاب برای مخاطب خودش جذاب و کمی جالب تر میکنه، البته برگرفتن این کتاب در روابط اجتماعی امروز درست کلی گویی است اما نکات ربزبینانه جالبی میشه از این کتاب برداشت کرد، خلاصه گویی و جلوگیری از این مباحث خودی خود روش رشد و درک مطالب برای مخاطب بالا میبره من بشخصه این کتاب دوست دارم و به نویسنده آن احترام و ارادت خاصی قائلم و امیدوارم شما هم حس مثبت درک کنید
Ismaeil_113 Ahmadi
۱۴۰۴/۰۱/۰۳
این کتاب یکی از اوناییه که می‌تونه نگاهت رو به سلامت روان تغییر بده! نویسنده با داستان‌های واقعی و جذاب، نشون می‌ده که چطور آدم‌ها می‌تونن از زخم‌های روحی عبور کنن. لحن کتاب خیلی رسمی نیست و حتی طنز هم توش پیدا می‌شه که باعث می‌شه خوندنش راحت باشه.
✅ نقاط قوت:
داستان‌های واقعی و انگیزه‌بخش
ترکیب طنز و واقعیت برای انتقال مفاهیم
زبان ساده و دلنشین
❌ نقاط ضعف:
ممکنه برای بعضی‌ها، بعضی روایت‌ها سنگین یا ناراحت‌کننده باشه
راهکارهای عمیق روان‌شناسی توش کمه، بیشتر جنبه داستانی داره
اسما حسنی
۱۴۰۳/۰۹/۱۵
بعد از مدت ها، کتابی را چنان با اشتیاق و حوصله خواندم و تمام کردم. روایات داستان ها که از اشخاص واقعی و با رویکرد روانشناسی و به زبان ساده بیان شده، بسیار کمک کننده است؛ و براحتی می شود همذات پنداری کرد. هر کدام از داستان ها، بطور کلی به کودکی و اثر والدین بر عملکرد و روند رشد و بزرگسالی این افراد، مورد بررسی قرار داده است. داستان دنی را بسیار دوست داشتم و بنظرم می شود از هر کدام از داستان ها، فیلمی ساخت. از کتابراه متشکرم برای پیشنهاد و معرفی صبح بخیر هیولا
فهیمه صالحی
۱۴۰۳/۰۹/۲۶
کتاب فوق العاده تاثیر گذار و کارا بود. سال‌ها فکر میکردم چطور ما بدون اینکه آموزش دیده باشیم یا کسی راهنماییمان کرده باشد در کودکی وجوانی راه حل‌هایی برای مشکلاتمان پیدا می‌کردیم که اکنون روانشناسان آن راه حل‌ها را توصیه میکنند. بعد از مطالعه کتاب پی بردم که وقتی در دریای مشکلات مخصوصاً با والدین ناآگاه یا بیمار دست وپا میزنی هرگز متوجه نمیشویم که این عادی نیست. بعد‌ها متوجه میشویم که من یک بچه بودم بدون هیچ نقصی و این آن‌ها بودند که عادی نبودند و این شروع خوبی است.
رها rafiei
۱۴۰۳/۰۹/۱۸
تو دل بستگی رو با عشق اشتباه گرفتی. پیوند خانواده یک انتخاب نیست؛ لزوم زیستی ا ست که برای بقا ضروریه. عشق یک انتخابه. وقتی به مرد بی کفایتی برخورد می کنی که به توجه تو نیاز داره بلافاصله به اون احساس نزدیکی می کنی، چون به این رفتار پیوند خوردی. نقشت یعنی مراقبت از مرد رو از ته دلت می خواستی، و به خاطرش دوست داشته شدی. اما عشق زمانیه که متقابلا به هم اهمیت بدید. تو قراره ویژگی های شخصیتی معشوقت رو تحسین کنی، نه اینکه ازش در مقابل تخریب های دنیای واقعی محافظت کنی. (لذت متن)
ام البنین زمانی
۱۴۰۳/۱۲/۱۸
عالی و عالی و عالی💯💯💯
روایت درمانی از مراجعان واقعی و شرح احوال آنها👌🏼 و تغییراتی که به مرور با راهبری درمانگر، در آنان ایجاد می‌شود. برای علاقمندان به مشاوره و روان درمانی بسیار خواندنی است.
اینکه ما انسانها چه موجودات پیچیده و عمیقی هستیم. هر کدام از ما دنیایی درونمان داریم و برای واکاوی و درمان خویشتن راه پرپیچ و خمی را باید پشت سر بگذاریم. قدم اول هم خواستن و پذیرش ماست تا بتوانیم کم کم تغییر کنیم و البته درمانگری ماهر و همراه👌🏼💎
پروین احمدی
۱۴۰۳/۱۰/۱۸
این کتاب رو دوست داشتم ازین جهت که لایه های ناشناخته ذهن و حوادث کودکی و تاثیرآن در بزرگسالی و زندگی را بخوبی بررسی میکند شاید هیچ کدوم ازین اتفاقات در کودکی ما رخ نداده باشد اما حداقلش این است که یاد میگیریم با خودمان چه و اطرافیانمان چگونه رفتار کنیم که کمتراسیب ببینیم و بیشتر محبت کنیم.... عمر ما کوتاه است و زندگی و سرگذشت ها و تجربه ها فراوان و فقط با کتاب میتوان بجای دیگران هم زندگی کرد و تجربه کسب کرد ممنونم از کتابهای زیبا و عوامل کتابراه
آرزو سادات شبیری
۱۴۰۳/۰۹/۱۰
روایتی جذاب از پنج مراجع به روانکاوآدمها برای حل مشکلاتشون به روانشناسان و یا روانکاوان مراجعه میکنن. و این میشه شروع یه سفر، من اسمش رو سفر قهرمانی میذارم. سفری که خودت رو کشف میکنی و به خودت متصل میشی. من از خوندن این کتاب خیلی درسها یاد گرفتم و با اینکه حدود یک و سال نیمه که هر هفته با روانکاوم جلسه دارم، و در مسیر این سفرم، از این کتاب بهره کافی بردم. توصیه میکنم این کتاب رو بخونید. دریچه تازه ای از ادراک رفتارهاتون برای شما باز میشه.
Zarei
۱۴۰۴/۰۱/۰۲
به نظرم کتاب جالبیه و دیدگاه‌های جدیدی بهت میده. در مرحله اول برای کسی که توی زندگیش از ترابیست استفاده نمیکنه میتونه تلنگر خوبی باشه که درمان رو شروع کنه و در مرحله بعد بهت یاد میده نقاط قوت خودت رو پیدا کنی، پر رنگ کنی و قدرش رو بدونی. بهت یاد میده گاهی بدیهیات ذهن تو فقط یک تروما از قدیم و بچگیه. چیز‌های که فکر میکنی هرگز درست نمیشه و یا حتی گاها ندونی که غلط با آگاهی میتونی حلش کنی. توصیه میکنم حتماا سر حوصله کتاب رو مطالعه کنید.
sol abd
۱۴۰۳/۰۹/۲۶
به شدت منو جذب کرد. نمی‌تونستم به تمایل خودم برای خواندن کتاب غلبه کنم، به زور کنار میذاشتمش که به بقیه کارام برسم. عالی بود. ممنون از کتابراه برای هدیه رایگان این کتاب ارزشمند و خدا قوت میگم به مترجم کاردرست. زندگی بعضی آدمها، طوریه که برای داشتن یک زندگی معمولی باید بجنگند. هر روز صبح که بیدار میشن باید با هیولای درون خودشون دست و پنجه نرم کنند تا بتونن به کارهای روزمره شون برسن. برای همین می‌تونیم بگیم که موفقیت یه موضوع نسبیه
آویسااویسی
۱۴۰۴/۰۱/۰۵
واقعا کتاب فوق العاده ایه. حتما خواندنش رو توصیه میکنم. خیلی کتاب آموزنده‌ای هست و همچنین در کنار آموزنده بودن داستان‌های جذابی داشت.
کتاب از طرف یه روانشناس روایت میشه که داستان پنج بیمار خودش رو که به نظرش قهرمان زندگی خودشون بودن رو نوشته و واقعا عالیه
اینکه هر کدام دم از اون بیمارا اونقدر تلاش میکنن تا به سلامتی برسن و اون دکتر روانشناس هم خالصانه بهشون کمک می‌کنه کتاب رو دلنشین تر میکنه
fatemeh ghanbari
۱۴۰۴/۰۱/۰۳
کتاب صبح بخیر، هیولا برای من یک تجربه‌ی عمیق و احساسی بود. داستان درباره‌ی زنی است که با زخم‌های عاطفی گذشته‌اش دست‌وپنجه نرم می‌کند و تلاش می‌کند تا با هیولاهای درونش روبه‌رو شود. آنچه مرا تحت تأثیر قرار داد، روایت صمیمی و واقعی از مبارزه‌ی درونی شخصیت اصلی برای پذیرش خود و یافتن آرامش بود. گرسی با زبانی ساده اما پر از احساس، نشان می‌دهد که گاهی بزرگ‌ترین نبردها در درون ما اتفاق می‌افتند.
سوگل رضایی
۱۴۰۳/۰۹/۲۰
این کتاب درس بزرگ زیادی به همه ی ما میده که اولا با کمبودها هم میشه موفق بود دوم همین کمبودها باعث پیشرفتت میشه. سوما ادم فقیر و ثروتمند هم نداره تو هر قشری از جامعه خاتواده مشکلاتی داره مهم این است که بخواهی و بفکر درمان باشیبا اینکه بعضی از مفهوم هاش و اصلاحاتش سخت و قابل فهم نبود و بعضی جاهای داستان گنگ و البته بدرستی زندگی بیمار را توصیف نکرده بود در کل اموزنده بود. ارزش خوندن رو داره😕
کاربر E
۱۴۰۳/۱۰/۱۳
سراسر کتاب، به این موضوع فکر میکردم که واقعا هزینه‌ی درمان و روان شناسی برای 5 سال، چقدر میشه🤣🤣🤣🤣🤣
واقعا همه‌ی انسانها، به این جلسات و درمانها نیاز دارن،
چقدر خوب بود اگر در مدارس، در بیمارستان‌ها، در ادارات و همه جا میشد از مزایای یک روان شناس خوب، بهره مند شد،
من از خواندن این کتاب و تغییری که در دیدگاه شخصیت‌ها، چه دکتر و چه بیار، ایجاد شد، لذت بردم
سهیلا رفیعی
۱۴۰۳/۰۹/۱۴
اینقدر این کتاب جذاب بود که لحظه‌ای از دستم نمی‌افتاد، نویسنده با روایت داستان شخصیت‌های مختلف، انواع هیجان رو توضیح میده و با طرح سوالات از طرف روانشناس، نحوه تجزیه و تحلیل هیجانات در زمان وقوع تروما رو مطرح میکنه. خوندن این کتاب رو به همه پیشنهاد میکنم، چون همه ما در زندگی کم یا زیاد دچار خشم، ترس، شرمندگی و یاس میشویم و با متن قوی نویسنده کاملا می‌توان همزاد پنداری کرد.
ali seraj
۱۴۰۳/۰۹/۰۸
کاترین گیلدینر، روانشناس‌بالینی در کتاب «صبح‌ به‌خیر هیولا» داستان پنج بیمار خود را بازگو می‌کن. پنج بیمار پریشانی که برای کمک نزد او می‌آیند تا مشکل زندگی‌شان را برایشان حل کند، اما متوجه می‌شوند که رنج‌هایشان ریشه در گذشته‌ای مدفون دارد، گذشته‌ای که تنها با گذر زمان آشکار خواهد شد.
این کتاب داستان سفر التیام روحی پنج قهرمان است، که با غیرقابل‌تصورترین زخم‌ها روبه‌رو می‌شوند.
معصومه حاجبی
۱۴۰۳/۱۲/۲۸
چند نفر از داستان زندگی کسانی به روانشناس مراجعه کرده بودند و در کودکی زندگی سختی را گذارنده بودن با این همه شرایط سخت به زندگی خود ادامه داده بودند، شما با خواندن این کتاب با نحوی درمان روان شناسان آشنا خواهی شد، بعضی میگوند من مشکلم همین حالاست چرا مشاور پیله کرده به کودکی من در حالی که حالت روحی و مشکلات روانی ما ریشه در کودکی ما نهفته است.
محمدمهدی اسدیان
۱۴۰۳/۱۲/۲۵
کتاب خوبی بود و ارزش وقت گذاشتن و مطالعه کردن رو داره داستان های غم انگیز ولی بسیار آموزندهترجمه ی تقریبا خوبی هم داشتنقطه مشترک هر پنج داستان نبود والدین دلسوز و مهربان بود که با اشتباه هات خود زندگی رو برای فرزندان خود سخت کرده بودن داستان های تکان دهنده و تاثیر گذار که حتما پیشنهاد میکنم یکبار این کتاب رو مطالعه کنید
somayehm104 sade
۱۴۰۳/۱۲/۱۹
کتاب فوق العاده بود. ترجمه هم روان و راحت بود. از خوندن سرگذشت این پنج نفر خیلی درس گرفتم و توصیه میکنم حتما بخونیدش. داستان‌های واقعی به آدم‌ها درس‌های عمیقی میدن. این کتاب خیلی چیزا برای یادگرفتن داره. انگار سرجلسه تراپی نشستی و داری در حین رمان خوندن تراپی میشی و بهت کمک میکنه از میان داستان‌های بقیه به راه حل‌های خودت برسی
بهروز شایسته پور
۱۴۰۳/۰۹/۱۲
کتاب "صبح به خیر هیولا" واقعا الهام‌بخشه، چون با تعریف کردن پنج داستان واقعی، نشون میده چطور آدم‌ها می‌تونن از چالش‌های عاطفی عبور کنن و رشد کنن. روایت‌ها ساده و روان هستن، ولی شاید برای کسایی که دنبال تحلیل‌های عمیق‌تر روانشناسی هستن، خیلی تخصصی نباشه. با این حال، برای یاد گرفتن و انگیزه گرفتن از تجربه‌های واقعی، خیلی خوبه.
Sanaz A
۱۴۰۳/۱۲/۳۰
یکی از نکات پررنگی که در این کتاب بهش اشاره شد این بود که در داستان هر پنج شخصیت، رفتارهای سمی والدین نقش خیلی پررنگی در روان، افکار و احساسات این بچه‌ها داشتند و نشون داد که بیشتر مشکلات ما آدم‌ها ریشه در دوران کودکیمون دارند. در کل کتاب خوبی بود و به همه خصوصا پدر و مادر‌ها پیشنهاد می‌کنم این کتاب رو بخونید.
سید مجید ایزدپرست
۱۴۰۴/۰۱/۰۱
روایت‌های واقعی و صادقانه‌ی بیماران، به درک عمیق‌تری از مسائل روانی و عاطفی منجر می‌شود و می‌تواند برای افرادی که با مشکلات مشابهی روبه‌رو هستند، امیدبخش باشد. همچنین، توصیف‌های دقیق و احساسی نویسنده از تجربیات بیماران، باعث همذات‌پنداری و درک بهتر مخاطب از موقعیت‌های آن‌ها می‌شود. ​
Pari Askari
۱۴۰۳/۱۰/۰۵
به نظرم کتاب جالبی است. کتابی است که داستان‌هایی پر از رنج و درد آدم‌هایی را میگوید که در غرب مثلا متمدن زندگی کردند و در بستری از فساد و تباهی یاد گرفتند که قوی باشند و به زندگی کردن ادامه بدهند...
البته نویسنده این کتاب در حین گفتن داستان بیمارانش نکات روانشناسی جالبی را بیان کرده است.
1 2 3 4 >>