نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی کارآگاه کوچولو - صفیه پرماس
4.3
224 رای
مرتبسازی: پیشفرض
داستان آموزنده برای کودکان بود که در آن افشین به خانه خالهاش رفته بود با سعید پسرخاله تصمیم گرفتن با رایانه فوتبال بازی کنند افشین چون بلد نبود باخت اما دایی به جاش آمد تا با سعید بازی کند آنها صدای بازی را زیاد کردند و خود نیز بلند بلند گزارش فوتبال را میدادند افشین پیش مادربزرگ رفت همه مهمانها آمدند ولی آن دو غرق بازی بودند و متوجه نشدند مادربزرگ با بچهها به باغ رفتند تو هوایی تازه کنند در آن جا درختان زنبورها و گلها را دیدند مادربزرگ متوجه چشمهای قرمز افشین شد او داستان کارآگاه را رای بچهها تعریف کرد در شهری که مردم وشی به دست بودند و به یکدیگر توجه نمیکردند دختر که کارآگاه بود با مادربزرگ تصمیم میگیرد یک کیک بزرگ توت فرنگی درست کنند و همه مردم را دعوت کنند مردم با دیدن کیک گوشی را پرت کردند و تازه حضور هم را دیدند کاراگاه گفت که شهر خراب شده و شما غرق گوشی هستید. مادربزرگ و بچهها به خانه رفتند دایی بلند گفت گل و با صندلی از پشت افتاد موقع ناهار افشین بشقاب غذا را نزد آنها برد سعید با دایی با دیدن غذا دست از بازی کشید و افشین داستان مادربزرگ را برای آنها تعریف کرد و سعید نیز تصمیم گرفت که دیگر بازی نکند.
کتاب خوبی هست برای سنهای ۷و ۸ سال مناسب هست و همچنین در این داستان به ارتباط فامیلی که امروزه به شدت کاهش یافته خیلی خوب اشاره شده است و همچنین به کودکان آموزش میدهد که نباید بیش از اندازه وارد فضای مجازی شوند من کلا داستانهای افشین رو برای برادرم یا خودم میخونم یا کتاب صوتیاش رو برایش پخش میکنم کلا همه داستان هایش آموزنده هستند و برادرم داستان هایش رو دوست داره قلم نویسندهاش پایدار باشد
و همچنین مضراتی را که فضای مجازی بر روی سلامتی ما میگذارد بهش خیلی خوب اشاره شده است و به هممون هم یاد میدهدو هم یاد آوری میکند که از وقتی وارد فضای مجازی شدیم چقدر روابط فامیلی و ارتباط هایمان کاهش یافته و بی خبری از دنیای واقعی رو خیلی خوب هم به بچهها آموزش میدهد و هم به ما بزرگسالان این موضوع رو یاد آوری میکند من که از این کتاب راضی بودم و بهتون پیشنهاد میکنم که حتما تهیهاش کنید
و همچنین مضراتی را که فضای مجازی بر روی سلامتی ما میگذارد بهش خیلی خوب اشاره شده است و به هممون هم یاد میدهدو هم یاد آوری میکند که از وقتی وارد فضای مجازی شدیم چقدر روابط فامیلی و ارتباط هایمان کاهش یافته و بی خبری از دنیای واقعی رو خیلی خوب هم به بچهها آموزش میدهد و هم به ما بزرگسالان این موضوع رو یاد آوری میکند من که از این کتاب راضی بودم و بهتون پیشنهاد میکنم که حتما تهیهاش کنید
کتاب خوبی هست درباره اعتیاد به بازیهای کامپیوتری هم بین بچهها و هم بزرگترها. مضراتش رو گفته که مثلا به سلامت چشمها آسیب میزنه و باعث دوری آدمها از هم میشه. واقعا باهاش موافقم که وقتی همه در یک جمع فامیلی هستند و کلی آدم از کوچیک و بزرگ و زن و مرد جمعند، چرا باید مشغول بازی با گوشی و رایانه شد. اتفاقا بازیهای دسته جمعی کلی فایده برای سلامتی داره و هم باعث افزایش شادی و نشاط میشه و هم این که آدمها رو به هم نزدیکتر میکنه. بازیهای کامپیوتری برای مواقع تنهایی هستش، اونم به اندازه. اجرای گویندهها هم خوب بود. فقط چند جا به اشتباه دایی بروز رو دایی برزو گفتند. مادربزرگ قصه هم به نظرم بیش از حد میگفت آره ننه.. آره مادر و چیزهایی شبیه اینها.. وگرنه صدای پیرزن هم خوب بود و حالت تصنعی نداشت.
افشین شاد و پر از هیجان، لباسهای تمیز و شیکش را پوشیده و منتظر بود تا هر چه زودتر به مهمانی بروند؛ آن هم مهمانی خالهی بزرگش که از همه مهربان تر بود. افشین صبح آن روز، همهی کارهای خودش را انجام داده و حتی به مادرش در کارهای خانه هم کمک کرده بود. او همراه پدرش به خرید هم رفته بود تا کارها هر چه زودتر تمام شوند و زودتر به مهمانی بروند.
پسرم ۷ ساله هستش از داستان کتاب و گویندگی هنرمندان بسیار خوشش میآید.
موضوع خطر استفاده بیش از حد از بازیهای رایانه ایی را خاطرنشان میکند. همچنین در کنار آن فضای صمیمی که مادربزرگ با صبر و حوصله با قصه گویی برای نوه هایش ایجاد کرده مطرح میشود. مادربزرگ این قصه نقش ازیاد رفتهی بسیاری را دارد که بهتر است احیا شود.
استفاده از رایانه و اینترنت سالهای اخیر در بین کودکان بسیار رایج شده م متاسفانه سوءاستفادههایی زیادی از این مخاطبان کم سن هم میشود. والدین به دلیل مشغله یا کم تحملی دیگر مثل گذشته با کودکان خود وقت نمیگذرانند و این یک عامل اصلی برای هل دادن این بچه به سمت فضای مجازی و بازی کامپیوتری شده. است. باید بدانیم که افراد بسیاری در این فضاها هستند که بسیار خطرناکند و میتوانند ضربههای جبران ناپذیری به روح و جسم کودک وارد کنند.