نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی سنگ انداز - آذر نوری
4
335 رای
مرتبسازی: پیشفرض
امیر شیری
۱۴۰۳/۰۴/۲۹
00
هر سال میلیونها کودک در معرض حوادث تروماتیک قرار میگیرند. حوادثی مانند جنگها و بلایای طبیعی, اقدامات طبی دردناک, قطع عضو, سوختگیهای شدید, سو استفاده فیزیکی و جنسی, ناظر صحنههای دلخراش بودن, مرگ ناگهانی والدین, دوری از خانواده و والدین, از دست دادن اشیا مورد علاقه و حتی شنیدن اخباری در مورد تهدید زندگی کودک و اعضا خانواده, کودکان را در معرض ابتلا به سندرم ترومای روانی پس از حادثه قرار میدهد. هر سال سه میلیون کودک با علایم اختلال استرس پس از ضربه تشخیص داده میشوند. افزایش روز افزون جنگها در سراسر جهان, حادثه 11 سپتامبر و ادامه یافتن عملیات انتحاری در سراسر جهان خصوصا در خاورمیانه اهمیت فهم چگونگی واکنش کودکان به جنگ و تروریسم را تایید میکند
داستان "سنگ انداز" صادق هدایت، با لحنی طنزآمیز و گزنده، به نقد جامعهای میپردازد که در آن انسانها درگیر روزمرگی و پوچی هستند. شخصیت اصلی داستان، مردی بینام و نشان است که تنها تفریحش سنگ انداختن به رودخانه است. او در این عمل، نمادی از انسانهایی است که در جستجوی یافتن معنا و هدف در زندگی خود هستند، اما در نهایت به پوچی و بیمعنی بودن آن پی میبرند. هدایت در این داستان، با استفاده از زبانی ساده و روان، تصویری تیره و تار از جامعهای ارائه میدهد که در آن انسانها از یکدیگر جدا افتاده و به انزوا کشیده شدهاند. او همچنین با ظرافتی خاص، به مسائلی مانند بیعدالتی اجتماعی، بیتفاوتی و فقدان امید در جامعه میپردازد.
کتاب سنگ انداز رمانی جالب و شنیدنی از آذر نوری که به طرز زیبایی توسط علی فخاری و مهدی رضایی روایت میشود. داستان دربارهی دوران جنگ است و سربازی که شبها در حین نگهبانی دست به شیرین کاری خطرناکی میزند و سنگ پرتاب میکند و نیروهای خودی بررسیهای زیادی انجام میدهند تا بالاخره متوجه میشوند که سنگ اندازی کار کاشانی است و خودش متوجه خطرناک بودن این کارش نمیشود تا اینکه نیروهای دشمن را هم وادار به شلیک میکند و دماغش را در راه این شیرین کاری نابخردانه از دست میدهد. داستان جالب و زیبایی بود و از شنیدن آن لذت بردم. با تشکر از کتابراه و کانون فرهنگی چوک کتاب صوتی سنگ انداز را حتماً گوش بدید
کتاب سنگ انداز داستانی جالب و شنیدنی از آذر نوری است که به طرز زیبایی توسط علی فخاری و مهدی رضایی روایت میشود. داستان دربارهی دوران جنگ است و سربازی که شبها در حین نگهبانی دست به شیرین کاری خطرناکی میزند و سنگ پرتاب میکند و نیروهای خودی بررسیهای زیادی انجام میدهند تا بالاخره متوجه میشوند که سنگ اندازی کار کاشانی است و خودش متوجه خطرناک بودن این کارش نمیشود تا اینکه نیروهای دشمن را هم وادار به شلیک میکند و دماغش را در راه این شیرین کاری نابخردانه از دست میدهد. داستان جالب و زیبایی بود و از شنیدن آن لذت بردم. با تشکر از کتابراه و کانون فرهنگی چوک
باسلام کتاب سنگ انداز یک داستان از سربازی است شبها برای تفریح خود به طرف گردانهای دیگر سنگ میاندازد و خواب و آرامش بر کسانی که در جنگ هستند سخت میکند فرماده با نقشهای زیرکانه فرد سنگ انداز را پیدا کرده و بلا یی که خودش سر دیگران میاورد را سر خودش آورداین کتاب پندهایی به ما میآموزد که میگوید گاهی همه اتفاقات را دشمن رقم نمیرند بلکه دوستان ما که دچار حماقت هستند این کار را میکنند و همه چیز توانی دارد چه خوب چه بد ممنون از نویسنده و گوینده و عوامل کتابراه
از سران کشورها که با لج ولجبازی خودباعث به وجود آمدن جنگ میشوند بیزارم، از اینکه کلی جوان با هزارانآرزو در عنفوان جوانی به زیر خاک میروند و کلی خانواده را داغدار میکننند و بنیانکلی خانواده از بین میرود، بیزارم، از سرگردانی کودکانی که به جا میمانند و معلوم نیست صدمات این جنگها در آینده باعث بروز چه مشکلاتی برای آنها میشود بیزارم، به امید روزی که در جهان صلح ودوستی برقرار باشد و دنیا شاهد جنگنباشد، اگر چه غیر ممکن!!!!!!!!
اگرچه این کتاب ایدههای خوبی برای ضعیف کردن دشمن و کاستن از امکاناتش توسط مردم غیر نظامی و با دست خالی و ارائه داده و از سوی دیگر انقلاب سنگ و انتفاضه فلسطین را نیز تداعی میکند اما باید توجه داشت که جنگ شوخی نیست و میتواند بسیار خشن باشد فضای این کتاب تقابل بین حرفهای و آماتور است احتمال تلفات طرف آماتور در آن بیشتر است. تنها شانس طرف آماتور فرسایشی و ایذائی کردن جنگ است. سپاس از کتابراه
در نقد این کتاب باید بگم که یه سری چیزا خیلی بی منطق بود و جواب یه سری سوالهای ایجاد شده در ذهن مشخص نمیشدمثلا چرا وقتی بهش گفته بود ۴ نفری بیاین سرکشی که منو ببرین این تنهایی اومد؟ یا اینکه چجوری فهمید بره سنگر بغلی کدوم نگهبان؟ و خیلی چیزای دیگه! داستانی باید کوتاه باشه بعله اما اگه نصفه و نیمه باشه که به درد نمیخوره! واقعا با مدل داستانیش حال نکردم
آدمها شخصیت های متفاوتی نسبت به هم دارند. شخصیت سرباز کاشانی از اون دسته آدمها بود که به قصد طنز پردازی در دل افراد دوست یا دشمن هراس بندازه تاافکار همه رو به واقعه خاصی منحرف کنه ولی این طنز پردازی نابخردانه باعث آسیب جدی به سلامت خودش شد. صدای آقای مهدی رضایی همسو با هیجانات جنگ بود و فراز و فرود مقبولی داشت. سپاسگزارم از بانو نوری و کتابراه عزیز.
داستان پسرکی که کودکی سختی داشت، اما رویاهاش انقدر بزرگ بودن که رسیدن بهشون غیرممکن به نظر میرسید.
چاک ایلی در سال ۱۹۵۰ در شهر پورتموثِ ایالت اوهایو به دنیا اومد.
در اون زمان، مدارس، محله و حتی دستشوییهای جداگونهای برای سیاه پوستها وجود داشت، چرا که بعضی از آمریکاییها، به برابری انسانها بدون توجه به رنگِ پوستشون اعتقاد نداشتن
چاک ایلی در سال ۱۹۵۰ در شهر پورتموثِ ایالت اوهایو به دنیا اومد.
در اون زمان، مدارس، محله و حتی دستشوییهای جداگونهای برای سیاه پوستها وجود داشت، چرا که بعضی از آمریکاییها، به برابری انسانها بدون توجه به رنگِ پوستشون اعتقاد نداشتن
کوتاه و جالب بود البته حق اون بنده خدا هم مردن نبود میتونستن مسالمت آمیز صحبت کنن این داستان راجع به یک سرباز هستش که شبها با سنگ زدن به سمت درختها باعث ریزش بلوطها و در نتیجه ایجاد تصور پرتاب سنگ برای سایر افراد گروه هست که از روی شوخی انجامش میدهدر کل کتاب بیان جالبی داره و از اونجا که کوتاه هم هست توصیه میکنم گوش کنید.
کوتاه و جالب بود البته حق اون بنده خدا هم مردن نبود میتونستن مسالمت آمیز صحبت کنن این داستان راجع به یک سرباز هستش که شبها با سنگ زدن به سمت درختها باعث ریزش بلوطها و در نتیجه ایجاد تصور پرتاب سنگ برای سایر افراد گروه هست که از روی شوخی انجامش میدهدر کل کتاب بیان جالبی داره و از اونجا که کوتاه هم هست توصیه میکنم گوش کنید.
داستان هرچند کوتاه بوده ولی نویسنده به نوعی خاطرات جنگ را از زاویه طنزگونه، ابعاد اجتماعی و گاهی از دید روانشناسانه و مدیریت بحران استرس بیان داشته طنز گونه بودن داستان به نظرم به نوعی شبیه داستان های کمدی سیاه و همچنین روایتگر زندگی انسان هایی از هم دور افتاده را روایت می کند..