نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی دل کور - اسماعیل فصیح
4.6
73 رای
مرتبسازی: پیشفرض
📚هستی لک 📚
۱۴۰۲/۱۰/۱۷
41
با درود و عرض ادب خدمت خانواده بزرگ کتابراه دوستان حدود یکماه هست که کتاب رو تمام کردم اما الان فرصت دارم که نظرم رو بگم میخوام برای این کتاب بنویسم که چه تاثیر خوبی بر من و زندگی شخصیم گذاشته شده و خطاب به اون افرادی که کامنت منفی گذاشتن که وای حالم بد شد تا فلان فصل بیشتر ادامه ندادم خیلی غمگین بود شما باعث شدید که این کتاب با ارزش و با تردید و با گذشت زمان بیشتری خریداری کنم و لطفا تا کتابی رو تا آخر تمام نکردید کامنت منفی نذارید دوستان قبل از خرید کتاب لطفا به موضوع و محتوای کتاب سر بزنید و اگر به مزاجتون خوش آمد اقدام به خرید کنید نوشته کتاب بر اساس فلان موضوع و در رابطه با چی هست چطور انقدر راحت میایید و نقد میکنید شاید افرادی مثل من نیاز به این کتاب داشته باشند و همین نظر شما شک و تردید ایجاد کند. اما نظر دهی به کتابهایی که استاد عمرانی راوی هستند خیلی سخت هست چون نمیدونی از کتاب باید بگی یا راوی حرفهای آن من محتوای کتاب و خیلی خوب درک و حس کردم جوری که خودم و در اون مکانهایی که گفته میشد میدیدم و با ذهن وقلم بسیار خلاقانهای نوشته شده اما روایت کتاب به قدری زیبا و قابل قبول بود که انتظار داشتم آخرش اینطور تمام نشه و به نظرم هنوز جا داشت که روایت ادامه پیدا کنه اصل مطلب گویندگی جناب رضا عمرانی باموسیقی حنجره ایشان از چه جنسی هست؟ چطور یک نفر میتونه در یک زمان از یک حنجره صدای کودک دختر و پسر صدای نوجوان دختر و پسر صدای پیر مرد و پیر زن صدای دیوانه یا فرد معلول و فرد مست شده و صدای فرد معتاد، بیمار در بستر مرگ، فردی که در حال مردن هست و... اگر این استعداد شاهکار نیست پس چیه؟ چه واژهای بالاتر از شاهکار وجود دارد؟ دو سوم کتابهایی که ایشان راوی هستند و شنیدم
درود به کتابراه و عزیزانی که نظربنده رو میخوانند، برای من زادگاهم درخونگاه بوده خیلی قابل لمس تر از بقیه هست، روح استاد فصیح شاد که باقلم زیباش و گویندگی عالی روایت انقدر داستان رو برام قابل لمس کرد، خانه مادربزرگم توکوچه بهاربود همون شیخ کرنا، وقسمتی ازداستان که چند نفرلات از عرق فروشی چهار راه گلوبندک بیرون امدند، قاسم گوسفندی وناصرفرهاد برام جالب بود، الان هم قهوه خانه قاسم گوسفندی واقع در بازارچه شاپور هست عکسشم داخل قهوه خانه موجود هست، ولی مالک قهوه خانه کمال تهرانی هست از دوستان بنده، اگر مسیرتون خورد حتما یه سری بزنید حالتون خوب میشه
کتاب دلکور داستانی قدیمی که از کوچههای تهران شروع میشه و اگر سن و سالی داشته باشی و تهران قدیم رو دیده باشی خیلی زود با نویسنده همراه خواهی شد و اگر از تهران قدیم اطلاعاتی نداشته باشی درک صحبتهای نویسنده از توضیحات کوچه و خیابان برایت کمی سخت خواهد بود زندگی خانواده آرین و ناجوانمردی مختار که در آغاز با خیانت و دزدی زندگی خودش رو شروع کرد پایان خوبی نداشت در کل بنظر من نویسنده خیلی به حاشیه پرداخته بیشتر این کتاب شبیه فیلمنامه هست چرا که نویسنده از خیلی چیزهایی که تعریف میکنه که اصلا نیازی نیست و برای خواننده و یا شنونده خیلی خسته کننده است
ممنونم از کتابراه عزیز و جناب عمرانی که مثل همیشه عالی بودند.. ممنون از قلم شیوای اسماعیل فصیح. واقعا لذت بردم، نوع روایت و موسیقی و خوانش آقای عمرانی بسیار دلنشین بود... و البته مظلومیت رسول، تعببر زیبایش از مرگ، سرنوشت و مرگ غم انگیز خودش و آن جملهی زیبا: بچه مال خداست.
آثار آقای فصیح را سالها پیش خواندهام و برایم این کتاب که نسخه فیزیکی آن در کتابخانهام موجود است بسیار خاطره انگیز بود.. پاینده باشید
آثار آقای فصیح را سالها پیش خواندهام و برایم این کتاب که نسخه فیزیکی آن در کتابخانهام موجود است بسیار خاطره انگیز بود.. پاینده باشید
من واقعا واسم سوال بود که چرا هیچکس، مختار رو دعوا و سرزنش نمیکرد؟ مگه میشه آدم باعث بشه داداش بره تو کما و فلج بشه ولی همه بازم طرفدارش باشن. یا اینکه چندبار به گلمریم تجاوز کنه حامله اش کنه، همه هم بدونن کاره مختاره ولی کسی بهش چیزی نگه؟ ارث و میراثو بالا بکشه حق مادرشو بخوره، بازم مادرش طرفداریشو بکنه. یا اینا عقل نداشتن یا نویسنده. منکه از این همه بی تفاوتی تعجب کردم. داستان خیلی دوغکی بود.
باسلام برخانواده بزرگ کتابراه. داستان جذاب و دوست داشتنی بود. اینکه 5 ستاره ندارم بخاطر کش دار بودن بیش از حد بعضی از فصلها بود مانند فصل نهم که حالات احتضار پدر خانواده را لحظه به لحظه وتکراری توصیف میکند. کمی کلافه کننده است. اما درکل آقای عمرانی مثل همیشه راوی مسلط و عالی بودند. کاملا با داستان وشخصیتها میتوان ارتباط برقرار کرد. من توصیه به شنیدن این کتاب میکنم.
رمانهای اسماعیل فصیح از تهران قدیم از قاجار تا اواخر شاه میباشد داستان خانواده قدیمی که هر عضو خانواده نماینده یک قسمت از جامعه هست، البته داستان جاوید از ایشان خیلی زیباست، نام کتاب دل کور با داستان جور در نمیاد، و کلمه دل کور فقط یکبار آخر داستان میشنویم، که معنی خاصی ازش در نمیاد، شاید محله درخونگاه، یا داستان صادق، یا مختار، که داستان حول و خوش اینهاست بهتر بود، داستان بدی در مقابل خوبی هست
یکی از بهترینها بودداستان قوی، شخصیت سازی، هر لحظه احساس می کردم تمام شخصیت ها واقعی هستن. با اینکه با صادق همراه میشدم ولی هرگز غم از دست رفتن رسول و نرسیدن به آرزوهاش رو فراموش نکردم. بیان شیوا و رسای جناب عمرانی، جذابیت داستان رو چندین برابر کرد. من کتاب رو 3 روزه تمام کردم، و الان قطعا کتابی رو انتخاب می کنم که استاد عمرانی خوانده باشن. ممنون از کتابراه و جناب عمرانی
اثری بسیار بهیادماندنی. اگرچه این اثر مربوط به سالهای آغازین فعالیت فصیح در زمینهی نویسندگی میباشد و برخی خامدستیها در آن قابل روئیت است، اما بهطورکلی اثری تاثیرگذار نوشته شده. وی با مایه گرفتن از محل زندگی و شیوههای زیست و کلام تهرانی اواخر قاجار اوایل پهلوی مخاطب را به راحتی به سالهای دور و زیست مردمانی میبرد که گویی هم عصر ما بودهاند.
رمان دلکور خیلی اتفاقی با این رمان آشنا شدم، اوایل اصلا فکر نمیکردم بتونه توی ذهنم چنین اثری بذاره قلم قوی و پرکشش نویسنده، داستانی جالب که از دل اجتماع بین سالهای ۱۳۱۶ تا ۱۳۴۱ اتفاق میافته چهار برادر با زاویه دید و افکار متفاوت که ما در ادامهی رمان با افکارشون آشنا میشیم
و غم عجیبی که لابهلای سطرهای رمان مخفی شده، یک اثر خوب به جا گذاشته
و غم عجیبی که لابهلای سطرهای رمان مخفی شده، یک اثر خوب به جا گذاشته
روایتی بسیار زیبا از متن یک زندگی واقعی با خوانش حرفهای اختلاف بسیار عمیق بین برادران و تاثیر آنها بر خانواده، اختلاف بین نسلها که همیشگی است از چند صد سال پیش تا چند صد سال آینده... فقط پیام داستان یک جورهایی برای من گنگ بود آیا میخواست بگوید آدم بد وجود ندارد، مختار رو میشد دوست داشت؟ به نظرم یکم اغراق آمیز می امد.
سلام کتاب خیلی خیل عالی بود، من داستانهای قدیمی ایرانی را خیلی دوست دارم و در واقع این کتاب آدم را میبره به محله های قدیمی تهران و به سالهای قبل، با صدای گرم و دلنشین آقای رضا عمرانی واقعا لذت بردم، ممنون از کتابراه با انتخابهای خوبشون پیشنهاد میکنم حتما نسخه صوتی را دریافت و گوش کنید و لذت ببرید با تشکر
داستان بسیار زیبا و روان بود و کاملا من رو با خودش به محیط میبرد، گرچه ریتم نسبتا آرومی داشت جزییات به جا و به اندازه، باعث میشد خسته کننده نباشه. و البته که نقش گوینده بسیااااار توانمند در جذاب تر شدن داستان خیییییلی زیاد بود!!! مثل یک تئاتر زیبا از نقش پردازیهای آقای رضا عمرانی لذت بردم👌👌👌👌