نقد، بررسی و نظرات کتاب هیچ وقت دروغ نگو - فریدا مک فادن
4.4
184 رای
مرتبسازی: پیشفرض
آرزو هاتفی
۱۴۰۲/۱۱/۱۷
70
خوب باز هم مثل دفعههای قبل در توضیح این کتاب از فریدا مک فادن باید بگویم تا یک سوم اول کتاب داستان کمی تکراریه منظور این نیست که جزئیات داستان تکراریه ولی حال و هوای داستان و طرح کلی داستان به ذهن آشنا میاد و حدس می زنید که ممکنه چه جوری پیش بره ولی هر چه به سمت جلو می رویم هیجان داستان بیشتر و بیشتر میشه کلی نشونه بهتون میده که باعث میشه حدسی بزنید و مطمئن بشید ولی وسطهای داستان مدام شما رو از حدستون منحرف می کنه و کلا به اشتباه میندازه ولی بهتون قول میدهم اصلا نمی تونید حدس بزنید که انتهای داستان چه جوریه و کاملا از یک جایی به بعد پر شوک و اتفاقهای ناگهانیه که میخکوبتون میکنه اگر کتابهای دیگه این نویسنده رو خونده باشید باید بگویم این کتاب پایان بندی متفاوت تری داره و داخل کتاب پر از کلی نشونه است که نمیگذاره متن کلی داستان حوصله سر بر باشه و بهتون کلی سرنخ جذاب میده که دلتون میخواد در ذهنتون این معما رو حل کنید و کاملا درگیری ذهنی ایجاد میکنه
به نسبت کتابای دیگه ای که ازین نویسنده خوندم جالب تر و معمایی تر بود ولی آخرشو بد جور خراب کرد، زن و شوهری که اول داستان داشتن آدرسم اشتباه میرفتن و با دیدن خونه از بزرگی و لوازم و یخچال پر اون و تابلوی پرتره ی دکتر تو خونه به وحشت افتاده بودن، معلوم شد در آخر داستان بارها به همون خونه رفت و آمد داشتن و تحت نظر دکتر روانشناس بودن و حتی همدیگرو هم دیده بودن! و قاتلای زنجیره ای هستن. ایراد بعدی جنازه ی تو زیر زمین رو با لباس قرمز پاره شده و شلوار جین توصیف کرده، در حالیکه لباس ال، جی خاکستری بوده موقع مرگ و لوک بیچاره که هیچ گناهی نداشت رو با بی وجدانی کشتن و در آخر با خوبی و خوشی با جنازه هایی که زیر حیاط خونشون دفن کرده بودن به زندگی ادامه دادن. واقعا مغز این نویسنده پاره سنگ بر میداره. ولی اگه کسی داستان مهیج و جنایی تخیلی میخواد و مثل من موشکاف نیست میتونه ازین کتاب لذت ببره. مورد دیگه خانواده ی من نزدیک همون نقطه که نویسنده ازش کتاب نوشته زندگی میکنن، اون منطقه معتدل مدیترانه ایه و هرگز و هرگز برف نمیاد، دمای هواش بین ۱۷ تا ۲۴ درجه ست. نویسنده انگار با دسته ی کورا طرفه! در آخر هم دکتر قبل مردنش به وسیله ی پاتریشیا این پیامارو که گفته کجا ثبت کرده بود! چون تو خیابون بودن و دیگه فرصت نگارش نداشته!!
مانند همیشه کتابهای فریدا مک فادن هیچوقت قابل پیش بینی نیست. اما من کتابهای زیادی از این نویسنده خوندم خدمتکار راز خدمتکار همکار و بخش D باخوندن این کتاب همون حس و حال کتابهای دیگه از این نویسنده به آدم دست میده. اما اینبار اصلا پخته نبود به خصوص آخر داستان که واقعا کل داستان را از نظر من خراب کرد. کتابهای دیگهی این نویسنده پایان خوب و آموزندهای داست اما این یکی نه. من واقعا کتابهای این نویسنده رو دوست دارم و همیشه قلم خوب و سرگرم کننده و عالی داره. نثر این داستان و موضوع داستان عالی بود. ولی چطور پلیسها که اونقدر پیگیر قتل و صحنهی جرم هستند نتونسته بودن به روایای پنهان خونهی دکتر دست پیدا کنن. چیزی که خیلی راحت میشد توسط دایره پلیس جنایی کشف بشه. یه مقداری دوراز واقعیت بود در صورتی که داستان دیگهی فریدا عال و نزدیک به واقعیت بود. شاید همچون انتهای داستان یه مقداری غیر عادلانه تموم شد چنین بازتابی داشت. البته متن داستان عالی و گیرا بود و من هرگز نمیتونستم داستان رو زمین بزارم. با تشکر از کتاب راه
کتاب بسیار خوبی در ژانر جنایی ومعمایی بود و واقعا تا انتهای داستان تمام حدسیاتم درمورد شخصیتهای داستان اشتباه بود. مک فادن چنان با مهارت ذهن خواننده را به کار میگیرد که گاهی تا پایان نمیتوان جدال در افکار را خواباند. مک فادن قادر به پیچ و تاب دادن واقعیت بسیار ماهر است. از اینکه از تخصص پزشکی خود در نگارش داستان کمک میگیرد و چیزی را بدون استدلال علمی بکار نمیبرد برایم بسیار خوشایند است. در پایان داستان به یاد ضرب المثلی افتادم که میگه دریچه کوزه قل میخوره تا کوزه رو پیدا کنه در مورد این دو شخصیت داستان مصداق داشت که دو انسان قاتل و گناهکار دست به دست هم دادند تا تمام گناهان خود رو بپوشانند و شاد و خرم در کنار یکدیگر روزگار خوشی بگذرانند و هیچ عذاب وجدانی هم نداشته باشند. به هر حال این مسائل ذهن خواننده را در مورد عدالت به چالش میکشید. ترجمه کتب هم خوب بود. ممنون از کتابراه.
اولین کتابی بود که از مک فادم خوندم و منکه واقعا لذت بردم با ترجمه روان و عالی که داشت برای من جزع کتابهایی نبود که بتونم آخرش رو حدس بزنم و اواخر کتاب واقعا قافل گیر شدم و اصلا توقع چنین قافلگیری جذابی رو نداشتم منکه کتاب جنایی دوس دارم واقعا خوشم اومد و فک کنم کسیکه جنایی دوس داره براش جذاب باشه من همیشه دوس داشتم آخر یه کتاب یا یک فیلم جنایی یا سرقت و این چیزا جوری تموم بشه که پلیس یا کاراگاه پیروز نشه مثلا یه دزد در فیلمها و کتابها همیشه گیر میفته برای اولین بار یه کتاب خوندم که کاراگاه و پلیس وسط نیومد و قاتلین گیر نکردن البته این قضیه هیچ ربطی به این نداره که طرف دار قاتل یا دزد باشم ولی فیلمها و رمانها ۹۰ درصد زائیده ذهن نویسنده است در دنیای غیر واقعی حالا یه بارم قاتل گیر نکنه در مجموع خیلی خوشم اومد از کتاب
کتاب خیلی خوبی بود و نکات آموزندهی زیادی داشت از جمله هیچ وقت رازتو را با کسی در میان نگذار و به هیچ کس اعتماد نکن علی الخصوص به دکتر روانشناس، چون هم پول داری بهش میدی هم رازهاتو و ممکنه یک روزی ازش علیه خودت استفاده کنه. یا خودش یا دیگری. دوم مواظب رفتارت در اجتماع باش همه جا و همه کس الان دوربین داره حتی اگر هم دوربین نباشه نمیتونی از عواقب اعمالت فرار کنی عملت همیشه با تو هست. سوم پول خوشبختی نمیاره، خوش قلبی و مهربونی هست که ادم را خوشبخت میکنه. چهارم مواظب دوستان حسود خود باش. پنجم بیمه عمر نداشته باش. ششم با دست خودت به دیگران کمک کن علی الخصوص به خانوادت تا آرزوی مرگتو نداشته باشند. ششم وقتی همه مدارک علیه یه نفر هست حتما اون شخص بیگناهیه و آدم ساده و پاکی هست. هیچ وقت حتی به چشمات اعتماد نکن.
از این کتاب به شدت خوشم اومد و میشه گفت کاملا درخور سلیقه طرفداران سبک جنایی و معمایی هست.
از اول تا آخر کتاب رو بدون توقف طی دو شبانه روز خوندم
شخصیت پردازی خیلی خوبی داشته و از یه جایی به بعد شما یقیناً غافلگیر میشین و پایان کتاب شما رو کاملا حیرت زده میکنه. پیشنهاد میشه تا حتی اگه کتابهای زیادی در ژانر جنایی نخوندین این یکی رو امتحان کنید چون حتما خوشتون میاد به عنوان اولین کتاب هم یکی از بهترین گزینه هاست.
و از همین نویسنده میتونید کتاب «بهش دی» هم بخونید.
شرایط تقریبا یکسانه با این تفاوت که به جای یک خونه شخصیت اصلی تو یک بیمارستان روانی با رازهای پنهان زیادی گیر افتاده.
و از یه سری زوایا کمی شبیه این کتابه
از اول تا آخر کتاب رو بدون توقف طی دو شبانه روز خوندم
شخصیت پردازی خیلی خوبی داشته و از یه جایی به بعد شما یقیناً غافلگیر میشین و پایان کتاب شما رو کاملا حیرت زده میکنه. پیشنهاد میشه تا حتی اگه کتابهای زیادی در ژانر جنایی نخوندین این یکی رو امتحان کنید چون حتما خوشتون میاد به عنوان اولین کتاب هم یکی از بهترین گزینه هاست.
و از همین نویسنده میتونید کتاب «بهش دی» هم بخونید.
شرایط تقریبا یکسانه با این تفاوت که به جای یک خونه شخصیت اصلی تو یک بیمارستان روانی با رازهای پنهان زیادی گیر افتاده.
و از یه سری زوایا کمی شبیه این کتابه
خطر اسپویل :
با سلام وسپاس فراوان از مجموعه کتابراه برای این داستان ارزشمند وجذاب. یکی از بزرگترین ویژگی داستان اینکه تا چند صفحه اخر نمی تونید قاتل دکتر ادرین رو شناسایی کنید وقتی هم متوجه میشید بدجور شوک زده میشید و میفهمید از هیچکس هیچ جیز بعید نیست. داستان با هیجان بالای صد و ترس واسترس ومعما در هر سطر پیش میره. هرلحظه تپش قلب میگیرید وتوصیه میکنم در شب وتنهایی نخونید اگر ناراحتی اعصاب یا قلبی دارید. ولی لذت ادامه داذنش وخوندن تا اخرش بدون لحظه ای توقف رهاتون نمیکنه. یه داستان روانشناختی کاملا پیچیده با شخصیت های خطرناک متعدد. رازهای زیادی که هر شخصیت در زندگیش داره و ادامه ماجرا.
با سلام وسپاس فراوان از مجموعه کتابراه برای این داستان ارزشمند وجذاب. یکی از بزرگترین ویژگی داستان اینکه تا چند صفحه اخر نمی تونید قاتل دکتر ادرین رو شناسایی کنید وقتی هم متوجه میشید بدجور شوک زده میشید و میفهمید از هیچکس هیچ جیز بعید نیست. داستان با هیجان بالای صد و ترس واسترس ومعما در هر سطر پیش میره. هرلحظه تپش قلب میگیرید وتوصیه میکنم در شب وتنهایی نخونید اگر ناراحتی اعصاب یا قلبی دارید. ولی لذت ادامه داذنش وخوندن تا اخرش بدون لحظه ای توقف رهاتون نمیکنه. یه داستان روانشناختی کاملا پیچیده با شخصیت های خطرناک متعدد. رازهای زیادی که هر شخصیت در زندگیش داره و ادامه ماجرا.
کلا این نویسنده قلم محشری داره. از اول تا آخر داستان سعی میکنه گیجتون کنه و شما هم مدام خیال میکنید دستش رو خوندید، ولی یه مقدار جلوتر میفهمید سخت در اشتباه بودید. بر خلاف نظر اکثر خوانندگان، به نظر من پایانش خوب بود. از دو تا قاتل چه انتظاری دارید؟ خب باید لوک کشته میشد وگرنه مسخره بود که آزادش میکردند بره. جملهی پایانی هم شوک فوقالعادهای به آدم وارد میکرد. از این که فریدا مک فادن برای غافلگیر کردن مخاطبش همیشه چیزی تو چنته داره خیلی خوشم میاد. خیلی نویسندهی ماهر و حرفهای هست. اگر این کتاب رو دوست داشتید، توصیه میکنم رمان بخش دی رو از همین نویسنده بخونید.
برای این کتاب باید بگم، در اوایل کتاب داستان حالت یکنواخت و عادی ای دارد و در اواسط داستان به شدت همه چیز گیج کننده و جالب بود؛ میتونم بگم بیشترین اوج معمایی رو در اواسط داستان داشت که باعث میشه اتهاماتی بزنی و در آخر متوجه ی اتهام اشتباهت میشی و خیلی برات همه چیز غیر قابل پیش بینی و جالب میشه! دائما تعجب میکنی ولی در اواخر کتاب که متوجه ی همه چیز شدی تماما داستان دوباره به یکنواختی و آرامیه خودش بر میگرده و میدونی که تهش چی میشه که اتفاقی قراره بیوفته. ولی در کل خوب بود اما نویسنده ی کتاب میتونست پایان هیجان انگیز تری برای کتاب و مخاطبش در نظر بگیره.
سلام بر دوستان باصفای کتابخون لطفا خلاصه داستان رو هنگام ثبت نظر عنوان نکنین چون کتاب لوس میشه (سپاس از بذل توجهتون) کتاب خوبی بود من کتابهای معمایی جنایی زیادی خوندم ولی اصلا نتونستم آخر داستان رو حدس بزنم میشد توصیفها رو کمتر کرد اما تشریح داستان از زبان سه نفر که یکیشون هم گمنام بود بسیار ایده عالی بود من که از اواسط داستان واقعا دیگه نتونستم کتاب رو کنار بگذارم و با هیجان همهاش رو خوندم
حتما پیشنهاد میکنم اگر به این ژانر علاقه دارین این کتاب رو از دست ندین
حتما پیشنهاد میکنم اگر به این ژانر علاقه دارین این کتاب رو از دست ندین
به نظر من این نویسنده عمدا یا سهوا جرایم و گناه رو طوری جلوه میده که خواننده خیلی نسبت به عامل اون کار احساس بدی نداشته باشه و در واقع به نوعی اون رو مورد تطهیر قرار میده، جالبه طرف قاتل هست جنون داره کلی آدم کشته ولی درآخر به خوبی و خوشی زندگی میکنه. آخه مگه جنگله؟؟؟ هیچکی نیست بگه اینهمه آدم کشته و یا مفقود شدن کجان و کی این کار رو کرده؟؟ واقعا مسخره هست من اکثر کتابهای این نویسنده رو خوندم همشون همینطور پایان خوش برای قاتلین و روزگار خوش برای جنایتکاران😕
ترجمه خیلی خوبی داشت؛ ولی در مورد داستان باید بگم، اگر تا حالا طرفدار ژانر جنایی نبودید و تازه میخواید شروع کنید این کتاب کتاب خوبی برای شروع هست؛ ولی اگه مثل من چند سالی هست که پادکست و پرونده و کتابهای جنایی واقعی و دنبال میکنید باید بگم که آخر کتاب برام خیلی جالب نبود یعنی در اخر که متوجه شدم قاتل کیه، نشونههایی که پلیس میتونست به راحتی پیدا کنه و خیلی راحت قاتل معلوم می شد، مرور شد و برام خیلی منطقی نبود. ولی در کل کتاب خوبی بود.
اولین کتابی که از فریدا مک فادن خوندم رمان بخش دی بود. انقدر دوستش داشتم که بلافاصله رمان یکی پس از دیگری رو هم خوندم و بعدش هم این یکی کتاب رو. فکر می کنم دوتا کتاب اول هیجان انگیزتر بودن البته احتمالا به خاطر اینکه هیچ وقفه ای بین خوندن کتابها نذاشتم فضای کلی برام یه مقدار تکراری شد. پیشنهاد میکنم رمان های این چنینی رو با فواصل زمانی مطالعه کنین تا حس و حال هیجانتون حفظ بشه. به هر حال برای طرفدارای این ژانر، هر سه کتابی که گفتم خیلی خوب بودن.
کتاب پر خون و جالبی بود ولی دارای ایرادات شخصیت پردازی هست و سوالات بی جواب زیادی داره!! دکتر روانشناسی با این همه ذکاوت چطور پاتریشیا خطرناک رو تو خونش راه میده!؟ نصب کتاب پاتریشیا از خونه می ترسه و با زاویه اول شخص جوری داستان رو روایت می کنه که اطلاعات غلتی به مخاطب میده... در یک پنجم نهایی داستان همه ی شخصیت ها گردش ۳۶۰ در جه ای دارن که واقعی نیست. ولی خوشحالم که کتاب پایان باز نداشت یا کلیشه ای نبود.
دومین کتابی بود که از این نویسنده خوندم. کتاب هایش کلا هیجانیه با کشش بالا. دوست داری زود تموم بشه و بدونی چه خبره. ولی واقعا فقط یک داستان تخیلیه که هیچ جنبهی واقعی نداره یا حداقل بیش از اندازه در توصیف شرایط اغراق شده تا شرایط رو جوری بیاره برای ادامهی داستان. من خوندم و لذت بردم ولی کافی نبود. رمانهای خیلی قوی تری در این ژانر هستش که ارزش بالاتری داشته باشند
اینکه تا قسمتهای پایانی سناریو کاملا عادی پیش میره و یهو داستان عوض میشه یعنی سورپرایز فریدا مک فادن. که به نظرم اول خودش سوپرایز میشه و بعد خواننده، یه روان پزشکی که خودش مشکل انزوا و اعتماد داشت. دروغگوها رو زود تشخیص میداد و خوب دروغ میگفت، به نظرم نشون میده که از هر آدمی در هر لحظهای هر چیزی بر میاد.. بسته به شرایط با ایمان ترینها هم میتونن کافر شن
کتاب جالبه هرچند نتیجه غیر منتظره ایی داره ولی این نتیجه غیر متظره بخاطری گنگی در متن داستان نه بخاطر پیچیدگی ماجرا مثلا کتاب دختری در بروکیلن واقعا پیچیده ست و داستان جذابی داره که نتیجه واسه مخاطب غیر منتظره میشه ولی.... ولی اگه کسی ذهن خلاقی داشته باشه همون اوایل که اتاق نوارها پیدا میشه میتونه نتیجه رو بفهمه ارزش یک بار خوندن داره
کتاب در مورد خاطرات یک روانکاو و بیمارهاش هست که با یک بیمار خاص به مشکل جدی برمیخوره و قراره که هر طور هست و به هر روشی این مشکل رو با اون بیمار خاص حل کنه اما توجه داشته باشین روانشناس کلی بیمار داره که میتونن آدمهای خطرناکی باشن
....
نثر این کتاب روان و تعلیق هم زیاد داره واقعا خواندنی هست و قراره کلی بهتون شوک وارد کنه
از دستش ندین
....
نثر این کتاب روان و تعلیق هم زیاد داره واقعا خواندنی هست و قراره کلی بهتون شوک وارد کنه
از دستش ندین
داستان نفس گیر از مک فادن، البته شاید اول کتاب خیلی هیجان انگیز نباشه، اما از وسط به انتها هیجانش بیشتر میشه... نکته جالب اینکه روانشناسی که باید حافظ اسرار باشه، میشه بهش بی اعتماد شد... خونوادهای که سرپناهته میتونن به خونت تشنه باشن.... و اینکه حواست باشه تک تک اعمالت از سوی دیگران قضاوت میشه و پیامدش رو باید بپذیری...
از الگوی کلی کتابهای فریدا مک فادن پیروی میکند. داستان توجه آدم را به خودش جلب میکند و در نهایت هم غافلگیریهای خاص خودش را دارد. فلسفه داستان هم که هیچی دیگه رسما داریم بین یه مشت آنتی سوشیال زندگی میکنیم که هر آن ممکنه ازمون خوششان نیاید و تصمیم بگیرند حذفمان کنند. در کل ارزش وقت گذاشتن داره، توصیه میکنم بخوانید.
کتاب جذابی بود برای دوستانه که کتابهای معمایی دوست دارن.
اتفاقهای غیر منتظرهی جالبی داره.
و من فکر میکنم نسبت به کتابهای دیگه بی رحمیهای خاص خودشم داره.
شاید اگر پایانش مدل دیگری بود من لذت بیشتری میبردم، ولی خب قرار نیست طبق چیزی که ما دوست داریم تموم بشه.
به طور کلی کتاب خوبی بود، سرگرمت میکرد.
اتفاقهای غیر منتظرهی جالبی داره.
و من فکر میکنم نسبت به کتابهای دیگه بی رحمیهای خاص خودشم داره.
شاید اگر پایانش مدل دیگری بود من لذت بیشتری میبردم، ولی خب قرار نیست طبق چیزی که ما دوست داریم تموم بشه.
به طور کلی کتاب خوبی بود، سرگرمت میکرد.
کتاب جالبی بود از این نظر که پیش بینیها و حدس و گمان هامون رو رد میکرد ولی به دید من پایان داستان منطقی و جذاب نبود و کتاب کشش کافی رو نداشت یعنی درسته که شما معمایی رو دنبال میکنید و مقداری دوست دارید که معما رو حل کنید اما اون قدر هیجان انگیز و جذاب نیست که بخوابیم سریع کتاب رو بخونیم تا معما حل بشه
اولش شباهت زیادی به سنگ کاغذ قیچی داره از نظر من کتاب قوی بود و بسیار نزدیک به سنگ کاغذ قیچی نوارهای ضبط شده یجورایی مثل نامههای سنگ کاغذ قیچی بود حتی محیطی که داخلش قرار گرفتن هم شباهت خیلی زیادی به داستان سنگ کاغذ قیچی داشت ولی بازم تاکید اینم کتاب خیلی قوی و لذت بخشی بود از این نویسنده