نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی اینجا تیمارستان است - احمد پدرام
3.9
239 رای
مرتبسازی: پیشفرض
سلام ودرود به اهالی کتاب
کتاب صوتی اینجا بیمارستان است، پر است از حرفها و نکات گفته و ناگفته وبرای من تلنگری بود از بایدها و نبایدها در زندگی و حد و مرزها و خطوطی که گاهی بی مورد جابجا میشوند. من با بعضی از شخصیتهای این کتاب که در واقع خاطرات دکتر پدرام هستندهمزات پنداری میکردم و بعضی از داستانها خم برایم ۵ریب بود و متعجب میشدم. نکته جالب این کتاب مستند و گزارش گونه بودن روایتهای آن است که دکتر پدرام بسیار با ظرافت آنها را چیدمان کرده است و در واقع یکنوع خط روایی نامحسوسی را ارائه کرده که هر شنونده منتظر روایت و داستان شخصیتها و بیماران مطب دکترپدرام است. انتظاری شیرین و تلخ و در بیشتر مواقع دردناک. دکتر پدرام بسیار ساده و روان و به شایستگی درد وغم و مشکلات و شاید بی دردی مردم را بخوبی بیان کرده است که به نظر من میتواند برای کسانیکه در حوزه روانشناسی و خصوصا روانشناسی رفتاری فعالیت دارند کارآمد باشد. گوش کردن این کتاب رو به همه توصیه میکنم. من از شنیدنش هم عضه خوردم و هم لذت بردم.
کتاب صوتی اینجا بیمارستان است، پر است از حرفها و نکات گفته و ناگفته وبرای من تلنگری بود از بایدها و نبایدها در زندگی و حد و مرزها و خطوطی که گاهی بی مورد جابجا میشوند. من با بعضی از شخصیتهای این کتاب که در واقع خاطرات دکتر پدرام هستندهمزات پنداری میکردم و بعضی از داستانها خم برایم ۵ریب بود و متعجب میشدم. نکته جالب این کتاب مستند و گزارش گونه بودن روایتهای آن است که دکتر پدرام بسیار با ظرافت آنها را چیدمان کرده است و در واقع یکنوع خط روایی نامحسوسی را ارائه کرده که هر شنونده منتظر روایت و داستان شخصیتها و بیماران مطب دکترپدرام است. انتظاری شیرین و تلخ و در بیشتر مواقع دردناک. دکتر پدرام بسیار ساده و روان و به شایستگی درد وغم و مشکلات و شاید بی دردی مردم را بخوبی بیان کرده است که به نظر من میتواند برای کسانیکه در حوزه روانشناسی و خصوصا روانشناسی رفتاری فعالیت دارند کارآمد باشد. گوش کردن این کتاب رو به همه توصیه میکنم. من از شنیدنش هم عضه خوردم و هم لذت بردم.
کتاب بیشتر شبیه گزارش هست تا داستان، مطالبی که ارایه شده گزارش افراد بیمار و روان رنجور هست و کمتر به علت این جریان هم پرداخته و حرفی هم از روش درمان این افراد بیان نشده. انتظار داشتم مثل کتابهای اروین یالوم ویا لوری گاتلیب باشه که به هیچ وجه مثل اون کتابها نبود، و این برای روانشناسها جذابیت ندارن این کتاب بیشتر معضلات جامعه رو بیان میکنه و بیشتر به آدم تلنگرمیزنه که به لحاظ روانی مواظب خودمون و اطرافیانمون باشیم. داستان سوگواری مرموز قسمت اول، معما گونه ماند.
و از داستان همه چیز سر جای خود، خوشم امد، رواندرمانگر با زیرکی توانسته بود با مراجع ارتباط برقرار کنه.
گوش دادن به این کتاب رو پیشنهاد میکنم مخصوصا جوانها
و از داستان همه چیز سر جای خود، خوشم امد، رواندرمانگر با زیرکی توانسته بود با مراجع ارتباط برقرار کنه.
گوش دادن به این کتاب رو پیشنهاد میکنم مخصوصا جوانها
از جمله کتابهای بسیار عالی بود که شنیدم و انتظار نداشتم این چنین جذاب باشد. داستانهای کوتاه که خواننده را به تامل وا میدارد هرچند گاه فقط توصیف است و نتیجه گیری نمیشود و نتیجه از طریق تامل خواننده به دست خواهد آمد. بیان تجربیات تلخ و شیرین نویسنده که همه بخشی از جریانات واقعی موجود در جامعه ما هست. و از همه زیباتر اعتقادات مذهبی جناب دکتر میباشد که خیلی به جا و به سادگی در جایی که لازم است مطرح میشود. این اعتقادات بخشی از فرهنگ و وجود ماست و برخلاف برخی نویسندگان که برای شباهت هرچه بیشتر آثار خود با نوشتههای خارجی از بیان اعتقادات و حتی اسامی مذهبی یا ایرانی اجتناب میکنند. این کتاب اثری فاخر و تاثیرگذار بود.
روی جلد نوشته بود داستان کوتاه و تصور کردم کتابی که میشنوم شاید خاطرات یک روانشناس از بیماران روانی یا مراجعینش باشه و نحوهی معالجه و کمک بهشون. در حالیکه فقط دلنوشته بود. شاید نویسنده روانشناس خوبی بودن ولی ما متوجه نشدیم. چون فقط بعضی مشکلات رو گفتن و هیچ کار درمانیای توش بیان نشد بلکه شرح حالات روحی، اعتقادات شخصی شون و خوندن شعر و.. بود. حتی نتوانستم کتاب را کامل تمام کنم. مورد پسندم واقع نشد. زیرا برای خواندن شعر یا شنیدن حالات روحی و ضعف اعصاب و سستی احساس یک ادم معمولی به کتاب مراجعه نکرده بودم. انتظار آشنایی با یک روانشناس حرفهای و نحوهی کارش و مسایلش را داشتم.!
صدا پیشگی که عالی بود داستانها هم عالی و البته تکان دهنده و واقعی داستانها در مورد دکتر احمد پدرام هست که خاطراتش رو با چند بیمار روحی روانی تعریف میکنه وحتی در داستان پیاز اعلام میکنه از اینکه خانومی که از همسرش که استاد هست میخواد پیاز بخوره وبا بوی بد به کلاس برای تدریس بره وتعجب کرده و در داستانی از فوت بیمارش تاسف خورده دکتر پدرام عزیز به خاطر نوشتن این کتاب بهتون تبریک میگم بسیار خوب وعالی نوشتید و اجرای راویها هم بسیار خوب بود زندگیتون سبز وطولانی باشه والبته ۲۴شهریور تولدتون بود با چند روز تاخیر تولدتون مباارک
خاطرات روانشناسی مردمی و درد آشنا از اولین روزهای استخدام تاکنون شامل طیف وسیعی از مراجعین و دردهایی که زندگی عادی شان را مختل کرده از وسواس گرفته تا سوگ عزیزی و نتیجه درونی کردن این دردها و داغهای مردم به دکتر قلب بیمار و بیخوابی است و اگر غیر از این بود تعجب داشت... سبک و نثر نویسنده زیبا وپراحساس و بیانگر قلب رئوف و اوج انسانیت نگارنده است، اجرا عالیست. البته بعضی داستانها عجیب است ماجرای دختر دانشجو در کاشان... یا باغ اصغر آباد که در مطبوعات و سطح جامعه روایت دیگری داشت. آرزوی موفقیت و تندرستی برای دکتر پدرام عزیز
من با این که از کتابهای صوتی خوشم نمی امد از این کتاب خوشم اومد و واقعا در زندگی بهم کمکهای زیادی کرده من از هر کدوم از این داستانهای کوتاه پند میگرفتم و در زندگی استفاده میکردم درباره خاطرات یک روانشناس است به نظرم نویسنده میخواسته با گفتن داستانهای کوتاه درباره خودش کمی از علم روانشناسی را به ما بیاموزد برای من که جالب بود به نظرم اگه به روانشناسی علاقه دارید حتما این کتاب را گوش کنید ممنون و سپاسگزارم از نویسنده و گوینده این کتاب و ممنونم که این کتاب را رایگان در دسترس ما گذاشته اید تا گوش کنیم و لذت ببریم ممنون از کتابراه
کتاب اینجا تیمارستان است کتاب داستانیه که ما با لحظه سخت از زندگی افراد همراه میکنه اگر روحیه بسیار حساس و شکننده دارید یا
اگر در صفحات این کتاب دنبال تسکینی برای روان خسته از مشکلات و اتفاقها هستید این کتاب مناسب شما نیست. در پایان میتونم بگم گاهی در زندگی با گرههایی مواجه میشیم که خودمون یا افراد ناآگاه نه تنها نمیتونن باز کنن بلکه ممکن گره کورتر کنن در این بحران ها حتما به یک روان شناس یا روان پزشک آگاه و خبره و با اخلاق حرفهای مراجعه کنید
اگر در صفحات این کتاب دنبال تسکینی برای روان خسته از مشکلات و اتفاقها هستید این کتاب مناسب شما نیست. در پایان میتونم بگم گاهی در زندگی با گرههایی مواجه میشیم که خودمون یا افراد ناآگاه نه تنها نمیتونن باز کنن بلکه ممکن گره کورتر کنن در این بحران ها حتما به یک روان شناس یا روان پزشک آگاه و خبره و با اخلاق حرفهای مراجعه کنید
با سلام و درود کتاب رو کامل شنیدمبیشتر خاطرات یک روانشناس بود از بیمارانش با مشکلات روحی و روانی و مرکز درمانی که اونجا کار میکنه اتتظار داشتم راهکارهای درمانی هم ارائه کنه و برای بیمارانش روش درمان هم بگه و یه سری راهکارهای روان درمانی آموزش بده، ولی خب متاسفانه اینطور نبود، ایکاش نویسنده محترم در کارهای بعدی نکات آموزشی هم داشته باشهو هدفشون از نوشتن کتاب فقط انتقال خاطرات روزمره خودشون نباشه، صدای راوی خوب بود و هماهنگ با داستان ممنون از عوامل کتابراه.
اکثر ما آدمها به یه روان شناس یا روان پزشک نیاز داریم و با این شرایط سخت زندگی از دوران کودکی تا بزرگسالی دچار مشکلات روانی و روحی شدیم که با ادامه داشتن بیمار روحی نه تنها به خودمان بلکه به اطرافیان و به جسمان صدمه وارد میکنیم ودچار انواع بیماریهای جسمی می. شویم. بهترین درمان مراجعه به یک روان شناس مجرب است. داستانهای آقای پدرام نه تنها ریشه روان شناسی و درمانی داشت بلکه آدم را مشتاق کرد که حتما به روان پزشک مراجعه کند.
با درود. به وضوح مشهود هست که نویسنده کتاب در جایگاه اشتباهی ظاهر شده و در اصل ایشون نویسنده نیستن. شاید فقط یک روانپزشک باشند. و نظر من اینه که کلا این کتاب فقط یک محرک اجتماعی برا اعمال یک سری اعتقادات و ایدئولوژی هاست. هیچ محتوای آموزنده واقعی درون کتاب نبود. نظر من اینه که اینجور کتابهای رایگان رو مطالعه نکنید یا به ماهیتشون فکر کنید. چون وقت شما عزیزان رایگان نیست. پیروز باشید.
کتاب از مجموعه داستان های کوتاه و شنیدنی هستش که در رابطه با بیماران و ارتباط ما اون ها و کلیت جامعه هستش پروسه ی درمان در این کتاب به هیچ عنوان مطرح نشده و هدف داستان ها و بیشتر خاطره های دکتر در جلد دلنوشته هستش کتاب از گویندگان بسیار مجرب و مناسب تشکیل شده که شما واقعا از شنیدن اون لذت می برید و ارزش واقعی این نسخه رو دو چندان می کنه به نظرم من ارزش شنیدن داره و ادم رو به فکر وا میداره
کتاب خوب و قابل توجهی بود و با صدایی خوب و رسا بازخوانی شده بود
یک پیشنهاد برای نویسنده محترم جناب پدرام دارم و آن هم تغییر نام کتاب به:
«اینجا بیمارستان روانی است»
کلمه تیمارستان قبلاً و به اشتباه به مراکز نگهداری بیماران روانی گفته میشده و مدتها ست که بدرستی اصلاح شده است و بازگشت به اشتباه اصلاح شده ایراد دارد چرا که تیمار بیشتر برای حیوان کاربرد دارد و نه برای انسان
یک پیشنهاد برای نویسنده محترم جناب پدرام دارم و آن هم تغییر نام کتاب به:
«اینجا بیمارستان روانی است»
کلمه تیمارستان قبلاً و به اشتباه به مراکز نگهداری بیماران روانی گفته میشده و مدتها ست که بدرستی اصلاح شده است و بازگشت به اشتباه اصلاح شده ایراد دارد چرا که تیمار بیشتر برای حیوان کاربرد دارد و نه برای انسان
این کتاب خاطرات یک روانشناس در سالهای گذشته است. این روانشناس قلم خوبی داره و مانند یک معلم ادبیات همه چیز رو شعر گونه بیان میکنه. هم از مشکلات روانشناسان و بیماران روانی میگه و هم دردهای مردم به اصطلاح عادی رو به تصویر میکشه. همدردی با درد مردم یکی از مشخصات بارز این نویسنده ی. راهکار قطعی و ثابتی درباره مشکلات مراجعین بیان نکرده ولی در ضمن داستان درسهایی به مخاطب میده که خالی از لطف نیست.
فوق العاده بود مثل داستانهای مستند اطاق قرمز بود که هر اپیزود یه پرونده بیمار توضیح داده میشد و همینطور گریزی به احساسات و زندگی شخصی خود دکتر که راوی هم بودن
چندتا از اپیزودها منو واقعا تحت تاثیر قرار دادن
دکتر پدرام اگه مقداری اون بخش مذهبی معتقد رو انتقال نمیدادن خیلی بهتر از این به دلم مینشست ولی در کل پیشنهاد میکنم من از شنیدنش لذت بردم
چندتا از اپیزودها منو واقعا تحت تاثیر قرار دادن
دکتر پدرام اگه مقداری اون بخش مذهبی معتقد رو انتقال نمیدادن خیلی بهتر از این به دلم مینشست ولی در کل پیشنهاد میکنم من از شنیدنش لذت بردم
کتاب اینجا تیمارستان است روی هم رفته کتاب خوبی است در عین حال من دوست داشتم ازین کتاب درسهایی از روانشناسی هم بیاموزم ولی متأسفانه نویسنده به اخبار کوتاهی از برخی بیمارانش اکتفا کرده بود شاید بیشتر شبیه قسمتی از یک مجله است که به صورت سریالی چاپ میشده و حالا در یک کتاب جمع آوری شده یکبار خواندن آن خوب است.
کتاب بسیار زیبا و آموختنی با زبان ساده و قابل درک برای همه خوانندگان ضمن نقل داستانهای آنها نکات اخلاقی ظریفی را بیان میکند. خیلی از داستانها شرح زندگی روزمره اطرافیان یا خود ماست که توسط فردی آگاه و درمانگر بیان میشود. گوینده داستان نیز صدای دلنشین و جذابی دارد که شنوده را ترغیب به پیگیری بخشهای بعدی کتاب میکند
سلام و درود فراوان تمامی کتاب را شنیدم و تازه متوجه شدم که خود روان درمانگر و روانشناس و روانپزشک چه دردی میکشد پس از شنیدن سرگذشت مراجعه کنندگان و تا قبل نمیدانستم و جالب اینکه دکتر احمد پدرام را از نزدیک دیده و ده جلسه برای دوام زندگی زناشویی بنده و همسرم تلاش نمود و از وی همینجا هزاران بار تشکر میکنم.
درود
کتاب بار فکری منفی سنگین وغمباد کنندهای داره. حقیقت تلخ زندگی وبیان میکنه، اصلا فانتزی بازی نداره همهاش دردودغدغه است، برای افراد با روحیه ضعیف ورمانتیک اصلا توصیه نمیکنم، حالتون بد میشه، ولی افراد واقع گرا بخونن.. کمتر اذیت میشن، درمجموع کنجکاو کننده وبرای من جالب بود..
کتاب بار فکری منفی سنگین وغمباد کنندهای داره. حقیقت تلخ زندگی وبیان میکنه، اصلا فانتزی بازی نداره همهاش دردودغدغه است، برای افراد با روحیه ضعیف ورمانتیک اصلا توصیه نمیکنم، حالتون بد میشه، ولی افراد واقع گرا بخونن.. کمتر اذیت میشن، درمجموع کنجکاو کننده وبرای من جالب بود..
مجبور خاطرات و روزمرگیهای روانشناس عزیز که با قالب داستانی بیان میشد بسیار جالب و قابل تامل بود.
بسیاری از افراد جامعه و بدون تعارف همه افراد جامعه ممکنه مشکلات ریز و درشت و ناهنجاریهای روانی داشته باشن که اگر به موقع شناسایی، بررسی و درمان نشه میتونه جامعه بیماری رو بوجود بیاره.
بسیاری از افراد جامعه و بدون تعارف همه افراد جامعه ممکنه مشکلات ریز و درشت و ناهنجاریهای روانی داشته باشن که اگر به موقع شناسایی، بررسی و درمان نشه میتونه جامعه بیماری رو بوجود بیاره.
اکثرا طرح موضوع هست بدون حتی اشارهای به روش درمان
بنظرم نویسنده فقط خواسته آسیبها رابیان کند حتی ریشه آنها نیز بیان نشده.
در فصل سوگواریهای مرموز ۱ شنونده واقعا منتظر بیان نظر مادر هست موضوع به یکباره بدون هیچ نتیجهای تموم میشه.
در فصل خانهی دوست کجاست نویسنده میگه: وشهرهایی که به زبان آوردنشان دهان را پر از گناه میکند!!! منظور نویسنده چیست؟ آیا ما در کشورمان شهرهایی خاص فسق وفجور داریم؟ این جمله بسیار مبهم است.
در فصل دور دور باز هم طبق روال جامعه، یک مادر مطلقه به بی بند وباری محکوم شده است وجریان طوری پیش میرود که انگار همه خانمهای بیوه مفسد هستند. این از نگاه یک روانشناس بسیار نکوهیده است.
در فصل تنهایی ومهاجرت به کشور خود شکست مهاجران به هر دلیل شخصی یا اجتماعی تعمیم داده شده و دکتر بر مذمت مهاجرت صحه گذاشته است. بنظر من باید ماجرا بیان شود و نتیجه گیری به خواننده واگذار شود. البته این بدان معنا نیست که بخواهم از مهاجرت طرفداری کنم ولی درحال حاضر شرایط اینگونه هست وگرنه کجا بهتر از میهنمان ایران؟؟؟
در فصل خانهی دوست کجاست: ماجرای عجیب اینجاست که مادر به همراه دختر برای ویزیت معمولی رفته اونجا دختر عق میزند وبعد زایمان میکند!!!!
ومادر خبر نداشته دخترش بارداراست!!!
آیا ممکن است مادری از حالات دخترش ولو اینکه دو سه بار او را دیده باشد و از هم دور باشند بی خبر باشد؟؟؟
بنظرم این یک سرپوش هست از جانب مادر وخود را به بی خبری زدن!
در فصل پارک دوبل: نکته جالب که توجهم را جلب کرد موضوع چیه که همه پزشکان یا کسانی که نیاز به منشی دارند در نهایت یک ازدواج پنهانی یا آشکار با منشی خودشون دارند؟ واقعا ریشه آن چیست؟