نقد، بررسی و نظرات کتاب به راحتی چشم بر تو خواهم بست - ماری واری
4.1
34 رای
مرتبسازی: پیشفرض
بیتا جوان
۱۴۰۲/۰۸/۰۲
20
داستان درباره دو دختر هست که با هم دوست هستن و هریک به نوعی در زندگی عاطفی خود مشکل دارد، یکی شکست عشقی خورده و نامزدش او را رها کرده و دیگری مشکل برقراری ارتباط با مردان دارد و خواهان جلب توجه دوست پسر عموی خود میباشد. کل داستان در رابطه با تلاش این دو برای رفع این مشکلات است. طوری داستان روایت شده که ظاهرا دغدغه این دو نفر فقط ازدواج است و مشکل دیگری ندارن و جالب اینکه خود فرد خیانت کرده و بعد از رفتن نامزدش افسرده شده است. در پایان داستان هر یک بالاخره مرد ایده آل خود را مییابند ولی مشکل این است که در طول داستان به شکل گیری رابطه عاطفی آنها با فرد مورد نظر اشاره نشده، یکی از دخترها در محل کار و آن هم پس از ترک آن جا عاشق رئیس خود میشود که فقط اشاره شده که رئیس برخورد خوبی با او ندارد و یکسره او را چک کرده و زیر نظر دارد ولی برای ارتقای او و رفتن به شعبه دیگر تلاش میکند و همین میشود نشانه علاقه او به دختر؛ در مورد دختر دیگر هم که برای درمان افسردگی به روستا پناه برده در مورد اینکه چطور عشق بین او و مرد همسایه شکل میگیرد به خوبی در داستان اشاره نشده و در کل نویسنده نتوانسته فضایی رمانتیک و شکل گیری علاقه و ارتباط عاطفی بین شخصیتهای داستان را به خوبی توصیف کند. البته در توصیف شخصیتها و وقایع و احساسات طرفین خوب بوده است که تا حدی داستان را سرگرم کننده کرده است. شخصیتهای اضافی هم در داستان هستن که به روایت اصلی ارتباطی ندارن به عنوان مثال دختر عکاس. در صورتی که نویسنده میتوانست بیشتر روی شخصیتهای اصلی داستان تمرکز کند و روند رشد شخصیتی و التیام آنها را بهتر توصیف کند. در کل این داستان تا حدوی سرگرم کننده است و نباید انتظار یک رمان رمانتیک را از آن داشته باشید.
سلام. من کاملا از عقاید فمینیستی دور هستم اما این کتاب در مورد ۲زن بسیار ضعیف بود که بدون وجود روابط نزدیک با مردا هیچ هویتی نداشتن و زندگیشون خیلی بی برنامه بود و همیشه هم آویزون مردای اشتباهی بودن. خیلی خیلی هم سانسور داشت و همین باعث میشد نصف وقایع داستان در پرده ابهام باشه. باید خودت داستان رو برای خودت حدس میزدی!
در اغلب اوقات زندگی واقعی تک تک ما مشابه همین کتاب هست، تا زمانیکه به چیزی بچسبیم و زیادی خواهانش باشیم، نمیتونیم واقعیتها و فرصتهای اطرافمون رو درک کنیم، برای رسیدن به آرامش ابتدا باید رها کنیم و به حرفهای اطرافیانمون که موقعیت مارو از بیرون نظاره گر هستند و دلسوز ما، گوش کنیم