نقد، بررسی و نظرات کتاب نهمین روز از ماه نوامبر - کالین هوور
4.3
100 رای
مرتبسازی: پیشفرض
M.s
۱۴۰۲/۱۰/۱۵
00
من به تازگی با کتابهای کالین هوور آشنا شدم و از قلمش خیلی خوشم اومده تقریبا تموم کتاباش جذاب بوده برام این کتاب موضوعش برام جالب بود و اواخر کتاب سه تا غافلگیری بزرگ داشت که تقریبا برام داستان رو جذاب تر کرد که بهشون اشاره نمیکنم ولی خیلی غافلگیری عالی بود و یکی دوتا ضعف هم داشت مثلا دختر صورتش دچار آسیب شده و موهاش رو میریزه روی صورتش و در اولین نهم نوامبر که برمیگرده موهاش کوتاه شده و هیچ توضیحی بابت اینکه چه اتفاقاتی افتاد که موهاش رو کوتاه کرد داده نشد و نکتهی بعدی دختر بعد از فوت برادر بن خودش خواست بن پیش زن برادرش بمونه و به اونا کمک کنه درحالی که میدونست اونها تنها توی خونه زندگی میکنن ولی سال بعد بخاطر اینکه بن پیش زن داداشش بود و رابطه داشتن به شدت بهش برخورد ولی در مجموع کتاب خوبی بود مسائل خیلی خوب در پایان کتاب به هم چفت و بست شدن پایانش عالی بود
خطر اسپویل :
درود بر همه ی کتابراهیای گرانقدر راستش مثل همیشه میخوام بدون اسپویل کردن نظرمو بگم که سخته! کتاب پیش رو میشه گفت تا اواسط داستان یک سیر نوجوان پسند رو ادامه میده تا جایی که من بارها تصمیم گرفتم ادامه ندم اما اواسط داستان نویسنده تحول بزرگی رو در کتاب ایجاد میکنه که ای کاش زودتر ایجاد می کرد که مخاطب رو از دست نده در نهایت پایان داستان خیلی هالیودی تموم میشه و دوشخصیت اصلی داستان هرکدوم مکمل همدیگه هستن نه عاشق هم طوری که حس رها شدگی از عذاب وجدان و حس تایید طلبی با هم مچ میشن و داستان رو به طور غیرملموس تمام میکنن راستش در نهایت من بهتون پیشنهاد نمیدم مگه در سن نوجوان باشین
درود بر همه ی کتابراهیای گرانقدر راستش مثل همیشه میخوام بدون اسپویل کردن نظرمو بگم که سخته! کتاب پیش رو میشه گفت تا اواسط داستان یک سیر نوجوان پسند رو ادامه میده تا جایی که من بارها تصمیم گرفتم ادامه ندم اما اواسط داستان نویسنده تحول بزرگی رو در کتاب ایجاد میکنه که ای کاش زودتر ایجاد می کرد که مخاطب رو از دست نده در نهایت پایان داستان خیلی هالیودی تموم میشه و دوشخصیت اصلی داستان هرکدوم مکمل همدیگه هستن نه عاشق هم طوری که حس رها شدگی از عذاب وجدان و حس تایید طلبی با هم مچ میشن و داستان رو به طور غیرملموس تمام میکنن راستش در نهایت من بهتون پیشنهاد نمیدم مگه در سن نوجوان باشین
هیچ تصادف و اتفاقی وجود ندارد، همه چیز با جزئیات دقیق و همزمانی صورت میگیرد، همانند پازل... برای من بسیار به جا و عالی بود. و چه بهتر ازاین که این کتاب را در ماه نوامبر بخوانی و خودت هم مشابه چنین داستانی را تجربه کرده باشی و دیگر سخنی باقی نمیماند. و این نکته بس که در این زندگی زمینی چیزی دشوارتر و در ضمن شیرینتر و زیباتر از عشق وجود ندارد... شاکرم خالق عشق را🤲با سپاس از همه عوامل دخیل در این کتاب 🙏💙🧡🦋 پرنده مهاجر 🕊️🕊️
هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن وانگه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو مولانای جان
هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن وانگه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو مولانای جان
کتابی بود که کشش به خواندنش ایجاد میشد، پرهیز نویسنده از زیاده گویی احساسات شخصیتها، رفتن سر اصل مطلب، داستان که هر چه پیش میرفت بر هیجانش افزوده میشد همه نکات مثبت داستانه. هر چند گاهی رفتار آنها به نظرم پخته تر از جوان ۱۸ ساله بود که آن هم گذاشتم به حساب اختلاف سطح آگاهی و نحوه زندگی جوامع ما و آنها!اشتباه بن در ازدواج با بیوه برادرش به دلیل سن کم بن و سوء تفاهم بین بن و فالن باور پذیر بود. کاش کمی داستان از زبان پدر و مادر فالن مخصوصا پدرش و احساسش به مادر بن و ترک مادر فالن بیشتر بیان میشد چون ابهام داشت. در مجموع رمان جذابی بود.
رمان گیرا وجذابی است. جابجا شدن مداوم راوی داستان از بن به فالن وبالعکس درذهن خواننده بهم ریختگی تولید میکند. نویسنده تمامی تجربیات وتسلط خود را در گفتار دو جوان هیجده ساله جا داده است درحالیکه جوانان این سن معمولا به این پختگی سخن نمیگویند. اگر راوی به صورت سوم شخص میبود شاید هر دو مورد ذکر شده را بهبود میبخشید. تبحر وتسلط نویسنده در تشریح موقعیتها و شرح حالات افراد از توانایی والایی برخوردار است. ترجمه خانم گلشاهی بسیار روان و گویا است. انتخاب نحوه نگارش به صورت گفتاری به جذابیت داستان افزوده است. توفیق بیشتر ایشان را خواستاریم.
بی نظیر بود واقعا از خواندنش غافلگیر شدم اما یک موضوع که خیلی خاص و مهم بود و به شخصه در دنیای واقعی دیدم, جایی که بن به خاطر مرگ برادرش بسیار ناراحت و از نظر روحی متزلزل و میخواد که فلان بماند و... و جایی که داستان به سمت ارتباطش با جوردین پیش میره، این خیلی واقعی و چه زندگیهایی که در این لحظات روحی تشکیل میشوند و متاسفانه پایان بسیار بدی دارندکاش بتونیم آنقدر قوی باشیم که در آن لحظهها حداقل برای آینده خودمان و دیگری تصمیم دراز مدت نگیریم با تشکر از کتابراه
داستان جذاب و گیرایی بود و خیلی جاها احساسات مخاطب رو درگیر میکرد. تقریبا همه ژانرهایی که دوس دارم رو باهم داشت، رمانتیک و معماییاز نظر خط زمانی داستان هم دوسش داشتم که مجبورت میکرد یه چیزایی رو حدس بزنی تا بعدا بهت دلیلشو بگه. روند منطقی داستان خوب بود و تقریبا باگی توش نبود، فقط اینکه بن میتونست احساساتش رو انقدر توی قرارهاشون مخفی کنه یه خرده غیر واقعی بود. یه جاهایی هم انگار سانسور شده بود و یه بخشهایی یکم واسم مبهم بود. در کل کتاب زیبایی بود و حتما توصیه ش میکنم.
میتونم بگم یکی از با محتواترین عاشقانههایی بود که خوندم. سبک نوشتن این نویسنده آدم رو طوی مجذوب میکنه که دلت نمیخواد کتاب رو زمین بذاری. توصیه میکنم حتما بخونیدش. نویسنده بهترین شخصیتها رو خلق کرده و همینطور بهترین داستان رو. اگه به کلمه کلمهی کتاب دقت کنید خیلی تاثیر داره توی زندگیمون چون بعضی وقتا آدم از یه جمله توی کتاب عاشقانه هم میتونه درس بزرگی بگیره و زندگی خودش رو تغییر بده. با تشکر از مترجم عزیر که اینقدر خوب ترجمه کرده بودن ❤️
به کتاب های عاشقانه علاقه دارید؟ خب این کتاب مخصوص شماست اتفاقی در روز ۹ نوامبر افتاده که اون رو خاص کرده اما این اتفاق خوب بوده یا بد قراره در آینده تاثیر خوب داشته باشه یا بد یک دختر و پسر به طور اتفاقی در یک روز کنار هم قرار میگیرن و قرار عجیبی با هم میذارن تا ۵سال یک روز خاص هم رو ببینن اما این قرارها ادامه داره و چی قراره پیش بیاد؟ ترجمه روان و داستان جذاب شما رو دعوت میکنه که ازین کتاب لذت ببرید
داستان غیر واقعی و دور از ذهن. نگارنده فاقد تیزبینیهای اجتماعی و روانشناختی ست. آنچه در این کتاب تحت عنوان یک عشق پرشور نشان داده شده است در واقع رابطهای بیمارگونه ست بین دو نفر که یکی عذاب وجدان خود را التیام میبخشد و دیگری عزت نفس اسیب پذیر خود را ارتقا میبخشد. این احساس دوست داشتن نیست بلکه گریزگاهی ست برای این دو نفر. این کتاب همچنین فاقد ویژگیهای یک نثر ادبی ست که برای یک اثر ارزشمند لازم است.
کتاب زیبایی بود، حال خوبی داشت با اینکه روند حوادث سیر منطقی خوبی نداشت. مثلا هرگز مشخص نشد ارتباط پدر شخصیت اصلی زن داستان با مادر شخصیت اصلی مرد داستان دقیقا چی بود و چطور دو آدم با دو شخصیت متفاوت اینقدر به هم جذب شده بودند. یا علت طلاق مادر و پدر شخصیت اصلی زن داستان برای ما مجهول موند. اگر دنبال یه کتاب با پایان خوب و قصه پر کشش هستین این کتاب مناسب شماست.
تمام آثاری که از کالین هور ترجمه شده خواندهام و لذتی وافر نصیبم شده، هیچ گاه پشیمان نشدم از خرید کتابهایش و بدون تکرار مینویسد. بخصوص بعضی کتابهایش کاملا درد اجتماع هست و به گونهای اعجاب انگیز به مقولاتی که دیگران پرداختهاند از منظری دیگر مینگرد، و حتی خود انسانی که در واقعیت درگیر با ماجراست میتواند از نوشته هایش چیزی نو بیاموزد!!!!
از آخرین باری که یک داستان عاشقانه خوندم حدودا ۱۵ سال میگذره، کتاب جذاب و گیرایی بود که دلت نمیخواست اون رو زمین بگذاری، در آخر یک غافلگیری جذاب داشت که روند داستان رو خیلی زیباتر کرد، علت یک سری از موضوعات مشخص نبود، مثل ارتباط مادر شخصیت اصلی با پدر شخصیت اصلی دیگر، در کل باز هم هم دوست دارم کتابهای دیگر این نویسنده رو بخونم
کالین هور معمولا درباره تصور غلط از واقعییت و کج فهمی رایج در زندگی هممون مینویسد. به جای اینکه رودر رو گفتگو کنیم اکثرا تنها به قاضی میریم و فکر میکنیم حق با ماست. اگر بخواهیم عشق به انواع مختلفش در زندگیمون حضور داشته باشه باید گذشت و فداکاری کنیم و هوور خیلی زیبا این موضوع را در تمام داستان بهمون یادآوری میگنه
بسیار عالییی بهترین رمانی که میخونم این رمان حتی اعتماد به نفس به خصوص دخترانی که از خانواده و شرایطشون ضربه دیدن کمک میکنه
و در عین حال درمورد عشق خیلی خوب صحبت میکنه تا دختره مثل مامانش مشکل خانوادگی با همسر نداشته باشه و زود وارد رابطه نمیشه
و حتی صبر هم اموزش میده اینا همه در دل یک رمان عاشقونه است
و در عین حال درمورد عشق خیلی خوب صحبت میکنه تا دختره مثل مامانش مشکل خانوادگی با همسر نداشته باشه و زود وارد رابطه نمیشه
و حتی صبر هم اموزش میده اینا همه در دل یک رمان عاشقونه است
من زیاد کتاب در این ژانر نخوندم ولی بنظرم این کتاب همچی زیاد از حد خوشبینانه پیش میرفت حتی با وجود مشکلاتی که براشون پیش اومده بود. با اینحال داستان شیرینی داشت و من خوشم اومد. ازونجا که تعداد صفحاتش هم زیاد نیس ارزش وقتتون رو داره و اینکه نویسنده توانمند و مشهوری هم کتاب رو نوشته.