نقد، بررسی و نظرات کتاب در جبهه‌ی غرب خبری نیست - اریش ماریا رمارک

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
فهیمه
۱۴۰۳/۶/۲۲
Im Western Nichts Neues
عنوان کتاب زبان اصلی، بیشتر به محتوای کتاب می‌آید:
"در غرب خبری نیست"
متن کتاب یعنی یک ایستادن تمام قد و اعتراض به جنگ! ‌ محکم، تلخ و کوبنده اما بسیار روان و ملموس. ‌.. جنگ‌را از نگاه یک‌سرباز زندگی و به خوبی با زنجیره پیوسته‌ای از کلمات پوچی، هراس و پس لرزه‌های ناشی از حادثه مهیب جنگ را مزه مزه می‌کنیم. سربازی که اگرچه همه روزمره‌های عادی یک‌سرباز را انجام می‌دهد اما از درون به جنگ حمله می‌کند و حتی جلوه‌های وطن دوستی و شعارهای طرفین را مانند جوانی از دست رفته‌اش به استهزا می‌گیرد و عمق تلخی حرف هایش را با صراحت و سادگی می‌پوشاند.
"وقتی فرهنگ چندهزارساله‌ی بشر نمی‌تواند جلو جاری شدن این نهر خون را بگیرد یا این فرهنگ دروغین است یا هیچ ارزشی ندارد. " این یکی از بزرگترین مشت‌هایی است که نویسنده به پیکر انسان معاصر می‌کوبد اما ضربه‌اش به مراتب کمتر از خطوط مربوط به مرگ کات بود، مرگ کات دقایقی من رو متحیر کرد! جالب اینجاست که در پیشگفتار مترجم به این بخش اشاره کرده بود و من کاملا در خلال داستان فراموشش کرده بودم؛ البته طبیعی است که حضور در خط مقدم جبهه و‌ تجربه انفجارهای پی در پی پیشگفتار را از ذهن آدم پاک‌کند، مگر نه؟!
Mohsen sherek
۱۴۰۲/۸/۱۳
هفت نفر بودند که یکیشون فقط برگشت. نماد هفته و روز تعطیل. نویسنده بخوبی شرایط سخت زندگی در دوران جنگ رو توضیح می ده اما متاسفانه پرش زیاد داره و مطالب انحرافی اکثر مواقع حوصله خواننده رو سر می بره. نویسنده بیهوده بودن جنگ رو بخوبی توضیح می ده و مثال های خوبی هم ارائه می ده. تاکید نویسنده بر قشر فقیر و مردم عادیه. در جنگ مردم هستن که آسیب می بینن. چه پیروزی در کار باشه و چه صلح بشه و یا چه شکست. نیروی جوان بیشترین کشته رو در خط مقدم می ده. و این نشون دهنده ی برتری تجربه و کهنه کار بودنه. در جنگ جهانی اول علت مرگ بیشتر افراد ضعف در پزشکی و فساد در سازمان های نظامی و پزشکی بود. کسی پای یک فرمانده عالی رتبه رو قطع نمی کنه. بلکه با حضور یک پزشک خبره و امکانات عالی درمان و رسیدگی می شه. اما سرباز عالی با بی توجهی روی تخت رها می شه.