نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی زنانی که با گرگها میدوند - کلاریسا پینکولا استس
4.6
67 رای
مرتبسازی: پیشفرض
Maryam Eskafi
۱۴۰۳/۰۶/۲۱
20
سلام من بعد از مدتها بالاخره موفق شدم این کتاب را بخرم و گوش کنم قبلا چاپیاش را خونده بودم ولی انقدر تعریفش را شنیده بودم که حد نداره دوست داشتم الان که وقت خوندن کمتر دارم باز گوش کنم یادآوریش هم ارزشمنده مخصوصا الان که کتب روان شناسی بیشتری خوندم و خودم را بهتر شناختم البته اینم بگم برا دوستانی که هنوز نخریدند بهتره قبلش کتاب کهن الگوهای زنان را که همینجا کتابراه داره بخرید بخونید اون کتابممحشره و برا فهم بهتر این کتاب بسیار ضروری است هردوش لازمه هر زنی اقلا یکبار بخونه یا گوش کنه اینجور کتابها را ادم باید بارها بخونه و گوش کنه این کتاب هم مثل کتاب زنان زیرک برا هر زنی واجبه مخصوصا مخصوصا قبل از ازدواج. اگر ما قبل از تصمیمات مهم برخی کتب ارزشمند را بخونیم واقعا اشتباهات کمتری مرتکب میشیم. واقعا جا داره اینجا از کتابراه عزیز تشکر کنم من چند تا نرم افزار کتابخون دارم ولی از هیچکدام به اندازه کتابراه استفاده نمیکنم اکثر کتابهایی که اینجا ارائه میشه بسیار برام مفید و ارزشمند بوده امکاناتش خدماتش هدایاش رسیدگی به پیشنهادات و انتظاراتش واقعا عالیه هزار هزار تشکر. من به خواهرانم و زنداداشم که دختر دارند توصیه کردم حتما این کتاب را بخونند و اونام بلافاصله خریدند کتاب را و شروع کردند به خوندن. اگر تو عمرتون فقط یک کتاب بخواهید بخونید و خانم هستید این کتاب بهترین کتابه
با تشکر از پدیدآورندگان کتاب شنیداری ارزشمند "زنانی که با گرگها میدوند"، کتابراه عزیز و با تشکر ویژه از راوی فرهیخته، بانو کتایون اعظمی برای این اجرای عالی و دلنشین. لطفا آیرودا را هم با "ر"مضموم بگویید نه "ر" ساکن.
نویسنده، کلاریسا پینکولا استس، زادهی 27 ژانویهی 1945، شاعر، روانکاو یونگی و نویسندهای آمریکایی، در این کتاب از اساطیر ملل مختلف و قصهها استفاده میکند و مسائلی که بعنوان روانکاو و بقول خودشان " قصه گو "در انسانها میبیند را شکافته، راه حل میدهد. مثلا از قصه کفشهای قرمز هانس کریستین اندرسن استفاده میکند و میگوید وقتی با بعضی موقعیتها مثل آن کالسکه زرین روبرو میشویم که نوید زندگی راحتی را به ما میدهد با هوشیاری بیشتر تامل کنیم شاید این موقعیت هر چند نیازمندیهای مالی را بر طرف میکند اما میتواند شخص را از ارزشها و آمال اصیل و وحشیاش جدا کند. " آن جوانب روح که باید گرم بماند بزودی یخ میزند چیزی در روح که معمولا زنده و با نشاط است میخواهد خشک و بی جان شود شکست بخورد " و یا در قصه ریش آبی در مورد حاکمیت شخص بر زندگیاش مینویسد در عالم واقعیت همه ما زنانی را میبینیم که نقشه فرار خود را میکشند چه فرار از شیوهای مخرب و کهنه باشد چه یک عاشق و چه یک شغل.
جای دیگر به عنوان روان تحلیلگر و قصه گو از شفابخشی داروهای طبیعت مینویسند که داروهای طبیعت بسیار قدرتمندند و میتوانند رنگین کمانی، سوسک خالداری بروی یک هندوانه، علف هرزی در میان بوتهای گل زیبا یک شهاب، داروی لازم باشند. تقسیمبندی سالهای عمر از صفر تا بیش از صد و پنج سالگی بخصوص بخش بعد از ۷۷سالگی (دوباره جوان شدن) جالب بود.
نویسنده، کلاریسا پینکولا استس، زادهی 27 ژانویهی 1945، شاعر، روانکاو یونگی و نویسندهای آمریکایی، در این کتاب از اساطیر ملل مختلف و قصهها استفاده میکند و مسائلی که بعنوان روانکاو و بقول خودشان " قصه گو "در انسانها میبیند را شکافته، راه حل میدهد. مثلا از قصه کفشهای قرمز هانس کریستین اندرسن استفاده میکند و میگوید وقتی با بعضی موقعیتها مثل آن کالسکه زرین روبرو میشویم که نوید زندگی راحتی را به ما میدهد با هوشیاری بیشتر تامل کنیم شاید این موقعیت هر چند نیازمندیهای مالی را بر طرف میکند اما میتواند شخص را از ارزشها و آمال اصیل و وحشیاش جدا کند. " آن جوانب روح که باید گرم بماند بزودی یخ میزند چیزی در روح که معمولا زنده و با نشاط است میخواهد خشک و بی جان شود شکست بخورد " و یا در قصه ریش آبی در مورد حاکمیت شخص بر زندگیاش مینویسد در عالم واقعیت همه ما زنانی را میبینیم که نقشه فرار خود را میکشند چه فرار از شیوهای مخرب و کهنه باشد چه یک عاشق و چه یک شغل.
جای دیگر به عنوان روان تحلیلگر و قصه گو از شفابخشی داروهای طبیعت مینویسند که داروهای طبیعت بسیار قدرتمندند و میتوانند رنگین کمانی، سوسک خالداری بروی یک هندوانه، علف هرزی در میان بوتهای گل زیبا یک شهاب، داروی لازم باشند. تقسیمبندی سالهای عمر از صفر تا بیش از صد و پنج سالگی بخصوص بخش بعد از ۷۷سالگی (دوباره جوان شدن) جالب بود.
نقد کتاب؛ کتاب زنانی که با گرگها می دوند نوشته ی دکتر پینکولا و ترجمه ی خانم سیمین موحد شاید برای کسانی که با مفاهیم و علم روانکاوی آشنا نیستند، محتوای کتاب مبهم، تخیلی و دور از واقعیت باشد، ولی برای افرادی که با روانکاوی آشنا یا منتسب بر این شاخه از روانشناسی هستند، و با مفهوم کهن الگوها آشنا هستند حاوی اطلاعاتی با بار معنایی کهن الگویی علی الخصوص کهن الگوی زن وحشی است. ترجمه ی کتاب مثل اغلب ترجمه های خانم موحد؛ ترجمه ای روان و گاهی با کلمات نامانوس ولی بجا، باعث جلب توجه به آن نقطه از مطلب می شود. اگر گوش جان بسپارید به کلمات جادویی این کتاب چه از روانکاوی سر در بیاورید یا نه؟ می توانید به راحتی با عمق حکایت های این کتاب ارتباط بگیرید، چرا که همه ی ما دارای غرایز و شهودی جدا ناشدنی از طبیعت هستیم که اگر از درون و عمق روانمان با آن ارتباط برقرار کنیم، زبان طبیعت را خواهیم فهمید و برایمان از جنس طبیعت بودنمان رمز گشایی خواهد شد. خانم کتایون اعظمی ابن کتاب را؛ زیبا، روان و با درنظر گرفتن فراز و فرودهای آوایی جان بخشی نموده اند، که این موضوع باعث شده محتوای کتاب را بسیار گیرا، لذت بخش و ارزشمند کند.
چه کتابی، چه آگاهی، چه سفری برای زن. خانوم اعظمی صدای شما برای من تجسم الههای در غار رحم (منشا خلقت) هست. الههای که اومده تا اونچه میدونستیم و از یاد بردیم رو با نجوای آروم تو گوشمون زنده کنه. این فصل بیداریه، باز پس گرفتن قدرته، برق خرد تو چشمای وحشی یک زنِ. من با قلبی گشوده و روحی آزاد سوختم خاکستر شدم و از ققنوس خودم دوباره از شهد این شیرینی بی انتها نوشیدم و نوشیدم و نوشیدم. چه خوشبختم من از تجربه این مردن و دوباره متولد شدن. ممنونم ممنونم و از اعماق وجود افتخار میکنم که زن آفریده شدم. ☆ زنده باد زن ☆
توصیه یک دوست خردمند و مهربان بود این کتاب رو بخوانم بارها و بارها باید گوش داد اینها رو نمیدانستیم و رنجهای اضافی کشیدیم البته همان رنجها باعث قدرشناسی از این کتاب شده است من قدر رنجها را میدانم ولی واقعا همه رنجها رو نیاز نیست تجربه کنیم تا بفهمیم قدرت واقعی که خداوند به ما داده است برای خلق کردن و شکوه مندی و پروراندن است و ما با ناتوانیهایی که مرحله به مدحله در خود و ادمهای اطرافمان ایجاد میکنیم قدرت اصیل را از ما میگیرد و تبدیل به موجودات بدلی و نازیبا و ذلیل میشویم
به نظرم کتابیه که باید گوشِ جان. شنید. من وقتی دیروز خریدم اولین فرصت شروع کردم حین کار گوش دادن. نفهمیدم. باز از اول پلی کردم ولی نمی فهمیدم. برای بار سوم پلی کردم؛ وقتی هنوز از سر جایم بلند نشدم و ساعت ٦صبحه. با چشم بسته گوش دادم. وضوح و فهمش طوری تغییر کرد که انگار قبلا با چشم بسته فیلم میدیدم و الان چشم باز کردم
با این کناب مجدد سفری در درونم اغاز که که عاشقانه دردناک حیرت آور و بی نظیر هست، قصه ها ما رو به سرزمینهایی جادویی می برند، و قلم و تحلیل خانم پینکولا استش، برای هر بخش هر زخم هر درد هر تاریکی یا غفلتی، معجونی به ما می آموزد که با آن کیمیا گری کنیم ، صدای گوینده بسیار عالی ✌🏻🙏🏻