نقد، بررسی و نظرات کتاب خاطرات یک آدمکش - کیم یونگ ها
4.1
91 رای
مرتبسازی: پیشفرض
محمدرضا
۱۴۰۳/۰۷/۰۴
10
کتاب معمولی و ساده با انتظاراتم که داستان با تعلیق و پیچشهای خوب بود تفاوت داشت، این کتاب نه اونقدر صاحب ارزشه که بخوام چند بار بخونمش و یه عضو ثابت از کتابخونهام بشه، نه هم کتابی که ازش متنفر باشم.... چیزی در توصیف کتاب میتونم بگم که ممکنه به شما برای انتخاب این کتاب یا نخوندنش کمک کنه، اونم این موضوع که این کتاب حال و وصف یک آدم آلزایمریه اینکه زندگی بهشون چطور میگذره... نه چیزی بیشتر نویسنده صرفا داستان رو جنایی کرده تا احساسات مخاطب رو تحریک کنه و از طرفی دیگه حفرههای داستان رو پنهان کنه... به نظر من داستان در هیچ کدوم از دو مورد نشان دادن یک قاتل در موضع ضعف و یک فرد مواجهه با زوال عقل و آلزایمر به طور کامل موفق عمل نمیکنه... شاید بخشی از نپسندیدن من به خاطر ماهیت ادبیات کره و ژاپن باشه که روایت گزارش گونه بر همه چیز اولویت داره حتی نتیجه و هدف داستان و اینجا هم داستان عملا نقطه اوجی نداره و نقاط جذاب داستان جملاتی هستن که تماما از کتابهای دیگه وام گرفته شدن... بشخصه اگر دوباره امکان انتخاب داشتم این کتاب رو نمیخوندم امتیاز من به این کتاب ۲/۵ از ۵ هست که چون امکان ثبت این نمره در کتاب راه وجود نداره به ۲ ستاره بسنده میکنم.
اجازه بدید از ابتدای دیدن کتاب شروع کنم، یعنی طرح روی جلد. طرح روی جلد منطبق با نقاشی شرق دور است و از نقش بامبو، ویژه این کشورها استفاده شده است و این تبحر گرافیست میرساند که کتاب خوانده و از دست نیز استفاده کرده است!؟ شما کتاب بخونید جریان دست، دستتون میاد!
کیم یونگها، از آگاهی کاری و زندگی شخصیاش برای نوشتن کتاب خاطرات یک آدمکش استفاده میکند و در این حیطهها اوضاع سیاسی و موقعیت جغرافیایی کشورش نیز توانایی دیگری برای کیم محسوب میشود.
نویسنده کرهای از شخصیت مسن جلادی صحبت میکند که از مرگ نمیترسد اما دچار زوال عقل است و برای همراهی با زمانه از ابزارهای صوتی و یادداشت استفاده میکند.
اینکه روند داستان ساده است و یکنواخت، باعث نمیشود که گنگ بودن پاراگراف بندی کتاب را فراموش کنید و این اگر برای انتصاب دادن افکار جسته گریخته کاراکتر آلزایمری داستان باشد، میتواند به مزیت کتاب کمک کند.
کیم یونگها، از آگاهی کاری و زندگی شخصیاش برای نوشتن کتاب خاطرات یک آدمکش استفاده میکند و در این حیطهها اوضاع سیاسی و موقعیت جغرافیایی کشورش نیز توانایی دیگری برای کیم محسوب میشود.
نویسنده کرهای از شخصیت مسن جلادی صحبت میکند که از مرگ نمیترسد اما دچار زوال عقل است و برای همراهی با زمانه از ابزارهای صوتی و یادداشت استفاده میکند.
اینکه روند داستان ساده است و یکنواخت، باعث نمیشود که گنگ بودن پاراگراف بندی کتاب را فراموش کنید و این اگر برای انتصاب دادن افکار جسته گریخته کاراکتر آلزایمری داستان باشد، میتواند به مزیت کتاب کمک کند.
کاملا میشد احساسات و افکار یه آلزایمری رو حس کرد بیمار همینطور که داشت به سفر خاطرات گذشته میرفت با اینک خیلی سعی داشت افکارش رو پیدا کنه اما شخصیتش هم انگار سمت و سوی لحظات از دست رفته ش میرفت و قابل توفق نبود هر چند تلاش میکرد نمیشد هر چند انکار میکرد حس گناهش رو ولی به تصویر داشت میدید اونچیزی که مدتها انکار کرده بود یه جا گفته بود که بعد از آخرین قتلی که انجام داد دیگه کارش رو تکرار نکرد و فک میکنم آخرین قتلش همون دختر سه ساله اون هی بوده چون بعد از تصادفش که بعد از آخرین قتلش اتفاق افتاد هوشیاری و زوال عقلش با توهماتی که داشت شروع شده و میشه گفت اون عمریه که با توهم اینکه اون هی دخترشه گذرونده البته اینا دید منه نسبت به داستان...:)
خاطرات یک آدمکش از کیم یونگها یک رمان جنایی و روانشناسی است که با زبانی ساده و روان، ولی همزمان تکاندهنده و گیرا، زندگی و انگیزههای یک قاتل سریالی را به تصویر میکشد. نویسنده با استفاده از فنون داستاننویسی مدرن و ریزبینانه، مخاطب را وارد دنیایی میکند که در آن خط فاصل بین خیر و شر، عشق و نفرت، رحم و بیرحمی، واقعیت و خیال، بسیار مبهم و ناپیداست. این رمان نه تنها یک اثر هیجانانگیز و معمایی است که تا آخرین صفحه مخاطب را در حال حاضر نگه میدارد، بلکه یک اثر انتقادی و اجتماعی است که به مسائلی چون خشونت، تبعیض، فقر، روابط خانوادگی، و بیماریهای روانی پرداخته و به چالش میکشد
داستان در مورد مردی است که دچار الزایمر شده وخاطراتی از گذشته به یاد دارد که به کشته شدن ادمها توسط او اشاره دارد
متن کتاب روان وبه نحوی است که خواننده را به دنبال خود میکشاند
خیلی جالب است که فرد آلزامیردارد. اما خوی ددمنشاتهاش اورا ترک نکرده وبااو همراه است. در واقع انسان ممکن اسن خودش واطرافیانش را فراموش کند اما وجود ودرونش (انچه که در فرد نهادینه شده) اورا فراموش نخواهد کرد.
وپایانی قابل تامل وبسیار غم انگیز دارد
متن کتاب روان وبه نحوی است که خواننده را به دنبال خود میکشاند
خیلی جالب است که فرد آلزامیردارد. اما خوی ددمنشاتهاش اورا ترک نکرده وبااو همراه است. در واقع انسان ممکن اسن خودش واطرافیانش را فراموش کند اما وجود ودرونش (انچه که در فرد نهادینه شده) اورا فراموش نخواهد کرد.
وپایانی قابل تامل وبسیار غم انگیز دارد
سلام.
کتاب خیلی قشنگی بود که نتونستم بزارمش زمین.
اینکه این آدمکش آلزایمر داشت، درک داستان رو یکم برای خواننده سخت میکرد. مثلا یکهو میگفتند اون-هی دختر او نیست و پاک جوتائه پلیسه... خب پس چرا اون-هی با این مرد که مثلا پدرش بود درباره ازدواج با پاک جوتائه صحبت میکرد؟
ولی از طرفی همین ابهام و چیزهایی که ناگهانی وارد داستان میشن، در اصل باعث جذابیت داستانند.
کتاب خیلی قشنگی بود که نتونستم بزارمش زمین.
اینکه این آدمکش آلزایمر داشت، درک داستان رو یکم برای خواننده سخت میکرد. مثلا یکهو میگفتند اون-هی دختر او نیست و پاک جوتائه پلیسه... خب پس چرا اون-هی با این مرد که مثلا پدرش بود درباره ازدواج با پاک جوتائه صحبت میکرد؟
ولی از طرفی همین ابهام و چیزهایی که ناگهانی وارد داستان میشن، در اصل باعث جذابیت داستانند.
در ابتدای کتاب نوشته شد که کیم یونگ _ها از سرآمدان موج داستان سیاه نویسیِ کره جنوبی است فکر کنم با همین توضیح کلیت فضای داستان مشخص بشه. داستان دربارهی یه قاتله که آلزایمر داره قاتلی که خاطراتش رو ضبط میکنه گاهی از طریق نوشتن و گاهی از طریق ضبط صوت. در بعضی جاهاش رگههای طنز داشت و بعضی قسمتهاش ادبی بود. اگر به ژانر جنایی علاقه دارین؛ احتمالا از کتاب خوشتون بیاد.
یک داستان هیجان انگیز و جالب در مورد کسی که آدمکش بوده و حالا دیگه پیر شده و دچار آلزایمر شده ولی از جوانی عادت داشته بعد از هر قتلی احساسش رو مینوشته! و حالا یک سری قتل زنجیرهای رخ میده که آدمکش شک میکنه کار خودش بوده که یادش نمیاد یا یه رقیب پیدا کرده!!
خیلی روان و ساده نوشته شده و خوندنش برای همه میتونه جذاب و گیرا باشه.
خیلی روان و ساده نوشته شده و خوندنش برای همه میتونه جذاب و گیرا باشه.
این کتاب داستان پیرمردیه که آلزایمر داره ولی در گذشته این پیرمرد قاتل بوده و تمام قتل هاشو یادش مونده و بعدش قتل زنجیرهای انجام میشه که این پیرمرد فکر میکنه که خودش انجام داده ولی اینطور است و...
ولی داستان جذابی که داره کاری میکنه که خواننده جذب این کتاب بشه در کل این کتاب کتاب بسیار قشنگی بود با داستانی گیرا
ولی داستان جذابی که داره کاری میکنه که خواننده جذب این کتاب بشه در کل این کتاب کتاب بسیار قشنگی بود با داستانی گیرا
کتاب نثر ساده و روان دارد. به خوبی عنوان کتاب با موضوع هماهنگی دارد. شخصیت اصلی داستان یک آدم کش حرفهای هست که دچار مشکلات روحی روانی از کودکی تا به الآن بوده است. مضامینی چون احساس گناه و وجدان در اثر به کار رفته است. عدم پشیمانی در سرتاسر کتاب به چشم میخورد. داستان خواننده رو جذب میکند.