نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی لالایی نیروانا - آزاده جمشیدپور
3.8
510 رای
مرتبسازی: پیشفرض
سمیرا ابراهیم پور
۱۴۰۲/۰۳/۳۰
81
کتاب صوتی لالایی نیروانا مجموعهای از داستانهای کوتاه است که نویسنده در این داستانها به مسائل و مشکلات فرهنگی و اجتماعی همچون فقر، اعتیاد، عقاید و افکار پوسیده و اشتباه و ترس از قضاوت، تجاوز... و مشکلات شخصی افراد همچون تنهایی، توهم و... پرداخته است. نام این مجموعهی داستانی از نام یکی از داستانها برگرفته شده که ماجرای دکتری است که در اثر تصادف انگشتان دست خود را از دست میدهد و در زمان بیهوشی دچار توهم شده و دخترش نیروانا را که مهاجرت کرده در کنار خود میبیند. نام هر داستان نیز در این مجموعه از روایت داستان برگرفته شده است. نویسنده در داستانهای کاکتوس، هزارخط، سنگ سبز مرمری به فقر و اعتیاد اشاره کرده در داستان نیمکت، سنگ سبز مرمری و عروسی که نرفتیم به عشقهای نافرجام در داستان لالایی نیروانا و مرگ موش برای شرلوک هلمز و تقصیر من بود به رنج تنهایی و توهم اشاره کرده است. در افعی به معضل تجاوز و آزار جنسی و عدم امنیت در محیط کاری برای خانم ها. داستانها به خوبی بیان گر مفهوم خود بودند و پایان باز نداشتند. در داستان عروسی که نرفتیم به یکباره و بدون اشاره به اینکه داستان از زبان کدام شخصیت روایت میشود داستان ادامه مییافت که باعث گنگی میشد. گویندگی ضعیف بود گوینده مدام تپق میزد با عجله و لحنی خسته و کسل داستان را روایت میکرد و میشد صدای قورت دادن آب دهانش را شنید.
چند وقتی بود که میخواستم این کتاب و گوش بدم خلاصهاش و که خوندم فهمیدم خیلی تلخ و داغون کننده اس. گذاشتم برا وقتی که آمادگی داشته باشم. تا اینکه بالاخره وقتش شد و تصمیم گرفتم گوش بدم. دیدم جذب میکنه. قشنگه و ارزشش و داره جریانات روان پیش میرن. توصیفات به اندازه و مناسب هستن نه کم نه زیاد طوری که حوصله سر بر باشن. احساس و فکر آدم و درگیر میکنه. تو موضوعات مختلف هم هست و جالبه که نویسنده تونسته همهاش و خوب از آب دربیاره. چقد حرف برا گفتن داشت. چقد خوب تونسته بود خودش و جای شخصیتهای مختلف بزاره و حسشون و به مخاطب منتقل کنه. خیلی خیلی تلخ بود ولی وجود داره و چقد ملموس به تصویر کشیده بود. کتابهای انگیزشی و موفقیت از بس آدم و تشویق به مثبت اندیشی میکنن که اگه بخوای یه وقتایی احساسات منفی رو مزمزه کنی و مرورشون کنی احساس گناه بهت دست میده و درحالی که همیشه رو مثبتها تمرکز کردن، باری روی دوش آدم میزاره و آدم و اذیت میکنه. انگار آدم در اعماق وجود، سوگوار غمهایی میشه که اجازه درک شدن بهشون نداده ولی گاهی لازمه غم و خشم و نفرت و... رو اجازه ظهور بدی. به خصوص تو جامعهای که ما توش زندگی میکنیم پره از بی عدالتی و افکار و رفتارهای نادرست... ظاهرا نویسنده، راوی کتاب خودشه شاید صداش یه صدای حرفهای نباشه ولی چون حس رو، خوب انتقال میده خوبه به خصوص جاهایی که لازمه به لهجه محلی حرف بزنه. البته بهتر بود با یه ریتم آروم تر میخوندنبه نظر من این خانم توانمند میتونه خیلی موفق تر هم بشه. از خانم جمشید پور میخوام بازم بنویسه
این کتاب مجموعهای از داستانهای کوتاه به قلم شیوای آزاده جمشیدپور و به گویندگی خود ایشان هست. اکثر این داستانها خیلی غمانگیز و سیاه بودند، ولی در عین حال دلنشین.. من از داستان تقصیر من بود خیلی خوشم آمد. بعضی اصطلاحات برای کسانی که خوزستانی نیستند، شاید نامانوس باشند و متوجه معنی آن نشوند. مثلا این که میگویند کسی را آل ببرد.. شاید بهتر بود یک سری توضیحات در انتهای داستانها در بارهی این گونه اصطلاحات داده میشد. ظاهرا خود نویسنده خوزستانی هستند، چون لهجه داشتند و بیشتر داستانها هم در خوزستان اتفاق میفتند، در برخی قسمتها که دیالوگ میگفتند، این لهجه خیلی مناسب و بجا بود و به دل مینشست. اما در قسمتهایی که فقط متن قصه خوانده میشد، بهتر بود که راوی لهجه نداشته باشد. اگر راوی عزیز بتوانند لهجهی زیبایشان را کنترل کنند و فقط در جاهایی که لازم است، آن را به کار بگیرند، خیلی بهتر میشود. امیدوارم همیشه موفق باشند، هم در نویسندگی و هم اجرا
از ۵ ستاره ۴ ستاره به این کتاب میدم. قلم نویسنده به نسبت خوبه و جریان داستان رو طوری بیانو مدیریت کرده که به خوبی هر داستان پایان جداگانه و درستی داره. نویسنده احساسات رو خوب منتقل کرده و از اونجا که راوی خود نویسنده هست، میشه گفت تو این کار موفق بوده. اما ریتم تند خوانش من رو اذیت میکرد. دوست داشتم آرومتر خوانش میشد.
اما در مورد داستانها که با هم این کتاب رو تشکیل داده بودند.
داستانهای جدا از هم امابا موضوع اجتماعی و خانوادگی که متاسفانه جامعه کنونی ما درگیرش هست.
سرکشی آدمها، آزار و اذیت به همنوع، طلاق، اعتیاد و ناهنجاریهای اجتماعی که جز تلخی و غم چیزی رو درپی نداره و نویسنده به خوبی تونسته بیانش کنه.
با گوش دادن به قصههای این مجموعه، واقعا حال دلم خراب شد.
به نظرم افرادی مثل من که در حال حاضر توانایی این حجم از غصه رو ندارن، گوشش ندن. بذارین زمانی گوش بدین که با شنیدنش اعصابتون به هم نریزه. درسته داره واقعیت زندگی بیشتر خانوادهها رو میگه ولی خیلی غمگینه و واقعا روی من اثر بدی گذاشت.
به هرحال ممنون از نویسنده که راوی هم هستند و کتابراه که این داستان صوتی رو ارائه کرده.
اما در مورد داستانها که با هم این کتاب رو تشکیل داده بودند.
داستانهای جدا از هم امابا موضوع اجتماعی و خانوادگی که متاسفانه جامعه کنونی ما درگیرش هست.
سرکشی آدمها، آزار و اذیت به همنوع، طلاق، اعتیاد و ناهنجاریهای اجتماعی که جز تلخی و غم چیزی رو درپی نداره و نویسنده به خوبی تونسته بیانش کنه.
با گوش دادن به قصههای این مجموعه، واقعا حال دلم خراب شد.
به نظرم افرادی مثل من که در حال حاضر توانایی این حجم از غصه رو ندارن، گوشش ندن. بذارین زمانی گوش بدین که با شنیدنش اعصابتون به هم نریزه. درسته داره واقعیت زندگی بیشتر خانوادهها رو میگه ولی خیلی غمگینه و واقعا روی من اثر بدی گذاشت.
به هرحال ممنون از نویسنده که راوی هم هستند و کتابراه که این داستان صوتی رو ارائه کرده.
خیلی خوشم اومد. داستانهای کوتاه رو معمولا بیشتر مییپسندم مخصوصا اگر ایرانی و به سبک عامیانه وروان باشد. این کتاب شامل چندین داستان کوتاه قشنگ با سادهترین زبان واز بین اجتماع وزندگیهای واقعی وادمهای متوسط وبعضارو به پایین جامعه است. داستانهایی از دل مشکلات مردمی مثل خود ما وبیشتر دقت کنیم شاید مشکل خودما یا یکی از نزدیکانمان در قالب داستان گفته شده. توصیه میکنم حتما بشنوید چون بدون تردید ارتباط خیلی خوبی با داستانها برقرار میکنید. مخصوصا داستان کاکتوس خیلی به دلم نشست وداستان هزار خط بیشتر جوان پسند وعین زندگی دهه هشتادو نودی هاست ومن خیلی خوشم اومد البته داستلن تقصیر من بود که درباره فرهنگ ازدواج وازدواجهای نامتجانس وضربه روحی بد بر روی بچه هاست هم خیلی دلنشین. خباصه بگم هر داستان شیرینی و جذابیت خاص خودش وشنونده خاص خودش رو داره
مجموعه داستانهای کوتاه و بسیار دوستداشتنی.. همه داستانها سرگذشتی تلخ بودند.
با اینکه داستانها کوتاه بودندو لی خیلی خوب چهار چوب داشتند و آغاز و پایان به خوبی درک میشد اینجور نبود که داستان بدون پایان تمام بشود... خیلی داستانها تلخ بودند ولی متأسفانه واقعیتهای جامعه...
نکته بسیار مهم صدای راوی را از همان اول قضاوت نکنید چون با گذشتن چند دقیقه متوجه لهجه شیرین او در حین اجرا میشوید.. تغیر لهجهای که برای شخصیتهای مختلف میدهد عالی و جذاب است...
نکته اصلی اینجاست که نویسنده خودش راوی داستان هست و البته مچ شدنش با شخصیتهای داستان هم بی دلیل نبوده است..
آرزوی موفقیت برای این نویسنده دارم امیدوارم روزی مانند نویسندههای معروف جهان بدرخشد..
توصیه میکنم حتما بخوانید.
ممنون از کتابراه🙏🙏🙏
با اینکه داستانها کوتاه بودندو لی خیلی خوب چهار چوب داشتند و آغاز و پایان به خوبی درک میشد اینجور نبود که داستان بدون پایان تمام بشود... خیلی داستانها تلخ بودند ولی متأسفانه واقعیتهای جامعه...
نکته بسیار مهم صدای راوی را از همان اول قضاوت نکنید چون با گذشتن چند دقیقه متوجه لهجه شیرین او در حین اجرا میشوید.. تغیر لهجهای که برای شخصیتهای مختلف میدهد عالی و جذاب است...
نکته اصلی اینجاست که نویسنده خودش راوی داستان هست و البته مچ شدنش با شخصیتهای داستان هم بی دلیل نبوده است..
آرزوی موفقیت برای این نویسنده دارم امیدوارم روزی مانند نویسندههای معروف جهان بدرخشد..
توصیه میکنم حتما بخوانید.
ممنون از کتابراه🙏🙏🙏
کتاب بسیار خوبی بود و نویسنده احساسات رو به درستی بیان کرد ولی لحن خوانش اگر کمی آرام تر بود بیشتر به دل مینشست. داستانهای خیلی تلخی داشت که واقعیت جامعه هستند و ممکنه زود یا دیر ماهم دچارش بشیم، ولی جدا از لحن خواندن اینکه نویسنده همون راوی بود خیلی جالب بود چون هیچ کسجز خود نویسنده به نظر من لحن خوندن کتابش رو نمیدونه و خیلی خوب بود که خود نویسنده راوی بود. در داستانها به تلخیهای جامعه مثل: آزار و اذیت و تجاوز و..... اشاره کرده بود که به نظرم خوب بود ولی اگر دل نازکی دارید نخونید و بزارید موقعی بخونید که با شنیدنشون زیاد ناراحت و متعجب نشید. ممنونم از کتابراه❤
با سلام، کتاب صوتی لالایی نیروانا، اثرخانم ازاده جمشید پور است.
این کتاب داستانهای کوتاه اجتماعی، حال وروز افراد است که چگونه با سختیها دست وپنجه نرم میکنند و دردهای خود را تحمل میکنند، لالایی نیروانا یکی از داستانکهای این مجموعه است که نام کتاب را هم دربر دارد.
این داستانکها گرچه جذاب بودن اما تلخیهایی هم به همراه داشتند.
این داستانکها در یک قسمت و دوساعت است، کمی خسته کننده شده، کاش قسمت هایش را بیشتر میکردند.
صدای گوینده بد نبود، ولی خیلی باعجله میخواند، انگار عجله داشت که زودتر تمام کند.
این کتاب داستانهای کوتاه اجتماعی، حال وروز افراد است که چگونه با سختیها دست وپنجه نرم میکنند و دردهای خود را تحمل میکنند، لالایی نیروانا یکی از داستانکهای این مجموعه است که نام کتاب را هم دربر دارد.
این داستانکها گرچه جذاب بودن اما تلخیهایی هم به همراه داشتند.
این داستانکها در یک قسمت و دوساعت است، کمی خسته کننده شده، کاش قسمت هایش را بیشتر میکردند.
صدای گوینده بد نبود، ولی خیلی باعجله میخواند، انگار عجله داشت که زودتر تمام کند.
مجموعه داستانهای کوتاه ک مشکلات جامعه و بیماری رو عنوان میکرد و کتاب تلخی بود. بعضی داستانها با ابهام شروع میشد و آخرش با نتیجه قابل قبولی تموم میشد ک با توجه ب کوتاه بودن داستان نکته خوبیه. اما یکی دوتا داستانش مفهوم زیادی نداش. لحنراوی بعضی وقتا یکنواخت و کسل کننده میشد و آخرش هم که تپق زیاد داشتن اما بعضی جاها با لهجه صحبت میکرد که جذابتر میشد. من از ۵ به اینکتاب امتیاز ۲ونیم ۳ میدم. واس وقتایی که کاری ندارین و کتابی هم ندارین گوش کنین کتاب خوبیه. باتشکر از تیم خفنکتابراه💌
مشکلات و دردهای مردم در سراسر کشور که باگوش دادن به آن قلبم داشت میترکید که چه خبره تو این مملکت از مردسالاری تا عوام پرستی از جهل تا ظلم خلاصه متن جالبی داشت و داستانها واقعا عالی بودن من بیشتر ازهمه داستانی که مردسالاری داشت رو پسندیدم که چه ظالمانه بود تنها ایراد این هست که خیلی با هیجان پیش نرفته و به نظرم قابل تخمین بودند داستانها صدای گوینده گیرایی نداشت و حس خوبی نمیداند باگوینده همسو نشدم و این از جذابیت داستان کم کرد
کتابی با خاطرات و حوادثی غمگین از عشق و دلبستگی از زندگی ومرگ، لحظات شیرین زندگی که گاهی تا لحظه مرگ فراموش نمیشوند روز مرگی های که انسان به سادگی از کنارش میگذرد و بعدها خاطراتی میسازد که همه ی دارایه یک انسان میشود وگوینده این داستان با صدای دلنشنین خود همدردی خوبی با شخصیت های داستان برقرار کرده است که به خوبی قابل لمس است وبا مهارت هر شخصت را اجرا میکند به طوری که حواس شنونده پرت نمیشد متشکر از نویسنده وگوینده داستان وکتابراه
وقتی با لا لایی نیروانا و تمام قصههای کوتاه دیگه همراه میشی حس غریبی بهت دست میده یه حسی که میگه چرا اینقدر همه چی تلخ تموم میشه. مثلا داستان قتل یه دوست به دست دوست و دل باختن برادر مقتول به خواهر قاتل ک انتهای غمناکش. آخه چرا اینقدر تلخ تموم میشه. البته واقعی هم هست. ولی من انتظار داشتم راوی داستان که نویسندهی داستان هم هست خیلی بهتر از اینا حس کتاب و نوشتههای باارزش رو به خواننده القا کنه ولی متاسفانه خیلی ضعیف بود.
این قدر صوت ضعیفی داره که پشیمون میشم بقیه شو گوش کنم ولی متن نسبتا خوبی داره. فقط نکتهای که داره خود خانم نویسنده کتاب رو خونده. از چوک میخوام بیشتر روی گوینده هاش کار کنه چون وقتی کتاب صوتی ارتباط شنونده اول با گوینده ایجاد میشه بعد با متن. هرکاری میکنم نمیتون بقیشو گوش کنم ارتباط نمیگیرم. چند تا اسم پشت سر هم میاد از کجا بدونم کی هستن چه ربطی به شخصیت اصلی دارن.
کتابی بود پر از داستان من همهی داستان هارو دوست داشتم از مردی که تصادف کرده و فلج شده تا از کسیی که دختر بودا از درد زجر میکشید اما چون دختر بود و افکار پوسیده داشتن نمیبردنش دکتر تا دکتری که دستش تویه چهارشنبه سوری سوخت و قطع شد تا کسی که از عشق میگفت و سنگ قبر کسی ک دوسش داشت و غم انگیز تریتش دختری که عاشق دوست و همکار برادرش بود و قرار بود ازدواج کنن و سوخت و فوت کرد خیلی غم انگیز بود
مرسی از کتابراه عزیز
مرسی از کتابراه عزیز
کتاب از داستانهای کوتاهی تشکیل شدن که پایان باز دارند، با احترام، لحن راوی داستان اصلا فرود و فراز نداشت، که باعث شده بود احساس و هیجان متن داستان کلا از بین برود، و در روایت کردن متن ۹۹ درصد دستور زبان را رعایت نمیکردند؛ مثلا مکث هی بین جملات، پایان جملهها و...
در کل به نظر من نسخه صوتی این کتاب به داستانهای کتاب آسیب زده بود.
در کل به نظر من نسخه صوتی این کتاب به داستانهای کتاب آسیب زده بود.
نویسنده مجموعهای از داستانهای مختلف را از درد و رنج مردم جامعه در سطوح مختلف به رشته تحریر دراورده، و این درحالی است که عناصر اصلی داستان به ارزوهای خود نمیرسند و شاید یاس و نومیدی را در خواننده توسعه دهد، در مجموع برای کسانی که مشکلاتی دارند، توصیه نمیکنم چون در همه داستانها شکستها از پی هم میاییند و در هیچکدام یاسها به امید و شکستها به پیروزی بدل نمیشوند.
کتاب لالایی نیروانا سرگذشت خانوادهها با فرهنگ و زبان و اقلیم متفاوت را روایت میکرد که هر خانواده مشکلات و غم و غصههایی داشتند که مشترک نبود و به زبان ساده میگفت که هیچ کسی بدون مشکلات نیست چه غنی چه فقیر. واقعیت زندگی بود و باعث غم و اندوه میشد و هیچ قصهای به ظاهر پایان خوشی نداشت شاید با گذشت زمان فهمید که چه حکمتی پشت این اتفاقایه بدهست.
یک سری انسان دردمند یا در بستر یا احتضار. و واگویههای درونی این افراد و درخواست هایشان. کاش سندی پیدا میشد و حتی چند درصدی از این قصهها را تایید میکرد. مثلاً دغدغه شخصی راهی جهانی دیگر است واقعا چیست فقط میخواهد با دیگر نوهاش را ببینید یا در فکر رستگاری است؟ یا شخصی که زخم بستر گرفته آیا از زخم خود اذیت میشود یا مثل این قصه برایش فرقی ندارد؟
ممنون از کتابراه... اکثر داستانهای کوتاه کتاب که بنده شنیدم رنگی از غم داشتند ومن نپسندیدم اینهمه تیره وتار دیدن دنیای اطراف... با مطالب وداستانهایی که عشق، محبت، وشادی، رو ارائه میدهند موافقترم... علاوه بر این گویندگی کتاب هم میتوانست خیلی بهتر ودلنشین تر باشد. در هرحال ممنون و سپاسگزارم از سایت کتابراه.. نویسنده وگوینده محترم
این کتاب داستانهای بسیار مفیدی داشت.
البته اکثرا داستانهای خانه کتاب چوک خوب است.
و خب این داستان هم عالی بود و نسبتا طولانی بود ولی واقعا واقعیتها رو خیلی خوب بیان میکرد.
مخصوصا در داستان هزارخانی و افعی...
و اینکه این داستان با صدای نویسنده بود هم خیلی تاثیر گذار بود و باعث فهم بهتر داستان میشد.
البته اکثرا داستانهای خانه کتاب چوک خوب است.
و خب این داستان هم عالی بود و نسبتا طولانی بود ولی واقعا واقعیتها رو خیلی خوب بیان میکرد.
مخصوصا در داستان هزارخانی و افعی...
و اینکه این داستان با صدای نویسنده بود هم خیلی تاثیر گذار بود و باعث فهم بهتر داستان میشد.
دید افرادی که رنگ خاکستری دنیا رو بیشتر میبینن
راحت بگم رنگهای مکمل و زیاد از حد با هم قاطی کرده و خاکستری داستان بد جوری زیاد شده! (این به افتخار بچههای هنر)
رنگ و لعاب دادن به مشکلات مثل این میمونه که دور خودت حصار بکشی و داستانهای این کتاب همچین حسی رو به من داد که راوی رنگ خاکستری رو زیبا به تصویر میکشه 🌾
راحت بگم رنگهای مکمل و زیاد از حد با هم قاطی کرده و خاکستری داستان بد جوری زیاد شده! (این به افتخار بچههای هنر)
رنگ و لعاب دادن به مشکلات مثل این میمونه که دور خودت حصار بکشی و داستانهای این کتاب همچین حسی رو به من داد که راوی رنگ خاکستری رو زیبا به تصویر میکشه 🌾
داستانهای واقعی که اتفاق میافتند شاید همیشه نه! ولی میافتد. تلخ بوود برای منی که تازگی عزیزی از دست داده برخی قسمتهای داستان انگار تازه کردن داغ بود.
همه داستانها پایانی تلخ داشت برعکس فیلمهای هندی! البته که زندگی واقعی شبیه فیلمهای هندی نیست پایان داستان را خودمان رقم میزنیم
همه داستانها پایانی تلخ داشت برعکس فیلمهای هندی! البته که زندگی واقعی شبیه فیلمهای هندی نیست پایان داستان را خودمان رقم میزنیم
داستانهای کوتاه و جالب است. ولی من منظور نویسنده را متوجه نشدم. چون پایان باز هم بودند بیشتر منظور داستان را درک نکردم. ادیت ضعیف بود و صدای قورت دادن آب دهان میآمد شبیه این بود که یک نفر نشسته کنار شما و دارد داستان را از روی کتاب برایتان میخواند. ولی در مجموع ارزش یکبار گوش دادن دارد.