نقد، بررسی و نظرات مجله صوتی کتاب شنبه - شماره دوازده - الهام نظری
4.1
129 رای
مرتبسازی: پیشفرض
ن د ا ز ر ن د ی
۱۴۰۱/۱۱/۳۰
41
مجله صوتی کتاب شنبه شماره دوازده با همکاری راضیه هاشمی و پروین دشتی درباره امید بود. تصویر روی جلد گویا از امید ناامید شده و برای همین رنگ و طرح تصویر انتخاب شده بی نصیب از این امیدواری و یاس آور بود! گویا نه حرفهای اتود زده شده نه فکری روی آن شده باشد؟! حتی با یک سرچ ساده در گوگل، از روانشناسی رنگ و نقشهای گرافیکی درباره امید، میتوان طرحهای قابل قبولی را ارائه داد! متن کتاب توسط بانوان اجرا شده که از جذابیت اجرای آقا و خانم قبلی کاسته شده و ترغیب شنونده را برای تحقیقات و خوانشهای قبلی مجریان کمتر میکند و گویا یه سری اطلاعات ناب فیالبداهه را در زمان اجرا از دست میدهید!؟ اکو کردن صدا و دادن پژواک از افکتهای جدیدی است که براش فکرکردن بیشتر میطلبد. متن و موضوع بیشتر غم ابتدای پایان شب سیاه است! تا سپیدی پایان شب سیاه!
با سلام خدمت دوست داران کتاب شنبه، شماره دوازدهم این قسمت هم مثل همیشه مفید و اموزنده بود، با تشکر از دوستان کتاب شنبه، در این قسمت در مورد امیدواری گفتند که چگونه زمانی که نامیدی را تجربه میکردند به امبد میرسیدند. لحظاتی که با درد و رنج میگذشت به چه چیزی متوسل میشدند گاهی چیزی نبود که امیدی بدهدولی بطور عجیبی امید در انها جوانه میزد و رشد میکرد. ادبیات و موسیقی کنار این دردها اوای خشنود امید را در انها به وجود میاورد و امید انها را شکوفا کرده است.
به نظر من پشت صحنهها در اخر اجرا باشند بهتر است چون باعث حواس پرتی مخاطب میشود.
و کتابی که گوینده در اخر کتاب به انتخاب خودش خواند جالب بود.
به نظر من پشت صحنهها در اخر اجرا باشند بهتر است چون باعث حواس پرتی مخاطب میشود.
و کتابی که گوینده در اخر کتاب به انتخاب خودش خواند جالب بود.
با درود
کتاب شنبه را دوست داشتم عصر با پارچهٔ سفیدش را با تشدید امیدواری به هم دوختم و از مرز ناامیدیها گذشتم برای دلتنگیم به شعر زیبای به ایوان سرپوشیده متروک رفتم و نیلوفرها، پرستوها، و ماهیها را در شعر اخوان دیدم داستان نادین و قصهٔ امید و ناامیدی را در وجود مادربزرگش حس کردم با مادام بواری زیر سپیدارها قدم زدم و با صدای شوخیهای گویندگان خوش صدای مجله لبخند زدم و ساعتی لذت بردم.
سپاس از زحمات شما.
پایداری و سلامت آرزوی من برای شما.
زهرا فتحیپور
امتیاز من برای شما ۱۵۰۰
عالی بودید
کتاب شنبه را دوست داشتم عصر با پارچهٔ سفیدش را با تشدید امیدواری به هم دوختم و از مرز ناامیدیها گذشتم برای دلتنگیم به شعر زیبای به ایوان سرپوشیده متروک رفتم و نیلوفرها، پرستوها، و ماهیها را در شعر اخوان دیدم داستان نادین و قصهٔ امید و ناامیدی را در وجود مادربزرگش حس کردم با مادام بواری زیر سپیدارها قدم زدم و با صدای شوخیهای گویندگان خوش صدای مجله لبخند زدم و ساعتی لذت بردم.
سپاس از زحمات شما.
پایداری و سلامت آرزوی من برای شما.
زهرا فتحیپور
امتیاز من برای شما ۱۵۰۰
عالی بودید
اجرای خانم پروین دشتی و صدای گرمشون دلنشین بود، البته در کنار آقای احمد غلامی که فقط چند شنبهی ابتدایی اجرا داشتن.
همراهی خانم راضیه هاشمی در قالب مجری، حس پویایی و خودمانی بودن شنبههای اول هر ماه، تقریبا ناپدید شده،
و
البته زیاده رویهای آرش صادقی بعنوان صدابردار، صدا گذار، یا هرچه که به صدا و نحوه کتابخوانیش برمیگرده، اغراق شده و بدسلیقه گی دیده میشه
در کل چند شنبه اول بهتر بود، و بار ادبی بیشتر و فضای جذابی داشت.
همراهی خانم راضیه هاشمی در قالب مجری، حس پویایی و خودمانی بودن شنبههای اول هر ماه، تقریبا ناپدید شده،
و
البته زیاده رویهای آرش صادقی بعنوان صدابردار، صدا گذار، یا هرچه که به صدا و نحوه کتابخوانیش برمیگرده، اغراق شده و بدسلیقه گی دیده میشه
در کل چند شنبه اول بهتر بود، و بار ادبی بیشتر و فضای جذابی داشت.
این شماره درباره نا امیدی نمیدونم چرا اول پادکست میگین امیدواری. تصویر این شماره خیلی دردآوره ولی همخوانی داشت با متنهایی که در نظر گرفته شده بود و خوانده شد.
ضمنا، با اینکه محتوای کلی کارتون قابل قدردانی هست اما صداگذاری این چند شماره اخیرتون رو دوست ندارم؛ این درهم برهم بودن شاید در وهله اول جذاب باشه اما وقتی در طول کل پادکست ادامه پیدا میکنه-نه دیگه!
ضمنا، با اینکه محتوای کلی کارتون قابل قدردانی هست اما صداگذاری این چند شماره اخیرتون رو دوست ندارم؛ این درهم برهم بودن شاید در وهله اول جذاب باشه اما وقتی در طول کل پادکست ادامه پیدا میکنه-نه دیگه!