این کتاب رو به کسانی پیشنهاد میکنم که رمانهایی که به توصیف احساسات پرداخته رو دوستدارن، البته شخصیت اصلی محور غزل میچرخه.
چطور بگم؟ نویسنده جان خیلی احساساتت شبیه من بود.
سالها به دنبال مفهوم عشق بودم یا اینکه اصلا عشق مقدرشده یا نیمه گمشده راسته؟
آخرش انگار آدم از پیدا کردن همچین افسانهای ناامید میشه و مثل یه رویای قشنگ گاهی بهش فکرمیکنه به قول خودتون خدایا یا همچین عشقی بهم بده یا بی احساسم کن تا دووم بیارم.
گفتگوی غزل و آیدا به شدت شبیه منو دوستم بود، حتی اون دلتنگی، پیام دادنها، امیدوارشدن و یهو ناامید شدن برای اون شخص، تجربش کردم.
و مطمئنم ازونجایی که احساسات انقدر توی کتاب ملموس بود صددرصد تجربه این حس رو داشتید.
خوشحالم که کتابتون رو خوندم، خسته نباشید.
چطور بگم؟ نویسنده جان خیلی احساساتت شبیه من بود.
سالها به دنبال مفهوم عشق بودم یا اینکه اصلا عشق مقدرشده یا نیمه گمشده راسته؟
آخرش انگار آدم از پیدا کردن همچین افسانهای ناامید میشه و مثل یه رویای قشنگ گاهی بهش فکرمیکنه به قول خودتون خدایا یا همچین عشقی بهم بده یا بی احساسم کن تا دووم بیارم.
گفتگوی غزل و آیدا به شدت شبیه منو دوستم بود، حتی اون دلتنگی، پیام دادنها، امیدوارشدن و یهو ناامید شدن برای اون شخص، تجربش کردم.
و مطمئنم ازونجایی که احساسات انقدر توی کتاب ملموس بود صددرصد تجربه این حس رو داشتید.
خوشحالم که کتابتون رو خوندم، خسته نباشید.