نقد، بررسی و نظرات کتاب مرگ ایوان ایلیچ - لئو تولستوی
مرتبسازی: پیشفرض
شاید وقتی میشنیدم که تولستوی نویسنده بزرگی بوده ابتدا راحت از کنارش رد میشدم ولی وقتی داستانهای اینچنینی این نویسنده را میخوانم ارزش قلم ایشان را درک میکنم. داستان در ابتدا و خیلی ساده به پایان میرسد و مابقی توصیف عالی نویسنده از یک حالت سقوط و پرواز انسان است. کاملا منقلب کننده است اگر با حضور قلب مطالعه شود. در مورد ویراست تنها ایراد کتاب در یکی دو فصل اول بود که ابتدا کمی آزار دهنده بود ولی رفته رفته با گرم گرفتن داستان ایرادهای نگارشی از بین رفت. با سپاس
به نظرم این کتاب نظریاتش خیلی خیلی سطحی و ساده انگارانست و همینطور شروع کتاب در فصل اول انگار فقط برای پر حجم تر شدن کتاب هستش همچنین سی درصد اولیه کتاب روال قصه به صورتی پیش میره که انتظار این ضرب اهنگ به این شدت در فصول بعدی نمیره با احترام تمام به وسعت نام تولستوی به نظرم خیلی به این موضوع که اساسیترین فلسفه زندگی انسانها میتونه باشه خیلی کودکانه نگاه شده
داستان عجیب و ناراحت کنندهای از به اوج رسیدن مردی رو تعریف میکنه که با دچار شدن به بیماری از اون اوج خود فاصله میگیره و زمین گیر میشه. افکار مرگ و پذیرش مرگ در این کتاب به خوبی نمایش داده میشه و این کتاب برای افرادی که عزیزی در بستر بیماری دارند مناسب نیست چون ممکنه آزرده خاطر بشند. یک ستاره کم میدم بخاطر ترجمه نه چندان خوب این مترجم
بنظرم تولستوی بدیهیات رو به شکل قشنگی بیان میکنه، این کتاب خیلی کتاب عمیق و پرباری نیست، ولی بنظرم ارزش خوندن رو داره و احساسات رو درگیر میکنه و فکر رو مشغول، یه جوری میگه انگار خودش ی دور مُرده کامل، اسپویل: آخرش خیلی قشنگ بود، اینکه فهمید شاید تماما اشتباه می زیسته و خدا رو پیدا کرد انگار، ولی اونجاش که گفت ولم کن خیلی تلخ بود
این کتاب برای آنهایی که خودشان یا بستگانشان بیماری خاصی دارند به هیچ وجه توصیه نمیشود اما برای مردم دیگر کتاب خوب و با قلم شیوایی است. ولی درچهل پنجاه صفحه آخر کتاب واقعا غمگین است. واینکه در هر حال خداراشکر که علم پزشکی اکنون پیشرفت زیادی کرده و مردم مثل دویست سال پیش بر ااثر بیماریهای ناشناخته با درد و رنج و درجوانی
فوت نمیکنند.
فوت نمیکنند.
احساسات یک بیمار محتضر رو به شیوهای دقیق به تصویر کشیده حسهای عجیبی داشت که هیچکس توجه نمیکرد. جالب اینه که همه به بیمار دلداری میدن که خوب میشی ولی بیمار در حال مرگ ازین دلداری متنفر بود و بیشتر میخواست باهاش همدردی کنن باهاش گریه کنن نه اینکه به دروغ بهش بگن خوب میشی. در کل جالب و غمناک بود.
داستانی تاثیرگذار و غم انگیز و عین حقیقت داشت. اینکه مرگ یک حقیقت محضه و ثروتمند یا فقیر نمیشناسه. و همچنین این رو به ما میاموزه که درست زندگی کنیم و درست ارزش گذاری کنیم.
حین مطالعه خیلی به فکر فرو رفتم و یاد مادربزرگم افتادم که در بستر بیماری بود و پی بردم که چقدر از نظر روحی تحت فشار بوده😭
حین مطالعه خیلی به فکر فرو رفتم و یاد مادربزرگم افتادم که در بستر بیماری بود و پی بردم که چقدر از نظر روحی تحت فشار بوده😭
خواندن این کتاب را به عزیزان اهل کتاب پیشنهاد میکنم