داستان خوب بود ولی زیادی کش داده شده بود
ایرادهایی از نظر من به داستان وارد بود یکی اینکه اگر فرخ ادعای پدری داشت برای ساحل و او را امانت میدانست چرا بعد از اینکه او را از خانه بیرون کرد پیگیر نشد که بداند اوضاعش چطور است دوم سروشه که ادعای عاشقی میکنه چطور تو این ۱۱ سال نرفته از حال ساحل خبردار بشه دیگه اینکه فرخ چرا نگذاشته دریا با خاله خود که زنی مهربان و عاقل بوده ارتباط داشته باشه و آخر اینکه همین خاله مهربون چطور ساحل رو به حال خودش رها کرده که با چنین دوستانی بگردد
ایرادهایی از نظر من به داستان وارد بود یکی اینکه اگر فرخ ادعای پدری داشت برای ساحل و او را امانت میدانست چرا بعد از اینکه او را از خانه بیرون کرد پیگیر نشد که بداند اوضاعش چطور است دوم سروشه که ادعای عاشقی میکنه چطور تو این ۱۱ سال نرفته از حال ساحل خبردار بشه دیگه اینکه فرخ چرا نگذاشته دریا با خاله خود که زنی مهربان و عاقل بوده ارتباط داشته باشه و آخر اینکه همین خاله مهربون چطور ساحل رو به حال خودش رها کرده که با چنین دوستانی بگردد