نقد، بررسی و نظرات کتاب ماه بانو - عاطفه علی عوضی
4.3
223 رای
مرتبسازی: پیشفرض
سارا مجیدزاده
۱۴۰۲/۸/۱
10
در کل داستان خوب و زیبایی بود و من حقیقتا از خوندنش لذت بردم... هر چند که داستان خالی از ایراد و مشکل نبود. برای مثال یکی از بزرگترین ایرادای داستان که من واقعا تعجب میکنم که نویسنده چطور به اون توجه نکرده بود سن ماه بانو و علی موقع عشق و عاشقی و ازدواج بود... از یه طرف نوشته بود که ماه بانو اون موقع ۲۵ ساله بود و از یه طرف دیگه م نوشته بود که علی ۱۲ سال از ماه بانو کوچک تر بود و این زیاد با عقل جور در نمیاد که یه زن ۲۵ ساله عاشق یه پسر یچه ۱۲ ساله باشه. و از ایرادهای دیگر داستان این بود که چجوری یهو ارتباط خوب و صمیمی که ماه بانو با دخترانش و نوه هاش و برادرزاده هاش داشت یهویی سرد شد و در اخر فقط حسین بود که به امورات اونها رسیدگی میکرد و مخارجشون رو متقبل میشد در صورتی که زن حسین دختر اذر و نوه ماهبانو بود. و اون قسمت داستان که کسی به دروغ به اونها گفت که موسی زنده ست رو هم خوب توضیح نداده بود که چرا کسی باید اونهارو اینطور سر کار بزاره. و یه قسمت از داستان رو که من به هیچ وجه نمیتونم عقلا بپذیرم این بود که ماه بانو خیلی جاها نوشته بود که من از خیلی پزشکان شهر به کار طبابت وارد تر بودم... یا چطور امکان داره پزشکی که اون همه درس خونده از یه طبیب محلی سواد و توانایی کمتری داشته باشه مثلا اونجایی که برادر ماه بانو ماهها تو شهر درمان نشد ولی حکیم در یک چشم به همزدن و در عرض مدت کوتاهی به اون اسانی اون رو مداوا کرد
من رمانو تا آخر خوندم، با اینکه موضوع جالب بود، نگارش خیلی ضعیف بود، به یه سری موضوعات و افراد اشاره شد و یهو غیب شدن، از یه سری مسائلم خیلی زود و سرسری گذر کردن، نمیدونم چندمین رمان نویسنده بود ولی نیاز به ویرایش داشت، اشتباهاتی از قبیل سن اصلا نباید تو داستان باشه، نوشتن زمانی که ماه بانو عاشق علی شد بیست و پنج ساله بوده، بعد نوشتن علی دوازده سال کوچیکتر از ماه بانو بوده، این یک اشتباه، اشتباه دوم اینکه در مورد دارایی به جا مونده از حکیم چیزی ننوشتید، چرا ماه بانو انقدر بی پولی کشید وقتی از حکیم خونه و زمین داشت؟ نوشته شده بود با رحمت دعوا کرده که ارثتو گرفتی و اینا حق دخترامه، پس چرا خودش استفاده نکرد؟ حقیقتا حس کردم سرگذشت واقعی نبوده و تخیلات نویسنده ست
کتاب جالبی بود و درد و دل کامل زنایی که به زور دیگران محکوم به زندگیهای اجباری شدن و اکثرن پر ازحسرت و ارزو به دل پایان یافتن ولی هم یه ایرادیا وارد بود این که در مورد سن و سالها اغراق شده بود و اینکه از بعضی کلمان امروزی در متن استفاده شده بود اما ایراد بزرگش این بود که علارغم احساسی کردن داستان نتونسته بود فضا سازی درستی از تغیر سبک زندگی ادما بده و سریع میگذشت اینکه سیر تکاملی روستا و اسب تا انقلاب و جنگ فقط اشاره ریزی به حال و هوای زندگی مردم داشت و بیشتر به خودخواهی مردانی پردخته بود که بدون توجه به احساس شریک زندگیشان برای خواستههای زودگذرشان زن وزندگی را به سردی میکشانند
درود روند داستان خوب بود اما نگارش ایراد داشت سال وقایع سن و سالها ذکر نشده بود نفهمیدیم آذرو و مهری چند ساله بودن و اینکه وقتی ماه بانو عاشق علی میشه ۲۵ ساله بوده و توی داستان گفته شد که علی دوازده سال کوچک تر از ماه بانو بوده یعنی سیزده ساله بوده عجیبه که عاشق یه بچه شده بوده و خیلی با عقل جور در نمیاد چون جوری شخصیت علی رو نوشته نویسنده انگار علی یه مرد ۳۰ ساله هست درسته اون زمان همه زود ازدواج میکردن ولی دیگه یه زن ۲۵ ساله عاشق پسر بچه نمیشده و خیلی چیزای عجیب غریب دیگه و بزرگنمایی هم زیاد داشت..
در یک جمله اگر بخوام بگم، ارزش خوندن نداشت. کتاب پر بود از غلطهای نگارشی و املایی. زمان نوشتار کتاب یهو از ماضی به مضارع تغییر میکرد. دیالوگها یه جا کتابی بود، یهو لهجه محلی پیدا میکردن. سن افراد خیلی جاها معلوم نبود. گاهی شرح وقایع یک روز، بیست صفحه بود، و گاهی شرح وقایع دوسال در یک خط گفته شده بود. شخصیتها هم که مدام یا مریض بودن یا حامله. موضوع داستان جالب بود به شرطی که به قلم بهتری نوشته میشد و حداقل یه بار ویرایش میشد.
با سلام خدمت نویسنده محترم این کتاب این کتاب عالی بود در عین این که ناراحت کننده هست ولی داستان زنی سختکوش و قوی را روایت میکند که خودش به تنهایی از پس مشکلات بر می اید و زندگیش را می سازدبرای من جذاب بود این بود که نویسنده خیلی قشنگ به جزییات پرداخته. همیشه دوست داشتم بدانم روستاها و شهرهای ما در آن دوره چه شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی داشتند؟ نویسنده این فضا رو خیلی واضح به تصویر کشیده بود توصیه میکنم حتما یک بار هم که شده مطالعه اش کنید
خیلی کتاب عجیبی بود... خدا رحمتت کنه ماه بانو
زندگی ماه بانو به آدم یاد میده که ماها یک مختار مجبوریم! همون قدری که مجبوریم از خودمون اختیار داریم و باز همون قدری که مختاریم مجبوریم به مختار بودن.... و به خاطر همینه که زندگی واقعا عجیبه!
امیدوارم بعد از این همه سختی فقط آرامش ابدی نصیبت شده باشه ماه بانو جان و روحت در آرامش باشه... اینجاست که میفهمم این جمله یعنی چی: لیلی نام تمام دختران زمین است.. ماه بانو هم بی شک یکی از اون لیلیهاست.
زندگی ماه بانو به آدم یاد میده که ماها یک مختار مجبوریم! همون قدری که مجبوریم از خودمون اختیار داریم و باز همون قدری که مختاریم مجبوریم به مختار بودن.... و به خاطر همینه که زندگی واقعا عجیبه!
امیدوارم بعد از این همه سختی فقط آرامش ابدی نصیبت شده باشه ماه بانو جان و روحت در آرامش باشه... اینجاست که میفهمم این جمله یعنی چی: لیلی نام تمام دختران زمین است.. ماه بانو هم بی شک یکی از اون لیلیهاست.
شاید موضوع داستان خوب بود ولی متاسفانه اصلا به قلم خوبی نوشته نشده بود، فعلها خیلی بد بکار برده شده و مثلا با اینکه داستان مربوط به حدود ۱۰۰ سال قبل بود از کلماتی در اون استفاده شده بود که دور از ذهن بود برای اون زمان، مثلا کلمه سرطان برای اون زمان اصلا مفهومی نداشته و شناخته شده نبوده در صورتیکه بعنوان مثال پسر خانواده سرطان میگیره در کل نویسنده میتونست خیلی بهتر داستانو بنویسه
برای یک بار خوندن خوب بود. نویسنده خیلی خوب جریانات زندگی رو توصیف کرده بود و خواننده میتونه خیلی راحت با داستان ارتباط برقرار کنه. متاسفم که هنوز هم این جریانات در کشور ما ادامه داره. فقط شکل و شمایل این تبعیضها تغییر کرده. به امید روزی که دیوار جنسیتی فرو بریزند و زن و مرد کنار هم به طور مسالمت امیز و دور از کشمکشهایی به درازای قرنها بتوانند زندگی سالمی داشته باشند.
سلام کتاب خوبی بودی مشکلاتی بود کلمات امروزبکار میبرد. سن سالش کاش اول میگفتی اخرش بعضی مواقع گفته میشد ولی دختران جهان مشکلاتی دارن ولی کشور ما یکم بیشتر گه اونم به مرور زمان به حقشون میرسن خدابیامرزه همه کسانی که تو کتاب اسشون اومد عروس و خود ماه بانو هم تشکر میکنم بابت کتاب. وقتی اخر کتاب رسید دوباره مقدمه بخونید ممنون
داستان زندگی پر از درد و رنج این بانو مثل خیلیهای دیگه از اون دوران بود. کودک همسری. نداشتن حق انتخاب. فرزند آوری فراوان. مرضهای ناشناخته و نبود دارو و..... واقعا ماهایی که تو عصر اینترنت و تکنولوژی زندگی میکنیم حتی شنیدن این داستانها تکان دهنده هست. در پایان روح همه رفتگان و گذشتگان از جمله ماه بانو شاد. یادشان گرامی
به نظرم کتاب خیلی خوبی بود و صد البته ارزش خوندن داشت... 👌 درسته مکان و زمان در خیلی جاهای رمان نامعلوم بود؛ اما اینو نمیشد ایراد رمان دونست، چون نویسنده رمان هدفش ذکر مکان و زمان واقعه نبوده بلکه حقیقت ماجرا و همون تجربه زندگی ماه بانو بوده که در صفحه اخر کتاب از زبان آساره توضیح داده شده...
خیلی خوب بود و خسته نباشید به نویسنده👌✨
خیلی خوب بود و خسته نباشید به نویسنده👌✨
روحت شاد ماه بانو. به قول خودت عجب پوست کلفت بودی. درس فداکاری صبر و بردباری و تحمل سختی و امید سر زندگی دادی ممنون امیدوارم دیگه در کشورم شاهد ازدواج کودکان معصوم نباشیم و از گذشته دوران کوروش کبیر دختران تا هجده تمام نشده نمیگذاشتند ازدواج کنند درس بگیریم به امید فرهنگ و آزادی
جامعه ما پر است از زنان و دخترانی که سرنوشت مشابه ماه بانو داشتهاند. چیزی که برای من جذاب بود این بود که نویسنده خیلی قشنگ به جزییات پرداخته. برای من که همیشه دوست داشتم بدانم روستاها و شهرهای ما در آن دوره چه شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی داشتند؟ نویسنده این فضا رو خیلی واضح به تصویر کشیده.
نویسنده خوب نوشته بدون کش دادن موضوع ولی تمام داستان غصه بود وغصه واقعا زنان ما در قدیم خیلی مورد ظلا قرار گرفتند اون هم از جانب پدران ومادران بیسواد والبته فقیر از اونجاییکه میخواستند یه نون خور کم کنند دختر نابالغ خود را بدبخت میکردند واینو نویسنده خوب توصیف کرده خیلی از خوندن این داستان متاثر شدم
این کتاب عالی بود در عین اینکه ناراحت کننده هست ولی داستان زنی سختکوش و قوی را روایت میکند که خودش به تنهایی از پس مشکلات بر میاید و زندگیش را میسازد
من با خواندن این داستان خیلی جاهایش با ماه بانو گریه کردم، در این داستان کودک همسری واقعا ناراحت کننده و ظلم هست، که من خیلی ناراحت شدم.
من با خواندن این داستان خیلی جاهایش با ماه بانو گریه کردم، در این داستان کودک همسری واقعا ناراحت کننده و ظلم هست، که من خیلی ناراحت شدم.
داستان خوب و آموزندهای بود تا حدودی آدم با فضا و رسم سالیان دور آشنامیشه ولی کتاب پراز غلط املایی و اشتباه مفهومی بود مثلا سن و سال آدمای قصه قاطی میشد یا معلوم نبود و دیگر اینکه به راحتی ازدواج و طلاق صورت میگرفت در حالیکه حتی آن زمانها هم طلاق کار دشواری بود بنظرم نیاز به ویرایش جدی دارد