نقد، بررسی و نظرات کتاب مهریه مهلا - زهرا اخوان پاکدهی
4.2
72 رای
مرتبسازی: پیشفرض
سارا مجیدزاده
۱۴۰۲/۰۹/۲۶
01
در کل داستان خوبی بود و من بیشتر داستانهایی رو میپسندم که بر اساس واقعیت باشند. ادم به خاطر اسم رمان فکر میکنه که قراره کل رمان تا اخر در درباره مهلا باشه ولی از یه جایی به توصیف زندگی و سرنوشت رضا، بچههای رضا و بعد نوههای اون میپردازه. اگر چه داستان خوب و قابل قبولی بود ولی یه جاهاییشم ایراد و کم و کاستی داشت.... مثلا اونجایی که در مورد خانواده افشین گفته که خیلی پول دار هستند ولی ازینور مهلا و نگین وضعیت مالی خوبی ندارند.... یا اینکه اخر داستان رضا بعد مریضی سخت و حتی بعد از مرگش در حال نقل داستان هستش که اینجا دیگه قابل قبول نیست و بچگانه به نظر میرسه. ولی از یه طرف دیگه خوبیایه دیگه ایم داشت... مثلا اونجایی که مهلا مادر رضا دوتا پاشو تویه کفش کرد تا طلاق بگیره و تا به هدفش نرسید دست بردار نشد خیلی خوب بود و شجاعت مهلا رو نشون داد. در مورد شخصیت شهرناز باید بگم که بسیار ادم وقیح و بی چشم و رو و غیر قابل تحملی بود که خیلی جاها حرص ادمو در میاورد. و یه جای دیگهی عجیب داستان خانواده ترنج همسر رضا بود.... چیزی که غیر قابل درک بود زندگی اونا توی همچون عمارت شیک و زیبا و طلاهای زیاد مادر ترنج بود و از طرف دیگه میگفت که پسر اون خانم یعنی برادر ترنج مجبور بوده از بچگی کار کنه... تو بعضی موارد این جور قسمتا باعث میشد که داستان زیاد واقعی به نظر نرسه. از نکات اموزنده داستان میشه به این اشاره کرد که با توجه به زمینی که مهریه مهلا بود ولی به هیچ کس نرسید و وفا نکرد میشه نتیجه گرفت که مال دنیا واقعا بی ارزش و بی وفا هستش. یکی دیگه از نقدها میشه اسم کتاب باشه.... واقعا داستان زیاد حول محور مهریهی مهلا که همون زمین بود نمیچرخید... شاید اگه اسم داستان زندگی مهلا بود بهتر میشد.
خوب بود ولی کلیشهای. بیشتر اتفاقات رو سرنوشت افراد داستان قابل پیش بینی بود. تنها نقطه برجسته داستان استقامت مهلا بود که برای اینده پسرش با تمام توان جلوی اطرافیانش ایستاد. و با عمل و رفتار روشن و درستش باعث شد رضا هم با افکار درست و انسانی بزرگ بشه. رضا خیلی خوب شخصیت پردازی شده بود. به نسبت مردهایی که در اون دوره زندگی میکردند، تا حدودی با رفتار انسانی و مطلوب خودش زن ها رو ارج مینهاد. اوج انسانیت رو خود مهلا زمانی نشون داد که از ازدواج با ارباب سرپیچی کرد و در نهایت فقر با اوج سربلندی از ازمایش انسانیت بیرون اومد و دین خودش رو به مهربانی کبری خانم ادا کرد. پیشنهاد میکنم داستان رو یک بار بخونید. درسهای خوبی برای یاد گرفتن داره. ممنون از کتابراه