نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی درد - مارگریت دوراس

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
فاطمه خجسته
۱۴۰۱/۱۰/۲۲
از اسرای آزاد شده زمان نازی‌ها میگه که در حالی رها شدن که بین زندگی و مرگ دست و پا می‌زنند. با جزئیات از وضعیت فیزیکی و حالات روحی و روانیشون از همان روزهای اولیه تا بهبودی نسبی لب به سخن گشوده. از ترس مردمی که شبیه آتش زیر خاکستر در برابر آلمان نازی کم کم قد می‌کشند و نوع ارتباط برقرار کردنشون با هم، تصاویر حیرت انگیزی رو مثال زده، از گرانی و قحطی و بیچارگی قشرهای مختلف اجتماع، با عقاید گوناگونی که داشتند پرده برداشته. در بخش‌هایی از رمان از لایه‌ی ترسناک و شکننده‌ی دوستی‌هایی که به مرگ و بازداشت به دست نازی‌ها ختم میشه تا لایه‌های عمیق دوستی و وفاداری در شرایط سخت، خاطراتی رو بیان کرده. از رعب و وحشت و برگشتن ورق در کمال ناباوری، از دلایل روحی و روانی آدم‌های گرفتار در هر دو جناح فکری، مثال‌های قابل فهمی رو در متن کتاب گنجانده، از خرابی‌های بجا مونده حرف زده. از جنگی که به عقیده‌ی نویسنده‌ی کتاب ریشه‌ای صد و پنجاه ساله داشته و حالا با قحطی با گرانی و از هم پاشیدگی خانواده‌ها، به این وسعت رقم خورده، نوشته. از برگشتن ورق جنگ و نحوه گرفتن اعتراف و شکنجه اسرای نازی گفته و در هر دو حال، حجم خشونتی که به تصویر کشیده، قلب مخاطب رو در هم فشرده میکنه. از وضعیت انسان‌هایی که به یک یا چند زبان مشترک حرف می‌زدند، چه بسا از کوچه‌ها، خیابان‌ها و شهرها خاطرات مشترک و یا مشابهی رو داشتند و درگیر جنگی اینچنین خانه به خانه و مملو از تنفتیش فکر، خانواده، دوست و روح و روان شدند، پرده برداشته. در بخشی از کتاب این زن با یکی از ماموران نازی که شوهرش رو دستگیر کرده، مدتی طولانی در ارتباط هست و در حالی که با هم همکلام هستند، غذا می‌خورند و زیر آسمان یک شهر، نفس می‌کشند، به لحاظ روحی فرسنگ‌ها دورند.
Samira Noorishirazi
۱۴۰۱/۴/۱۳
جنگ و وقایع زشت، دردناک و جبران نشدنی آن
ایران ایرانی
۱۴۰۲/۲/۱۹
من عاشق متنهای مارگاریت دوارسم زنانه سخت عمیق
Anahita Alaj
۱۴۰۲/۱۲/۲۳
خیلی داستان خوب و جذاب بود