نقد، بررسی و نظرات کتاب انگشتر فیروزه - زهرا اخوان پاکدهی
4.5
97 رای
مرتبسازی: پیشفرض
رقیه سلیمی
۱۴۰۱/۰۹/۰۲
00
سلام وقت بخیر ممنون وسپاس از شما نویسنده عزیز خیلی عالی بود رمانتون لذت بردم درس کرفتم وبا شخصیتها شاد شدم وغمگینعجب رمانی بود شرین وروان انگار داری توش زندگی میکنی خیلی خوشم اومد اولش هم خوب بود آخرشم. ی زندگی واقغی توش جریان داشت باهتش خوشحال شدم وباهاش گریه کردم نمیدونم چه جوری بگم که واقعا ارزش خوندن داشت اونم از نوع عمیق اش رسم رسومات قدیم توش هویدا بود که باعث تجدید خاطره میشد خواننده یهوی میرفت توو سالها قبل وذهنش در گیر می شد لذت میبرد و.... شیرین روان وشیوا بدون هیچ مشکل خاصی نوشته شده که هطجان داره توش
داستان زندگی دختری روستایی قبل انقلاب هستش که با عشق با شیخ قاسم ازدواج میکنه ولی زندگیش اونطوری که انتظار داشته پیش نمیره و دچار سختی های زیادی میشه وحتی با ازدواج مجددش با یه خانواده ثروتمند شهری که زن داشته ولی بچه نداشته و به امید بچه دار شدنش ماه صنم رو گرفته، زندگی ماه صنم همچنات درگیر سختی های زیاد. کلا زیاد کش داده شده وخسته کننده شده شاید اگر در دویست صفحه جمع وجور و کمی واقعی تر نوشته میشد قشنگ تر میشد
در کل کتاب خوبی بود،، فقط بخاطر طولانی شدن صفحات کتاب یک مقداری از اواسط کتاب خسته شدم. ضمنا حس میکنم شخصیت خانزاد به طور اغراق آمیزی خوب و کامل بود طوریکه ما نمیتونیم اصلا نمونه اون رو جایی پیدا کنیم و شخصیت ماه صنم هم خیلی اغراق آمیز بی دست و پا نشان داده شده،، جوریه که هر کدام از کارهایش را به عهده کسی مثل ریحان گذاشته شده،، از پیدا کردن داماد برای دخترش تا کارهای دیگه
خیلی جالب بود ممنون از نویسنده گرامی و کتابراه که این کتابها در اختیار خواننده قرار میدن. من کتاب مربوط به زمانهای گذشته خیلی میخونم و چیزی که برام جالبه اینه که میگن ایران مهدتمدن و فرهنگ بوده ولی واقعا از نظر رفتار با زن و کلا جنس مونث که خیلی ضعیف بوده و در زمان حال رفتارهای خیلی بهتری از سمت جامعه دیده میشه
کتاب بدی نیست. خیلی از کارهایی که شخصیت اصلی داستان انجام میده اغراق آمیز و غیر قابل باوره. این داستان با دردهای اغراق آمیز و کشندهای که داره باعث میشه که بخوای کتاب رو نیمه رها کنی. ریتم داستان کنده و شخصیتها به شدت غیر واقعی به نظر میرسند. یه جورایی شباهت زیادی به فیلم هندی داشت.
کتاب خوبی بود و تا حدودی شبیه داستان سالهای دوری بود، نویسنده اونو قشنگ نوشته بود فقط بعصی کلمات گاهی زیاد تکرار میشدن که جالب نبود ولی درکل رمان با فضای قدیم رو خیلی دوست دارم،، محبت و عشقی که از اونموقع توصیف میشه ما توی خواب هم نمیبینیم چ برسه به واقعیت، بازم ممنون از نویسنده
داستانی جذاب و پرکشش که اصلا دوست نداشتم خواندن را متوقف کنم، نویسنده یا راوی بیشتر به جزییات غم هایش پرداخته بود در حالی که دربارهی بیشتر شادیها فقط به کلی گویی بسنده کرده بود. غلطهای تایپی هم زیاد داشت. امیدوارم در نوشتههای دیگر این نویسندهی عزیز بیشتر تم شادی و امید ببینم.