نقد، بررسی و نظرات نمایش صوتی آرامش از نوعی دیگر - تام استاپارد

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
📚الناز محمدی📚
۱۴۰۱/۰۶/۱۵
🍁 اجراها خیلی عالی بود و کار کیفیت لازمه رو از همه جوانب داشت. برخلاف نظرات بد، من واقعا این داستان رو دوست داشتم، خط داستان هیچی نبود، و همه چی بود! هیچی نبودنش همون نظرات بد دوستان هستش، اما به همین ما خطم نمیشه، بلکه نویسنده از هیچی همه چی‌ ساخته بود! برای همه‌ی ما پیش میاد که مشکلی نداشته باشیم، ولی بریده باشیم، حالمون خوب باشه ولی جایی برای ارامش بخواییم که بریم ‌اونجا خلوت کنیم. جایی توی گذشته مون داشته باشیم که به آرامشی متفاوت برسیم. جمله آخر رو‌هم‌دوست داشتم که برونی گفت؛ مشکل اینه که من همیشه حالم خوبه!
داستان درمورد یه مرد مرموز و خوش مشرب هستش به نام برونی… برونی یه شخصیت کاملا سالم بود که فقط دنبال ارامش بود. حالا از قضا اون برای مامن ارامش بیمارستانی رو انتخاب کرده بود که توی بچگیش اونجا بوده و تصویر‌هایی از اونجا توی ذهنش توی زمان رویاپردازانه‌ی بچه گی داشته.
با رضایت دکتر تونست اونجا اتاقی بگیره و به روش خودش کیف کنه. صبحانه، نهار، شام، عصرانه، ماشاژ، و … همه براش فراهم بوده و برونی لذت میبرده. بررسی روش سلامتی برونی توسط پزشک‌ها و به پست نیاوردن مدرکی دال بر مریضی اون! و همین طور نداشتن آدرسی از اون، پرستارها رو مشکوک به وضعیت برونی میکنه. دکترش با پلیس صحبت میکنه و اجازه میگیره تا خودش اعتماد برونی رو جلب کنه و ازش اطلاعات بگیره. برونی از زندگی فرار کرده و به بیمارستان پناه برده تا در حاشیه‌ی اطمینان و دور از گذشته و آدم‌های زندگیش، زندگی رو اونجا ادامه بده. اما پرستاران بیمارستان این شانس را به او‌ ندادند و از پرونده‌های گذشته نشانی از خانوده‌ی اون یافتن و آن‌ها را خبر کردند، و این مسئله برونی رو بهم ریخت و به فکر رفتن و برنگشتن به بیمارستان افتاد
🌸Zahra Habibi🌸
۱۴۰۱/۰۹/۱۶
نمایشنامه پایان باز داشت اما واسم مهم نبود موضوع نمایشنامه مردی حدودا ۴۵ ساله بود که به واسطه‌ی زندگی پر از فراز و نشیبش بیمارستان که مکانی منفور و خسته کننده ست برایش نوستالژیک و آرامش بخش بود همه‌ی ما شده گاهی حس کنیم روحمون خسته یا بیماره و با ایجاد تنوع و دلخوشی‌های کوچیک سعی میکنیم روحمون رو تازه کنیم مرد داستان تجربه‌هایی مثل جنگ و اسارت رو از سر گذرونده و از خونواده و دوستاش دلچرکینه پس تنها جایی که آرامش رو براش تداعی میکنه بیمارستانه جایی که نیاز نیست مثل هتل تو اتاقش تتها باشه بااینکه خودش میگه دلش آرامش میخواد اما واقعا منظورش داشتن یک پرستاره یه همصحبت کسی که قضاوتش نکنه امااین قسمت خوب داستان بود در این نمایشنامه یا داستان سوال‌هایی مطرح بود که این مرد کیست پول هارو از کجا آورده چرا خونواده‌ای نداره و حتی چرا در گذشته بیمارستان بوده اما نویسنده بسیار سطحی به این سوال‌ها پاسخ میده جوری که واقعا چیزی متوجه نشدم واین توهین به شعور مخاطبه اگر شمای نویسنده برای کشش داستان معما طرح میکنی موظف هستی که این سوال‌های طرح شده جواب بدی نه اینکه به بهانه‌ی پایان باز مخاطب رو احمق فرض کنی!!!
Mahdiyeh.p
۱۴۰۲/۰۳/۳۱
خیلی ممنون از کتابراه عزیز این نمایشنامه رو فک میکنم هدیه آخر هفته بود که دریافت کردم... خیلی پسندیدم اجرا‌ها خیلی عالی و تاثیرگذار بود و تموم صحنه‌ها رو میدونستم تجسم کنم... داستان قشنگی بود اگه داستان رو دوبار گوش کنید بهتر میتونید پی به قضیه ببرید اولش برای من خیلی بی مفهوم بود اما دوباره گوش کردم و با توجه به نظراتی که خوندم بیشتر فکر کردم و از دید خودم داستان رو نگاه کردم جالب بود، برونی دنبال چیزی میگشت که همه ما میگردیم دنبال آرامش، برونی حتی ۴ سالی که اسیر بوده رو می‌گفت خوشحال بوده توی بیمارستان هم خوشحال بوده انگار از خانواده و هویت و دوستانش فرار می‌کرده دوست داشته جایی باشه که هیچکس نشناستس حسی که من خیلی وقتا دوست دارم تجربه کنم برم جایی که کسی منو نشناسه... (کاش کتاب‌های دیگه هم به همین منوال صدا گذاری میکردند بجای اینکه یک راوی بجای همه صحبت کنه)
نرمین صوفی
۱۴۰۱/۰۸/۰۷
بدی که نمایشنامه هادارن اینکه خیلی کوتاهن. واین موضوع بنظرم باعث میشه که شنونده سردرگم بشه و خیلی ازمسائل گنگ و بی معنی بنظر برسن. که برای خودمن اتفاق افتاده هم تو این نمایشنامه هم اثاردیگه‌ای که گوش دادم. انگارکه به اجبارنوشته و روی گاغذ پیاده شده باشن ونویسنده عجله داشته که هرچه سریعترسروته قضیه هم اورده بشه. بنظرم اگه که‌ی مقداربیشتربه جزئیات و فضاسازی پرداخته بشه بهترمیشه ارتباط برقرارکرد اما‌ی خوبی که نمایشنامه هادارن اینکه چندتا صداپیشه یا به قولی بازیگرهست و این باعث میشه داستان جذابتربشه درحالیکه برای‌ی رمان اکثرا ازی نفرراوی که به شکل تاسف باری تلاش میکنه به جای چندنفردیالوگ بگه استفاده میشه که گاهی واقعا‌ی کتاب و محتوای عالی فدای گویندگی ناشی و غیرحرفه‌ای میشه دزاخرممنون ازنویسنده بابت زحمتشون و گویندهای عزیزو کتابراه دوست داشتنی
Sadaf Akhlaghi
۱۴۰۱/۰۷/۱۰
داستان خط سیر عجیبی نداره در مورد یه مرد خوش برخورد به نام برونی هست که رفتارش از نظر بقیه مرموز اما در اصل علت این رفتار مرموز بودن نیست بلکه به دنبال آرامشه.
حالا این آرامش در یه بیمارستان پیدا کرده که در کودکی اونجا بوده و قسمت تلخ ماجرا همینه که بهترین و آرامش‌بخش‌ترین قسمت زندگی برونی زمانی بوده که بیمار بوده.
اون آدم سالمیه و در ظاهر مشکلی نداره اما در اصل یجورایی کم آورده و میخواد تو خلسه خودش فرو بره اما با پیگیری زیاد پرستارها و دکتر اون نمیتونه حتی به همین خواسته کوچیکم برسه و چون خانوادش پیدا میکنن اون تصمیم به رفتن میگیره چون نیاز داشته با خودش تو خلسه فرو بره.
داستان به حال خیلی از کسایی که میشناسم نزدیک و امیدوارم هیچکس در اوج بی مشکلی در نا آرومی نباشه.
آمین
۱۴۰۲/۱۱/۲۱
عنوان داستان گویاست: آرامش به نوعی دیگر؛ معمولا بیشتر افراد حتی بیماران از رفتن به بیمارستان یا ضرورتا اقامت زیاد در آن دوری می‌کنند که در این قصه مردی به دنبال خاطرات دوره بستری بودن در این بیمارستان با وجود صحت و سلامت و به اختیار اقامتی بی انقضا و انتها ولو تا زمان مرگ، مرموز و مشکوک انتخاب می‌کند و راضی ست اما...
به نظر من همین مدت کوتاه دوری از اطرافیان نامطلوب و نا خواسته و همصحبتی با کسی که از گذشته‌اش بی‌اطلاعه برای برونی لذت و زیستنی خوب بود. داستان پایانی باز داره، متن روان و اجرای هنرمندان عالی🩷 سپاس کتابراه عزیز
Mm
۱۴۰۱/۰۶/۱۱
اجراها قشنگ بود،،، خود نمایش دوست نداشتم چون نفهمیدم اخرش چی شد؟؟ مفهومش چی بود؟؟ اقای جان براون کودکیش تو این بیمارستان بوده بعد حالا بعد جنگ و اسارت دوباره اومده بود اینجا نقاشم بوده هیچ مریضی هم نداشت ☹️☹️☹️ البته فکر کنم منظور این بود میخواسته از جهان و اتفاقاتش مثل سیل و زلزله و جنگ و اسارت و... در امان باش اومده جایی که در کودکی بوده و احساس امنیت میکرده حتی میگ اینجا اب و برق هم قطع نمیش کاش حداقل با پرستار ازدواج میکرد خوشش اومده بودا 😄😄😄 اجراها خوب بود ممنون کتابراه عزیزززز🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰
بصیری
۱۴۰۱/۰۶/۲۸
سلام. به این داستان جور دیگر هم میتوان نگریست. برای بیشتر ما انسانها بیمارستان مکان درد وناراحتی وغصه است. اما در این داستان انسانی را نمایش میدهد که در بیمارستان بدنبال شادی وفراقت از غم وناراحتی میباشد. هر که اورا میبیند گمان میبرد که مشکل روانی دارد. اما به من ظاهر بین وسطحی بین میگوید تو اگر بدنبال شادی وخوشی هستی آنرا نباید در مکان یا جایی ببینی (تنها در مال دنیا ببینی) بلکه آن خوشبختی را بایددرخودت ودر درونت بیابی.
الهه رحیمی
۱۴۰۳/۰۵/۲۹
داستان کوتاه و پر از ابهامی هست و نویسنده به سوالاتی که در طول داستان برای مخاطب بوجود می آید، پاسخی نمی دهد. از جمله آخر مرد میتوان متوجه شد که روح و روان این شخص برخلاف جسمش بسیار بیمار و خسته هست و چون مرد به دنبال آرامش و آسایش می گردد به این بیمارستان که یادآور خاطره ای در کودکیش هست برگشته. درکل داستان به دلیل پایان باز و ابهاماتی که دارد خیلی جالب نیست اما اجرای نمایش بسیار عالی هست و باعث شده این نقص به چشم نیاد.
Zohre Amani
۱۴۰۱/۰۷/۲۶
با سلام و تشکر از کتابراه. از شنیدن این نمایشنامه لذت بردم صدا‌های گوینده‌ها زیبا بود و تغییر حالات روحی را خوب اجرا می‌کردن ممنون از گوینده ها. داستان جالب بود تا به حال از این دید به بیمارستان نگاه نکرده بودم که ممکنه جای برای آرامش باشه. ممنون از تمام کسانی که برای این مجموعه زحمت می‌کشن. لطفا کتاب‌های صوتی و معروف را بیشتر در آخر هفته‌ها رایگان بزارین ممنون.
Aynam H
۱۴۰۱/۰۶/۳۱
خیلی عالی بود لذت بردم
واقعا درک نمیکنم چرا آدما نمیتونن کسی رو که متفاوته رو درک کنن خیلیا مثل آقای براون شخصیت پیچیده و رمز آلودی دارن اینجور آدما تا وقتی که به انسانی صدمه نزنن میشه به حال خودشون رها کرد و سعی کرد با دنیای اون‌ها آشنا شد
🚶🏽‌♀️ (حس میکنم اون پرستار با گفتن حرفای آقای براون به اون خیانت کرده)
با اینکه نمایشنامه یه پایان باز و گنگی داشت ولی زیبا بود
mahrokh sarbandi
۱۴۰۲/۰۲/۰۴
این کتاب جوابی برای افکار هفته گذشته من بود اینکه آدمها در طول زندگیشون فکر و ذکرشون همش دنبال کار و همسر و بچه‌ها هستش اما وقتی پیر میشن وتمامی این مسوولیتهارو ندارن آیا هنوز امید به زندگی دارن آیا میتونن تو تنهاییشون شاد باشن از خودشون لذت ببرن اگه این طوری باشم زندگی رو بردم لذت بردن از خود بدون نیاز به هیچکسی ممنون از کتابراه
ن د ا ز ر ن د ی
۱۴۰۱/۰۶/۱۰
جالب بود. روایتی متفاوت از مکانی عمومی و پیش پاافتاده.
این نشان‌دهنده خلاقیت نویسنده است و این برای استفاده از بدیهیات با عنصر خلاقیت، نگاه نوینی به خواننده می‌رساند. 🧠💪
تبحر گویندگان، حس تصویرسازی در شنونده، به خوبی القا می‌کند. دست مریزاد
محمد یگانه زاده
۱۴۰۱/۱۱/۰۶
درود و خدا قوت
سناریوی خیلی خوب و گیرا داشت، در چند دقیقه پایانی جملات یا کلماتی گفته میشد که هر شنوده‌ای به گذشته خودش سفر می‌کنه، از کودکی تا حدود ۴۵ تا ۵۰ سال و همزاد پنداری با آقای brown میشه به دنیای درون خودمان که تا این سنی که زندگی میکنیم با مشکلات چگونه برخورد میکنین
mohammad jaafaran
۱۴۰۱/۰۶/۱۷
رهایی و آزادی و آرامش روح، حتی میتونه تو‌ی بیمارستان و تنهایی باشه.. همیشه باید به آرامش و رهایی روح اعتقاد داشت.. جایی که آرامش نداشته باشی، زندونه، حتی تو‌ی کاخ مجلل با تمامی امکانات... برعکس، میشه حتی تو‌ی اسارت و اردوگاه به آرامش رسید.. چون روح آرامه
HERMIONE
۱۴۰۱/۰۶/۱۲
"مشکل اینجاست ک حالم خوبه"!
دقیقاً همه با حال خوب یه نفر و دنیای متفاوتی ک داره مشکل دارن...
خلاف جهت آب شنا کردن همیشه همینه...
واقعاً لذت بردم! ⚘
صداپردازی و میکس خیلی تمیز بود خوشم اومد آفرین 👏
ب امید موفقیت‌های روز افزون تون ❤
ریحانه حسینی
۱۴۰۱/۰۶/۲۷
داستان که به پایان رسید برایم جذاب و زنده بود دلم میخواست این پیرمرد زنده دل و شادو واقعا ملاقات میکردم اون دلش میخواست برای مدتی دور از همه و در آرامش مطلق باشه و کسی بهش گیر نده اما متاسفانه اخرش خراب شد و فراریش دادن از مکان امن و پر از آرامشش
شعری اولیا
۱۴۰۱/۰۶/۱۴
این اجرا رو خیلی دوست داشتم. بسیار دلنشین بود. داستان کوتاهی بود که آدم را به فکر وا می‌داشت و با لذت تا پایانش پیش رفتم. شاید این طور تمام شدنش با هدف تاکید بر همان فکر کردن ما طراحی شده باشد. ممنونم که این اجرا رایگان در اختیار ما قرار گرفته.
M
۱۴۰۱/۰۶/۱۳
گوینده‌های کتاب واقعا تحسین بر انگیزن جوری محتوا تولید شده که حس یه سریال یا فیلم و میده
ولی بنظرم تهش میتونست بهتر باشه خیلی باز تموم شد. کاش بیشتر راجب گذشته شخصیت اصلی و دلیل تو بیمارستان موندنش گفته میشد چیزایی که توی نیم ساعت گفتن خیلی سطحی و ناقص بود.
آیلین خلیلی
۱۴۰۳/۰۵/۲۰
خیلی عالی بود واقعا لذت بردم، از همه عزیزانی که در تهیه و تنظیم این اثر نقش داشتند تشکر می‌کنم 🌹
منتهی آخر کتاب یکم گنگ بود که فکر می‌کنم نویسنده از عمد پایان رو به عهده قوه تخیل ما گذاشتند؛ که حدسش هم چندان سخت نیست 😉
فائزه ابراهیمی
۱۴۰۱/۱۲/۲۷
به عنوان یک نمایش‌نامه خوب بود و از اول تا اخر با اجرای خوبی که داشتند با نمایش بودم و ذهنم پرش نداشت ولی هنوز منتظر ادامه بودم که تمام شد، یه جورایی برام گنگ تمام شد. انگار یک فصلی از کتاب را مطالعه کردی و بقیه را هنوز نخوندی.
فیروزه شیرینکام
۱۴۰۱/۰۸/۲۰
نمایشنامه رو دوست داشتم نشون میده هرکسی در یه جا ومکانی میتونه ارامش خودش رو پیدا کنه وحال دلش رو خوب کنه حالا اینجا میتونه بیمارستان هم باشه. جایی که خیلیا از اسمش هم یاد خون و درد ورنج میفتن. بازیگرا هم عالی بودن. ممنونم
نسیم افتخار
۱۴۰۱/۰۶/۲۷
عرض ادب خدمت دوستان عزیزم
راستش بااینکه کتاب رو گوش کردم و‌حسش خوب ومثبت بود ولی داستان اصلا سروته نداشت و‌من متوجه نشدم پیام داستان دقیقا چی بود و به کجا ختم شد
به هرحال از کتابراه عزیز برای فرهنگ مطالعه و کتابخونی ممنونم🌺
شکوفه عصاره
۱۴۰۱/۰۶/۱۳
کاملاً داستان متوسطی بود، اجراها قشنگ بود هیجان خوبی هم داشت ولی بی سر و ته بود.
اگر کتابراه رایگان قرارش نمیداد فکر کنم اصلاً میخریدمش، چون یه نمایشنامه نیم ساعته ۱۳ تومن واقعا زیاده. تهش هم که اصلا معلوم نیود چی به چیه.
Javad
۱۴۰۱/۰۷/۰۴
به نظرم نمایشنامه متوسطی داره و این صدای گوینده هاس که آدمو ترقیب میکنه به ادامه داستان از اینکه این فضای ساده رو تبدیل به یه پله پیشرفت در داستان میکنه خوبه ولی کافی نیس کاش داستان ادامه داشت تازه داشت جالب میشد.
کیم کیم
۱۴۰۱/۰۶/۱۸
داستانی تامل برانگیز از انسانهایی که حرفهای ساده ولی پرمعنا دارند و دیگران در ابندا آن‌ها را دیوانه و بیمار میدان ولی در اصل داروهایی برای بیماریهای روحی دیگران هستند همانا آن‌ها جوستجوگران آرامش هستند
Sepid Mmm
۱۴۰۱/۰۶/۱۶
این کتاب برای کسانی به نمایشنامه‌ها علاقه دارند مناسب است راوی اجرای خوبی داشت و فضای داستان گاها معمایی و جذاب میشد در باره افرادی بودند که هر یک به نوع خود به دنبال آرامش نیافتنی بودند... در کل خوب بود
سبحان
۱۴۰۱/۰۶/۱۰
آرامشی از نوعی دیگر واقعا جالب بود فوق‌العاده قشنگو زیبا
واقعاً چقدر خوب میشد جای باشه مثل‌ی بیمارستان خصوصی جای که واقعا ب آرامش برسی
هروز چکاب بشی غذا تو بیارن ماساژت بدن بله عالی میشد
مرتضی
۱۴۰۱/۰۸/۰۸
اکثر ماها در دوران کودکی خاطراتی داریم که هنوز هم یادآوریشون، حس آرامش عجیبی به ما میده. گاهی یک بو یا طعم یا مکان خاصی ما رو توی خودش غرق میکنه. این داستان هم میخاد همین قضیه رو به تصویر بکشه.
eli vasha
۱۴۰۱/۰۷/۰۴
نوع نگاه نویسنده به بیمارستان چالش برانگیز بود، و شخصیت اصلی داستان نه تنها خود بلکه اطرافیان و حتی زندگی روزمره را به چالش می‌کشد و همچنین پایان باز داستان بر اثر گذاری داستان فزوده است
نیلوفر ملکی
۱۴۰۱/۰۶/۱۳
گوینده نقش آقای برونی خیلی خوب و مسلط اجرا کردن اما داستان جالب نبود هیچ موضوع به خصوصی نداشت فردی که بیمار نیست و میخواد توی بیمارستان بمونه من مفهوم خاصی از این کتاب برداشت نکردم
مژگان ...
۱۴۰۱/۰۶/۱۳
گروه اجرا خوب بودن ولی موضوعیتش زیاد برام جالب نبود ولی خوب این نشون میده که دلایلی که برای یه نفر باعث تصمیمات جدی تو زندگیش میشه شاید برای یکی دیگه خیلی بی معنا باشه و هر کسی شرایط خودش رو داره
نگین علیزاده
۱۴۰۱/۰۶/۱۰
فقط می‌تونم بگم بسیار جذاب و عالی بود. صدای بازیگران عزیز نیز به عالی تر شدن این نمایش، بیش از پیش افزوده بوده. ممنون از گروه هنری تاپ آرت 🥰 و کتابراه همیشه همراه ☺
کوثر
۱۴۰۱/۱۲/۱۰
حس مرد رو کاملا درک می‌کردم یه وقتایی حاضری هزینه زیادی بدی تا بقیه فقط یکم دست از سرت بردارن ولی بازم این کارو نمی‌کنن تحت هیچ شرایطی حتی دوستانه هم رهات نمی‌کنن
رضوان ابطحی
۱۴۰۱/۰۶/۱۶
راستش من فکر میکنم داستان، کوتاه تر از اونی بود که بشه در کل چیزی فهمید. حالا هر چند که من احساس کردم این آقای بران با کمبود محبت مواجه است و نیاز به توجه دارد. 🤔
درخت بخشنده
۱۴۰۱/۰۷/۱۷
چقدر دوستش داشتم.....
واقعا اجراها بسیار تمیز و دوست داشتنی بودن
لذت بردم از شنیدنش
گاهی انسان احتیاج داره که به درخواست هاش احترام گذاشته و درکش کنیم...
فائقه
۱۴۰۱/۰۷/۰۶
این کتاب عالی بود یه اتفاق رو از سه دیدگاه بررسی میکنه ونشون میده که واقعا بهتره با آدما خوب برخورد کنیم ونمک به زخمشون نپاشیم ومرهم باشیم براشون
regen
۱۴۰۱/۰۶/۱۰
اجرای نمایشنامه‌ای که عالی بود واقعا لذت بردم ولی کوتاهی و ناتمام ماندن داستان و به نتیجه نرسیدنش ذهن من رو درگیر کرده! این نمایش صوتی ادامه نداره؟! 🧐
abolfazl
۱۴۰۱/۰۶/۱۰
تجربه خوبی بود! شیرین و کوتاه بودنش باعث شد تا توی این مدت کمش سعی کنم بیشتر ازش لذت ببرم هرچند نیمی از لذتش رو مدیون تیم گویندگی فوق‌العاده کتابم.
سیمین شمس
۱۴۰۱/۱۱/۱۶
اقامت در یک بیمارستان یا آسایشگاه و طلب آرامش از آن ایده هاست که به ذهن من نیز رسیده بود ولی آن را به رشته تحریر در نیاوردم!
زهرا
۱۴۰۱/۰۸/۱۴
گوشش دادم، حس خوبی داشت، یاد تئاتر‌های تلوزیونی میفتادم.
ولی خب خیلی درست متوجه نشدم که هدف داستان چیه و چی شد. یکم گنگ بود
لیلا دلاوری
۱۴۰۱/۰۶/۱۷
ارامش، عنصر گمشده‌ی این روزهاست. ولی بعضیا بلدن حتی اونو در یک اتاق کوچیک بیمارستان پیدا کنن..
اجرای آقای براونی عالی بود
پارسا
۱۴۰۱/۰۶/۱۴
روایت و صداها خوب بودن اما خود داستان خیلی جذابیت نداشت بنظرم. کاش کتاب‌های صوتی جذاب تر و معروف تری رو در اخر هفته‌ها به اشتراک بزارید
Tαɾα 𝘎𝘩𝘰𝘳𝘣𝘢𝘯𝘪
۱۴۰۱/۰۶/۱۳
حس میکنم سه صفحه از یک کتاب 300 صفحه‌ای رو خوندم. اونم سه صفحه اول 😐
من زیاد خوشم نیومد امتیازی هم که دادم بابت زحمت صداپیشه‌ها بود.
علی کریمی
۱۴۰۱/۰۶/۰۹
میتونم بگم قبل این کتاب خیلی مواردش رو رعایت میکردم و الان خیلی آگاهی بیشتری نسبت به دانسته‌های خودم تو این زمینه دارم 😉
حمید رضا زارعی
۱۴۰۲/۰۶/۲۰
برای سرگرمی خوبه چرا که گویندگان بسیار خوبی داشت و این زیباش کرده بود اما نکته آموزنده‌ای نداشت و خیلی داستان مبهم بود
آیدا گوهری
۱۴۰۲/۰۴/۱۰
نمایشنامه‌ای ساده که برای سرگرم شدن به مدتی کوتاه لذت بخش بود و صداپردازی آن هم خوب بود. ممنون از کتابراه
nadiazhd
۱۴۰۲/۰۱/۰۳
کتاب کوتاه و خوبی بود در مورد مرد میانسالی که از شلوغی و دردسر‌های زندگی در فراره و دنبال جایی برای آرامش میگرده
Maede pur
۱۴۰۱/۱۰/۲۳
صدای خواننده عالی بود و همش مشتاق بودم ببینم چه اتفاقی میخواد بیفته ولی در کل متوجه نتیجه داستان نشدم 😀
مهوش مولودی
۱۴۰۱/۰۹/۱۶
خوبه بد نیست 😀برای تنوع. درمورد تنهاا بودن وکسایی که ازتنهایی لذت میبرن و دوس ندارن کسی به خلوتشون وارد بشه
1 2 3 >>