نقد، بررسی و نظرات کتاب به دنبال تو - فاطمه سادات موسوی

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
ز . مالکی
۱۴۰۱/۰۵/۲۶
سلام
تا وسط داستان خیلی معمولی بود مثل یه خاطرات روزمره بعداز پیداشدن فرشید یه ذره داستان غیر واقعی شد
یه مردی مثل منصور که سالهاست با رویا زندگی کرده بعید بنظر میرسه که اینقدر نامعقول با مسئله روبه رو بشه
در ضمن باغ به اون عظمت که رویا ازش گفته معلومه یه میراث قدیمی بوده پس چه طور میشه که فرشید وپرستو با رویا همسایه بوده که گویا تویه محله‌ی متوسط بودهاند
واینکه بعضی کلمات مثل خنده کمرنگ خیلی تو داستان تکرار شده دیگر اینکه داستان خیلی شباهت به داستان‌های قبلی نویسنده بود مثل داستان می‌خواهم به تو ببازم
مریم صراف زاده
۱۴۰۲/۱۱/۱۷
متاسفانه طرز نگارش نویسنده رو زیاد نپسندیدم. در واقع بعضی اوقات گفتگوی بین دو نفر خیلی عادی نوشته می‌شد و یک دفعه برای توضیح اخلاق و افکار قهرمان داستان از یک دنیا جملات ادبی استفاده می‌شد که خیلی با هم در تضاد بودند. داستان هم که یک موضوع کلیشه‌ای بود که خیلی طولانی‌ کرده بود
مریم آذری نژاد
۱۴۰۲/۰۳/۲۴
من تا این لحظه نتونستم تا اخر داستان رو بخونم هیچ گونه جذابیتی نداره یک خط در میون جمله لبخندی به لب اورد یا لبخندی به لب اوردم داره این جمله خیلی توی داستان به کار برده شده و شبیه گزارش نویسی هست تا‌ی داستان جذاب