نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی از ترس تنهایی - امیلی گیفین
4.1
178 رای
مرتبسازی: پیشفرض
ماجرای دختری سی ساله که درست شب تولد سی سالگیش دچار غلیان احساسات میشود و فکر میکند که به هیچ یک از ارزوهایش در زندگی دست نیافته است. یاد کتاب عقده سیندرلا افتادم، نکته عطف داستان این است که باید زن زیرک بودن را آموخت. بهترین جای ماجرا این است که او به نکوهش دختران باربی معاب و بی هویت میپردازد که تنها چیزی که دارند اندام و زیبایی است و از درایت بی بهرهاند. به شخصه برایم عجیب و جالب بود و اصلا انتظارش را نداشتم که در قسمت یاس دختر از سن ۳۰ سالگی، در فرهنگ ایرانی و امریکایی برابر باشد... به نظرم باید با دیدگاه نقاد خوانده بشه. هر خطری لزوما درست نیست. از نظر اخلاقی با توجه به سانسورهای داستانی با عقاید نویسنده که در فرهنگ امریکایی بزرگ شده موافق نیستم فرهنگ ما این مدل برخورد را برخورد بالغ و اصیل نمیداند که کاملا درست است. هرچند ماجرا به نتایج درستی میرسد و سیر داستان خوب
است ولی رفتار شخصیتها بالغانه نیست جز در اخر داستان که شخصیت اصلی تصمیم درستی میگیرد. به قول سیمین دانشور خانه بر روی خانه ویران نهادن احمقی است. خانمها باید زن دوم نشوند تا زن دوم بودن بر چیده شود. آنها ارزشمند تر از لقب زن دوم هستند. ممنونم از گوینده و کتابراه💚
است ولی رفتار شخصیتها بالغانه نیست جز در اخر داستان که شخصیت اصلی تصمیم درستی میگیرد. به قول سیمین دانشور خانه بر روی خانه ویران نهادن احمقی است. خانمها باید زن دوم نشوند تا زن دوم بودن بر چیده شود. آنها ارزشمند تر از لقب زن دوم هستند. ممنونم از گوینده و کتابراه💚
کتاب در حد متوسط گویندگی خانوم بروفه فوق العاده خسته کننده یکنواخت تهی از هر گونه هیجان و ایجاد حالت شادی یا ناراحتی واقعا نمیفهمم انگار برای خودشون کتاب میخوندن خیلی کسالت آور فقط دوست داشتم زود تموم بشه، اگه خانوم پاک ذات این کتاب رو میخوندن صد درصد. تمایل به گوش دادن این کتاب بیشتر میشد در ضمن یک داستان خیلی معمولی که در زندگی امروزه خیلی رایج شده اما کتاب به گونهای تموم شد که انگار راشل بیگناهه و دوستش مقصر تمام این قضایا هست و خیانت رو امری عادی میدونه بنظرم نباید حتی در دنیای نویسندگی خیانت و حسادت رو توجیح کرد بهتر بود که هیچ کدوم به همدیگه نمیرسیدن، اما باز نتیجه گیری میکنم که شاید اگه خانوم بروفه راوی این رمان نبودند جذابیت بیشتری داشت بنظر من صدای گوینده باید ترس، هیجان، شادی، و غم رو به شنونده تزریق کنه و متاسفانه در این رمان تنهایی صدای یکنواخت و آروم خانوم بروفه شنونده رو کلافه میکنه و احساس میکنه که یک رمان معمولی و به دور از هیجان حتی بدون هیچ احساس رو داره گوش میده.
صداو بیان خانم بروفه فوق العاده بود شخصیت اصلی داستان خیلی خوب باز شده بود و میشد راحت تصورش کرد و در طول داستان بافن بیان زیبای خانم بروفه بالذت همراهش شد
در مورد یک سری کمبود هاوچالشهای سن نوجوانی خیلی قشنگ صحبت کرده بود ولی مشکلی که بود در طول داستان این چالشها هیچ رشدی نکردن و باهمون ریتم مونوتون حرکت کردن
هیچ نگاه عمقیای به این ضعفها نشده بود و آخر داستان خیلی خیلی سطحی باهاش برخورد شده بود در حالی که میتونست بادیدگاه روانکاوانه بهتری بهش نگاه کنه و یک منبع آموزش و یادگیری برای خواننده باشه
نه یک داستان معمولی با یک ریتم معمول که به مفهوم خاصی هم نرسید
البته توجه به جزئیات و نحوه ارائه آنها هنرمندانه بود
ولی هیچ تفکری در داستان از جانب هیچ کدوم از شخصیتها همیق بررسی نشده بود و ظاهری رد شده بود
بازم تشکر از خانم بروفه که کاملا به عنوان بازیگر داستان پذیرفته شده بود
در مورد یک سری کمبود هاوچالشهای سن نوجوانی خیلی قشنگ صحبت کرده بود ولی مشکلی که بود در طول داستان این چالشها هیچ رشدی نکردن و باهمون ریتم مونوتون حرکت کردن
هیچ نگاه عمقیای به این ضعفها نشده بود و آخر داستان خیلی خیلی سطحی باهاش برخورد شده بود در حالی که میتونست بادیدگاه روانکاوانه بهتری بهش نگاه کنه و یک منبع آموزش و یادگیری برای خواننده باشه
نه یک داستان معمولی با یک ریتم معمول که به مفهوم خاصی هم نرسید
البته توجه به جزئیات و نحوه ارائه آنها هنرمندانه بود
ولی هیچ تفکری در داستان از جانب هیچ کدوم از شخصیتها همیق بررسی نشده بود و ظاهری رد شده بود
بازم تشکر از خانم بروفه که کاملا به عنوان بازیگر داستان پذیرفته شده بود
داستان کتاب درباره دوستی دو دختر که از بچگی باهم دوست میشن و میشه گفت رابطه دوستیشون سمیه! داستان دقیقا از تولد یکی از این دخترها شروع میشه و اتفاقی که بین اون و نامزد دوست صمیمیش رخ میده...
نکات مثبت این کتاب به نظر من، یکی صدای خانم بروفه است که بر خلاف نظر بعضی از دوستان، به نظر من برای این کتاب کاملاااا مناسبه. لحن خوندنشون هم با شخصیت داستان که یک آدم خنثی و منفعل کاملا تناسب داره. دیگه اینکه میتونیم توی این داستان زوایای پنهان زیادی از یک ماجرا رو ببینیم برای من جالب بود. در کل هیجان زیادی نداره و نسبتا ریتم ثابته.
نکات منفی داستان، یکی اینه که صدای گیتار واقعا روی اعصاب من بود. هر چی صدای خانم بروفه آرام بخش و ملایم، صدای موسیقی متن داستان خشن و بی ربط و بلند و ناهنجار! واقعا انتخاب موسیقی برای این کتاب رو نپسندیدم. دیگه اینکه تایم این موسیقیها واقعا زیاد بود! یعنی گاهی ۳ دقیقه آخر یک فصل فقط گیتار! و خب در کل همینا خیلی وقت و انرژی رو میگیرن! در باره خود داستان من نقدی ندارم. به نظرم اینکه مطابق با پیش بینیهای اخلاقی تموم نشد، جالب بود...
نکات مثبت این کتاب به نظر من، یکی صدای خانم بروفه است که بر خلاف نظر بعضی از دوستان، به نظر من برای این کتاب کاملاااا مناسبه. لحن خوندنشون هم با شخصیت داستان که یک آدم خنثی و منفعل کاملا تناسب داره. دیگه اینکه میتونیم توی این داستان زوایای پنهان زیادی از یک ماجرا رو ببینیم برای من جالب بود. در کل هیجان زیادی نداره و نسبتا ریتم ثابته.
نکات منفی داستان، یکی اینه که صدای گیتار واقعا روی اعصاب من بود. هر چی صدای خانم بروفه آرام بخش و ملایم، صدای موسیقی متن داستان خشن و بی ربط و بلند و ناهنجار! واقعا انتخاب موسیقی برای این کتاب رو نپسندیدم. دیگه اینکه تایم این موسیقیها واقعا زیاد بود! یعنی گاهی ۳ دقیقه آخر یک فصل فقط گیتار! و خب در کل همینا خیلی وقت و انرژی رو میگیرن! در باره خود داستان من نقدی ندارم. به نظرم اینکه مطابق با پیش بینیهای اخلاقی تموم نشد، جالب بود...
در مورد کتاب از ترس تنهایی: رمانی واقع گرایانه، مدرن و جذابه که در طول مطالعه ء اون شاهد گفتگوی درونی و کشمکش او با خودش هستیم که از ابتدا در حال مقایسه ء خودش با صمیمیترین دوستشه و از قضا در این مقایسه همیشه خودش رو بازنده ء میدان میبینه و دوست متظاهر، خودمحور و خودشیفتهاش رو از خودش برتر و شایسته ء بهترینها میبینه و در یک رابطه ء جدید جذابیت و توانایی هاش رو کشف میکنه و یاد میگیره که به خودش احترام بذاره و با رها کردن نوع نگرشش ناگهان متوجه میشه که همه چیز برعکس بوده و دوست جذاب و زیباش در طول تمامی اتفاقها قهرمان داستان و انتخابهای او رو بهتر از خودش میدونسته و به نوعی همه ء اونها رو از او میدزدیده و از آن خود میکرده
پیشنهاد من به دخترای جوان مطالعه یا به عبارتی شنیدن این رمان با صدای زیبا و لحن خوانش خانم زیبا بروفه اس
قول میدم لذت ببرین
پیشنهاد من به دخترای جوان مطالعه یا به عبارتی شنیدن این رمان با صدای زیبا و لحن خوانش خانم زیبا بروفه اس
قول میدم لذت ببرین
توصیه به خواندن یا شنیدن این کتاب میکنم. خانم بروفه بسیار خوب کتاب را خوانش میکنند. کتاب در مورد کلیشههای جنسیتی است که متاسفانه هنوز هم وجود دارند مثل سن ازدواج برای دختران، الزام به اینکه زنان برای داشتن یک رابطه خوب نیاز به زیبابودن دارند، تاثیر افکار جنسیت زده جامعه و دوستان و حتی والدین بر زندگی یک دختر تا جایی که حتی از طرف والدین تشویق به تغییر محل زندگی برای یافتن شوهر میشود. همچنین تاثیر دوستی سمی که علی رغم آسیبهای روحی، میتواند بسیار دراز مدت باشد تا جاییکه حتی قربانی دلتنگ آن رابطه دوستی میشود با اینکه میداند این رابطه به او آسیب میزند. دختریکه آنقدر تحت این کلیشهها تخریب شده است که علی رغم هوش و ذکاوت و استقلالی که دارد، وقتی مردی را ملاقات میکند که میتواند همراه و یار او باشد، خود را لایق او نمیبیند و او را به دوستش معرفی میکند.
کلا جالب بود
در مورد سن در همه جای دنیا وقتی ۵ سالت بود سی سالگی خیلی زیاده و بنظرت این افراد خیلی پیر میان
ولی وقتی سی سالت میشه به نظرت چندان سنی به نظر نمیاد
برخلاف تصور راشل که میگه در کودکی به دارسی و داشتههای اون حسادت میکرده در آخر داستان معلوم میشه راشل همیشه انتخابهای خوبی داشته و این دارسی بوده که بهش حسادت میکرده و سعیش این بوده که داشتههای مطلوب راشل رو ازش بگیره و در زمان نامزدی با دکس حامله شدنش از مارکوس که در حقیقت دوست راشل بوده نشون میده که همیشه چشمش دنبال داشتههای راشل هست.
نداشتن اعتماد بنفس کافی در مقابل دیگران زندگی رو کابوس میکنه
عدم احساس لیاقت نمیذاره صاحب هیچ چیز خوبی بشی
من دقیقا در مورد عدم احساس لیاقت تجاربی دارم
در مورد سن در همه جای دنیا وقتی ۵ سالت بود سی سالگی خیلی زیاده و بنظرت این افراد خیلی پیر میان
ولی وقتی سی سالت میشه به نظرت چندان سنی به نظر نمیاد
برخلاف تصور راشل که میگه در کودکی به دارسی و داشتههای اون حسادت میکرده در آخر داستان معلوم میشه راشل همیشه انتخابهای خوبی داشته و این دارسی بوده که بهش حسادت میکرده و سعیش این بوده که داشتههای مطلوب راشل رو ازش بگیره و در زمان نامزدی با دکس حامله شدنش از مارکوس که در حقیقت دوست راشل بوده نشون میده که همیشه چشمش دنبال داشتههای راشل هست.
نداشتن اعتماد بنفس کافی در مقابل دیگران زندگی رو کابوس میکنه
عدم احساس لیاقت نمیذاره صاحب هیچ چیز خوبی بشی
من دقیقا در مورد عدم احساس لیاقت تجاربی دارم
اول از همه باید عرض کنم که موسیقی متن و صدای راوی عالی بود، با احساسهای واقعی و جالب، گرچه همیشه معتقدم که در رمانهای صوتی، باید هر شخصیت صدای مخصوص به خودشو داشته باشه👌
در مورد داستان، خب یک رمان عاشقانه هستش که نباید مورد قضاوت قرار بگیره، همون طور سیستم زندگی ما و قوانین ما، احساسات ما، شرایط عرف جامعه ما، با هم اصلا همخونی نداره و شاید در نظر ما، همچین چیزی به همین راحتی امکانپذیر نیست و کلی داستان داره در حقیقت زندگی ما در ایران..
در کل بنظرم جزو رمانهای متوسط رو به بالایی بود که در این یکی دو سال خوندم و گوش کردم..
ممنون از کتابراه و امید به کتابهای بهتر❤🙏⚘
در مورد داستان، خب یک رمان عاشقانه هستش که نباید مورد قضاوت قرار بگیره، همون طور سیستم زندگی ما و قوانین ما، احساسات ما، شرایط عرف جامعه ما، با هم اصلا همخونی نداره و شاید در نظر ما، همچین چیزی به همین راحتی امکانپذیر نیست و کلی داستان داره در حقیقت زندگی ما در ایران..
در کل بنظرم جزو رمانهای متوسط رو به بالایی بود که در این یکی دو سال خوندم و گوش کردم..
ممنون از کتابراه و امید به کتابهای بهتر❤🙏⚘
در اکثر دوستیها حسادت و مقایسه وجود داره همیشه دوستی هست که از دیگری زیباتره یا موفق تر و همیشه هم دوستان حرص در آری هستن که کل زندگیشون روی پایه فریب و تزویر و خودنمایی هست و متاسفانه بریدن از دوستان قدیمی و سانسور کردنشون انسان را فرسوده میکنه. البته این جور آدمها دوست نیستن فقط شریک یک سری خاطرات در یک زمان و یک مکان هستن.
اینکه خیانت در روابط وجود داره مختص فرهنگ غرب نیست اینکه آدمها به سادگی شخص دیگری را جایگزین عشق میکنن هم همینطور
خوانش زیبا بروفه عزیز دوست داشتم به راشل میومد
اینکه خیانت در روابط وجود داره مختص فرهنگ غرب نیست اینکه آدمها به سادگی شخص دیگری را جایگزین عشق میکنن هم همینطور
خوانش زیبا بروفه عزیز دوست داشتم به راشل میومد
کتاب همین الان به پایان رسید. در ابتدا بگم راستش واقعا انتظار نداشتم که خانم بروفه کتابی را بازخوانی کنند و من این قدر باهاش ارتباط بگیرم. ریتم خواندن ایشون و اجراشون کاملا برای من جذاب و دلنشین بود. و این کتاب خیلی خوب بود. انگار یک بخش پنهان وجود خود ما ادم هاست. همین درگیریها و مشغلههای ذهنی که بیاناش نمیکنیم. من لذت بردم و فکر میکنم جزو کتابهایی بود که ارزش یکبار خواندن رو داشت. ممنونم از نویسنده، مترجم و گوینده عزیز این اثر
من از صدای خانم بروفه خوشم اومد ولی موضوع خیلی جذاب نبود ضمنا خوانش ایشون خیلی کشش خاصی نداشت و هیجان ایجاد نمیکرد
کتابهایی که خانم مریم پاکزاد خوانش میکنند جذاب و گیراست و ادم دوس داره دایم دنبال کنه
ولی در کل واسه سرگرمی خوبه و ضمنا میشه نتیجه گرفت که یعضی رفاقتهایی که دونفر بهم خیلی نزدیکن در نهایت سمی شده و زندگی هارو به چالش میکشه
ممنون از کتابراه عزیز که امکان شنیداری کتابهای مورد علاقه امو ایجاد کرد 🙏⭐️
کتابهایی که خانم مریم پاکزاد خوانش میکنند جذاب و گیراست و ادم دوس داره دایم دنبال کنه
ولی در کل واسه سرگرمی خوبه و ضمنا میشه نتیجه گرفت که یعضی رفاقتهایی که دونفر بهم خیلی نزدیکن در نهایت سمی شده و زندگی هارو به چالش میکشه
ممنون از کتابراه عزیز که امکان شنیداری کتابهای مورد علاقه امو ایجاد کرد 🙏⭐️
به نظرم خوانش خانم بروفه خوب بود ایشون تونستن حس شخصیتهای مختلف به خصوص راشل رو به خواننده منتقل کنن. در مورد موضوع داستان باید بگم برای من جالب بود به خصوص یه جاهایی که شخصیت اصلی از احساساتش و نوع روابطش با دوستانش و خانوادش صحبت میکنه. قلم نویسنده کاملا روانه فقط یه جاهایی در مورد شرح حسادت شخصیتها اغراق میکنه و پایان داستان هم یکم شبیه سریالهای ترک شد متاسفانه
به نظرم این کتاب نشون میده برای اینکه عشق ادامه پیدا کنه به دور از هیجانات اولیه نیاز به مشترکات بیشتری وایتکه حقیقت داره که رابطهها مثل گیاهانی هستند که برای زنده بودند نیاز به رسیدگی داره باید ازشون مراقبت کرد هرس شون کرد و به دور از جذابیتهای اولیه باید برای ادامه دادن اهداف مشترک داشت من این کتاب را خیلی دوست داشتم نون خوندن خانم بروفه را هم خیلی دوست داشتم
صدا و اجرا خوب بود.
در مورد داستان تا حد زیادی سلیقهای است؛ اما بهطور کلی موضوع کتاب به نظرم کاملاً متناسب با زندگی آمریکایی و شرایط کشورهای غربی یا آمریکا بود و چندان باب میل من نبود. در مورد جزییات هم با سایر کامنتها همنظر هستم که شاید گاهی بیش از حد وارد جزییات میشد و بیشتر ذکر چنین جزییاتی به نظرم برای یک نمایشنامه مناسب بود و نه یک رمان.
در مورد داستان تا حد زیادی سلیقهای است؛ اما بهطور کلی موضوع کتاب به نظرم کاملاً متناسب با زندگی آمریکایی و شرایط کشورهای غربی یا آمریکا بود و چندان باب میل من نبود. در مورد جزییات هم با سایر کامنتها همنظر هستم که شاید گاهی بیش از حد وارد جزییات میشد و بیشتر ذکر چنین جزییاتی به نظرم برای یک نمایشنامه مناسب بود و نه یک رمان.
یه سری از بخشای کتاب اگه حذف میشد بهتر بود اینکه آدم ویژگیهای خوب خودشو بشناسه خوبه ولی عمل ناشایست در هر صورتی ناشایسته توجیه بدی با بد بودن طرف مقابل قابل پذیرش نیست کاری که راشل سعی داشت تو داستان انجام بده دکس اگر باید اول رابطه قبلیش رو تموم میکرد بعد میرفت سراغ کس دیگهای پایانش هم زیادی همه چی جور شد طوریکه خیلی باورپذیر نبود
سلام
کتاب ترس از تنهایی کتاب خوبیه به دوستانی که به رمان عاشقانه خارجی علاقه دارن توصیه میکنم کتاب رو کوش کنن
از خانم بروفه تشکر میکنم که به زیبا شدن ودلنشین شدن اثر خیلی کمک کرده
نتیجهای که کتاب گرفتم این بود
غربیها کار میکنن که زندگی کنن ولی ما زندگی میکنیم که کار کنیم
تشکر از کتابراه و عوامل
کتاب ترس از تنهایی کتاب خوبیه به دوستانی که به رمان عاشقانه خارجی علاقه دارن توصیه میکنم کتاب رو کوش کنن
از خانم بروفه تشکر میکنم که به زیبا شدن ودلنشین شدن اثر خیلی کمک کرده
نتیجهای که کتاب گرفتم این بود
غربیها کار میکنن که زندگی کنن ولی ما زندگی میکنیم که کار کنیم
تشکر از کتابراه و عوامل
خیلی خوب بود، خانم بروفه با مهارت تمام این حس را در شنونده ایجاد میکنند که انگار راوی و شنونده و شخصیتهای داستان همگی یک جمع دوستانه هستند. شاید هم این حالت به این هم مربوط است که نویسنده از این آگاه است که هر کس یک جمع دوستان دارد که مشابه شخصیتهای داستان در آن موجود است. به هر حال خوب بود.
کتاب از ترس تنهایی یک رمان واقعیت گرا از زندگیهای شهری امروزی را در ایالات متحده از زبان و خاطرات دختری است که خود را در همه موارد پایین تر از هر چیزی نگاه میکند و حتی افراد کنارش را از خود بهتر و بالاتر میداند حتی به آنها اجازه میدهد تا در مسائل عاطفی هم از او جلوتر باشند و حتی از حق خود صرف نظر کند.
ولی نقدهایی که به این کتاب وارد است این میباشد که در مرتبه اول فرهنگ خانه و خانواده را خیلی حقیر و ناچیز تلقی میکند که اجازه میدهد خیلی راحت بدون هیچ توضیحی حرفهای مادر و پدر را کوچک شمرده و این فرهنگ را در جوامع گسترش دهد.
نقد دوم به نظر من این است که به راحتی فرهنگ خیانت از طرف همسر حال چه مرد باشد و چه زن را به راحتی بعنوان یک فرهنگ و کار عادی جلوه میدهد که این خود میتواند باعث انحطاط در روابط میگردد که نمای یک مرد را یا یک زن را نشان میدهد که با توجه به تعهدی که به فردی دیگر داده است ولی خود را صاحب حق میداند تا با فرد دیگر رابطه داشته باشد که این مطلب در هیچ جامعهای حتی در جوامع آزادی مثل خود ایالات متحده هم پسندیده نیست.
و نقد سوم میتواند این باشد که با همه تلاشهای ارزشمندی که برای این مجموعه کشیده شده متاسفانه صدای زیبای خانم زیبا بروفه برای این مجموعه به نظر من اصلا مناسب نبود البته این نظر کاملاً شخصی است.
در پایان جا دارد از همه عوامل چه سایت کتابراه عزیز و تیم تولید مجموعه کمال تشکر را داشته باشم که برای مواقعی که واقعاً فرصت برای مطالعه نسخه کاغذی وجود ندارد با گویا کردن کتابها حلاوت مطالعه را به ما ارزانی میدارند.