نقد، بررسی و نظرات کتاب بازی دروغ - روث ور

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
خاطره
۱۴۰۳/۰۷/۰۲
خطر اسپویل:
داستانی درباره چهار دختر که در روز اول ورود بعد تعطیلات به مدرسه باهم آشنا و دوست میشن. اما این دوستی خوبی نیست اونا کارهای خلاف قوانین مدرسه انجام میدن و بین خودشون بازی دروغ اختراع کردند وهمش به همه دروغ میگن و امتیاز میگیرن و فکر میکنن خیلی کار جالبی. هستش. پدر یکی از دخترها معلم نقاشی دخترهاست ودخترها زیاد به خونه این دوست یعنی کیت میرن. برادر ناتنی کیت هم اونجاست وبا دخترها از شنا تا همه جا همراه هست. ولی یه روز اتفاق وحشتناکی میفته همون راز وحشتناک میون چهار دوست که نویسنده از گفتنش امتناع میکنه وخواننده رو با معلق نگه داشتن دنبال خودش میکشونه. داستان اوایلش زیاد گیرا نیست ولی کم کم از نیمه داستان جذاب و هیجانی میشه از زمان دیدار چهار دوست بعد هفده سال دوباره در خانه کیت وبه دعوت کیت با چندکلمه بهت احتیاج دارم برای هر سه دوست. چرا کیت از اونا خواسته بیان؟ راز این چهار دوست چیه؟ لوک چه نقشی در این راز داره؟ وده ها سوال ومعمای دیگه همراه با لحظات ترس واسترس هر کدوم از دخترها داستان رو جذاب وخواندنی کرده
Noonoosh
۱۴۰۳/۰۶/۲۱
خطر اسپویل:
چهار دوست قدیمی که سال ها همدیگه رو ندیدن و از هم بی خبر بودن، با پیام یکی از دوستان بعد از سالها دور هم دیگه جمع میشن. یک پیام کوتاه؛ «بهت نیاز دارم» داستان در مورد ایسا، کیت، تیا و فاطیماست؛ چهار دوست که در دوران دبیرستان به مدت حدود ۲ سال در یک مدرسه شبانه روزی با هم بودن. مدرسه نزدیک محل سکونت کیت بوده و پدر کیت هم در همون مدرسه معلم نقاشی و هنر بود. دخترها گاهی آخر هفته ها یواشکی از مدرسه خارج میشدند و به خانه کیت که در نزدیکی مدرسه بود می رفتند. یک خانه ساحلی که دخترها وقت زیادی رو اونجا با پدر و برادر ناتنی کیت میگذروندن و پدر کیت از آن ها نقاشی در حالت های مختلف، و حتی گاهی برهنه از دخترها میکشیده. دخترها یک بازی هیجان انگیز هم داشتند، بازی دروغ! هرکس به دانش آموزان و کادر مدرسه دروغ بهتر و باورپذیرتری بگوید امتیاز بیشتری میگیرد. حتی در مدرسه به نام اکیپ دروغگوها معروف بودن. ایسا وقتی از کیت پیامِ «بهت نیاز دارم» رو دریافت میکنه، به بهانه دورهمی شاگردان قدیمی مدرسه اش با کودک ۵-۶ ماهه اش، فریا، راهی روستای محل سکونت کیت شده. شب وقتی هر ۴ نفر زیر سقف خانه کیت جمع شدن، بالاخره کیت به حرف میاد و دلیل فراخواندن دوستانش رو میگه. این اولین کتابی بود که از روث ور خوندم و به نظر میاد نویسنده ایه که خیلی با آرامش و حوصله داستان هاشو پیش می بره. ریتم داستان کنده و نویسنده در دادن اطلاعات از گذشته شخصیت ها، خساست به خرج میده. زیاده گویی و توصیفات اضافه زیادی داره. به عنوان مثال تک تک فراز و فرودهای پیاده روی ایسا و دخترش فریا که سوار کالسکه بود توصیف میشد! من ای بوک خوندم که حدود ۹۰۰ صفحه بود، این داستانو به نظرم میشد با ۵۰۰ یا ۶۰۰ صفحه جمع کرد.
book's bff
۱۴۰۲/۱۰/۱۶
کتاب حس و حال خوبی داشت و هر شخصیت رو با توجه به توضیحات نویسنده شما می‌تونید به راحتی تصور کنید و تو ذهنتون نقش می‌بنده.
داستانش برای من جدید و خلاقانه بود ولی یکسری از سوالات توی ذهن من موند و تا آخر کتاب منتظر بودم برای جواب ولی خب کتاب با یک پایان نه چندان خلاقانه تموم شد در حد عالی نیست اما خوب بود
مونا مجتبی زاده
۱۴۰۰/۱۱/۲۸
عالی بود خیلی لذت بردم اینهمه احساس مسئولیت و حمایت توی رفاقت حس خوبی به آدم میده اینکه فکر کنی هروقت مشکلی داری کسی هست ک با یه پیغام سریع خودش رو برسونه و اینهمه اعتماد و راز داری توی دوستیشون خیلی حس خوبی به آدم میده داستان عالی و غیر کلیشه‌ای بود ممنون از همه عوامل
روناک نظرى
۱۴۰۲/۰۳/۲۵
من دو تا کتاب از این نویسنده خوندم که نظرم در مورد هر دو یکیه!! اینقدر که نمیدونم چرا رفتم کتاب بعدى هم خوندم. ولى این نظر منه.! کلا داستاناش یه رفاقت عمیق و قدیمى رو نشون میده بعد بی اعتمادى بین چند نفر و در اخر یکى از همونا که از همون اول میتونیم حدس بزنیم!!! مقصره!!!
فروغ حقیقی
۱۴۰۳/۰۲/۱۴
مثل بقیه آثار روث ور جالب و خواندنی است، اوایل کتاب کمی خسته کننده ست ولی کم کم بسیار جذاب می‌شه طوری که اواخر داستان کاملا با شخصیت‌ها همراه می‌شید. حدس پایان داستان خیلی سخت نیست ولی این، از جذابیت اثر کم نمی‌کنه. ممنون از کتابراه
الهام شفیعی
۱۴۰۱/۰۶/۰۶
قلم روث ور و انتشارات نون قطعا دو گزینه مطمئن در انتخاب و خواندن یک کتاب دلچسب هستن🥰کتابی راز آلود که نمیشه تا پایانش زمین بذارین و باید یک نفس تا انتها خوندش🥰
Dela
۱۴۰۱/۱۰/۲۹
رمان زیبایی بود.. با گذر از همه‌ی فراز و نشیب‌ها و هیجانی که مارو با خودش همراه میکرد، احساس مادرانه هم به خوبی توصیف شده بود و بسیار دلنشین بود:)
محمد زرگران
۱۴۰۳/۰۱/۱۰
یکی از بهترین کتاب‌هایی که بنظرم هرکسی باید در قفسه کتاب‌های معماییش داشته باشه. با خوندن این کتاب ساعاتی غرق در داستانی مهیج میشین
زاها م
۱۴۰۱/۰۸/۰۲
درکل کتاب خوبی بود و آدم رو تشویق میکرد که داستان رو ادامه بده، البته خوندن اونهمه جزئیات مخصوصا در مورد بچه داری برای من خسته کننده میشد.
نرگس صیادی
۱۴۰۳/۰۲/۰۵
داستان زیادی کش دار و کند پیش میره و اینکه مهیج و پرهیجان یا پیچیده هم نیست و گاهی حوصله سربر با مطالب تکراریست
حانی
۱۴۰۲/۰۱/۱۵
همون چیزی بود که از قلم روث ور انتظار میرفت
روند داستان و پرداختنش به جزییات خوب بود پایان غیر قابل حدسی هم داشت
مینا سعیدی
۱۴۰۱/۱۱/۰۳
بد نیس زیادی کش داده اونقدی ک بقیه تعریف کردن هیجانی نیس ولی ترجمه عالیه بهرحال اگه تخفیف دارید بخرید وگرنه نمیارزه
الهام کریمی
۱۴۰۱/۰۵/۱۵
تا اینجا همه کتابهای خانم روث ور رو خوندم هر کدام فضای جدید و منحصر به فردی دارند اصلا قابل پیش بینی نیستند
مهدی مسی
۱۴۰۱/۰۴/۰۶
چهار کلمه بیشتر خرجش نمکنم جنایی درام عا شقانه خفنه. به جزعیات توجه خاصی شده تو کتاب این عالیه و هیجان داره خیلی
Negin Ahmadvandi
۱۴۰۱/۰۳/۳۰
کتاب بدی نبود یکم داستان آشفته و حوصله سر بر میشه از وسطاش ولی به یکبار خواندنش می‌ارزد. با تشکر از کتابراه
مریم چراغک
۱۴۰۳/۰۳/۲۰
اولش خوب شروع شد ولی بازهم یه کتاب با داستانی قابل حدس بود.. کمی عامیانه و با پایان قابل حدس
مریم بیکدلو
۱۴۰۲/۰۶/۲۲
موضوع جالب بود و شخصیت پردازی‌ها خوب بود بجز شخصیت پردازی نقش اولو داستان رو میشد کوتاه تر جمعش کرد
نازی
۱۴۰۳/۰۶/۲۸
فضا سازی این نویسنده عالیه و شما قشنگ میتونید جزئی‌ترین چیزارو تصور کنید
مهناز ابراهیم زاده
۱۴۰۳/۰۶/۱۱
خوب بود با هیجان خوندمش
صدریه محمودی
۱۴۰۱/۰۳/۰۶
عالی با پایان غیر منتظره