نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی سونات کرویتسر - لئو تولستوی
3.9
92 رای
مرتبسازی: پیشفرض
🍁 تولستوی و … کتاب شیطان، مرگ ایوان ایلیج، جنگ و صلح، سه پرسش، و حالا هم کتاب سونات کرویتسر…
دوستان به نظر من هم کتاب معمولیای بود، و یک خط داستانی سادهای داشت، اما دیگه شایستهی بی لطفی هم نبود!!! همین که روی کاور خودش اسم بزرگی مثل لئو تولستوی رو داره، این یعنی حتما ارزش خوندن داره و اعتباری برای خودش داره!
البته که نسبت به کتابهای دیگهی تولستوی معمولی تر بود، اما خیلی نقاط قویای هم داشت… مثلا اسم کتاب واقعا زیبا بود و هر خواندهای رو به سمت خودش میکشید که ببینه چرا این اسم روداره!؟ این سونات بتوون چه ربطی میتونه به تولستوی و این کتاب داشته باشه!! یا اینکه اتفاقات داستان با شروع حرکت یه قطار توی قطار اتفاق میافته و با ایستادن قطار و پیاده شدن فرد متکلم داستان تمام میشه، خیلی منحصربه فرده.
درمورد خود داستان هم بگم، اتفاقا یه قصهی کاملا ملموسی داشت و از خیانتی میگفت که توی خیلی از اطرافیان امون هست!
مردی که قتل روانجام داده بود! درواقع به اثرات زندگی بی بند و باری قبل از ۳۰ سالگیش دچار شده بود! زندگی کاملا انعکاس رفتار خودمونه، بعد از اون همه آزادی نامتعارف، معلومه که یه روزی زنی میگیره که هرقدر هم نجیب باشه، تلخی اون روابط رو بهش میشناسونه!!!
و مورد بعدی زندگی سرد اونها از روز سوم ماه عسل اشون بود! معلومه یه همچین زندگیای به خیانت ختم میشه!
لحظههای خیانت زن، دردهای مرد متکلم و قتل اش، و کشته شدن زن، برآورد همهی رفتارهای غلط آدمهای داستان هستش؛ زن، شوهر، فرزندان، و ترو کانتشکی همه و همه به این جریان کمک کردن تا اون پایان تلخ رقم بخوره! هیچ وقت سیاه و سفید دیدن خوب نیست! میشه خاکستری هم دید…
درکل داستان خوبی بود و ارزش خوندن داشت. ممنون دوست عزیزم کتابراه☘️
دوستان به نظر من هم کتاب معمولیای بود، و یک خط داستانی سادهای داشت، اما دیگه شایستهی بی لطفی هم نبود!!! همین که روی کاور خودش اسم بزرگی مثل لئو تولستوی رو داره، این یعنی حتما ارزش خوندن داره و اعتباری برای خودش داره!
البته که نسبت به کتابهای دیگهی تولستوی معمولی تر بود، اما خیلی نقاط قویای هم داشت… مثلا اسم کتاب واقعا زیبا بود و هر خواندهای رو به سمت خودش میکشید که ببینه چرا این اسم روداره!؟ این سونات بتوون چه ربطی میتونه به تولستوی و این کتاب داشته باشه!! یا اینکه اتفاقات داستان با شروع حرکت یه قطار توی قطار اتفاق میافته و با ایستادن قطار و پیاده شدن فرد متکلم داستان تمام میشه، خیلی منحصربه فرده.
درمورد خود داستان هم بگم، اتفاقا یه قصهی کاملا ملموسی داشت و از خیانتی میگفت که توی خیلی از اطرافیان امون هست!
مردی که قتل روانجام داده بود! درواقع به اثرات زندگی بی بند و باری قبل از ۳۰ سالگیش دچار شده بود! زندگی کاملا انعکاس رفتار خودمونه، بعد از اون همه آزادی نامتعارف، معلومه که یه روزی زنی میگیره که هرقدر هم نجیب باشه، تلخی اون روابط رو بهش میشناسونه!!!
و مورد بعدی زندگی سرد اونها از روز سوم ماه عسل اشون بود! معلومه یه همچین زندگیای به خیانت ختم میشه!
لحظههای خیانت زن، دردهای مرد متکلم و قتل اش، و کشته شدن زن، برآورد همهی رفتارهای غلط آدمهای داستان هستش؛ زن، شوهر، فرزندان، و ترو کانتشکی همه و همه به این جریان کمک کردن تا اون پایان تلخ رقم بخوره! هیچ وقت سیاه و سفید دیدن خوب نیست! میشه خاکستری هم دید…
درکل داستان خوبی بود و ارزش خوندن داشت. ممنون دوست عزیزم کتابراه☘️
بنظرم فوق العاده بود دوستانی که انتقاد کردن به زوایای پنهان داستان توجه نداشتن. اینکه تصور ما از عشق چجوره و یا برداشت ما از زندگی دیگران چگونه است در حالی که واقعیت جور دیگریست. نظر تاجر مردسالارانه و نظر خانم مسافر خیلی ایده آلیست بود و با منطق زندگی جور در نمیآمد. ضمنا با توجه به تجربه شخصی دیدگاه نویسنده در زمان حال هم مصداق پیدا میکنه که در کتاب عنوان شده قبل از آن زمان هم به این صورت بوده که نمیتونم تائید کنم.
تراوشات یک ذهن بیمار و زن ستیز که تمام زیباییها و فداکاریها و مهربانیهای زن را نادیده میگیرد و او را موجودی میپندارد که صرفابه دنبال صید و شکار است، کتابی بسیار توهین آمیز و بی ادبانه و بی خردانه، واقعا راست میگن هر کتابی ارزش خوندن نداره … و البته صدای نفسهای راوی که کلا در میکروفون میپیچه آزار دهنده هست …
تولستوی در این کتاب همانند کتابهای ارباب وبنده، شیطان و مرگ ایوان ایلیچ به یک موضوع میپردازد. نویسنده در این کتاب اندیشههای مختلف درمورد ازدواج را رد میکندو طرح و اندیشه خود را ارائه میکند اما آنرا
کامل تایید نمیکند. راوی اجرای عالی نداشت اما خوب و
قابل قبول اجرا کرده است.
کامل تایید نمیکند. راوی اجرای عالی نداشت اما خوب و
قابل قبول اجرا کرده است.
مردی که در دوره تجرد و جوانی اعمال غیر اخلاقی (البته از نظر مردم آن دوره) انجام داده است در دهه سوم عمرش با دختری نجیب و پاک ازدواج میکند و همان اعمال دوره تجردش (شاید) موجب بدبینی و بددلی او میشود. خوب این ماجرا برای همه قابل هضم و درک است و میتوان گفت بیشتر عزیزان نمونهای از اینگونه شرایط را در پیرامون خود دیده یا شنیدهاند. البته شرایط و عقاید مردم در دوره و زمانهای مختلف متفاوت است و شاید نتوان امروز از سلایق مردم صد سال قبل خرده گرفت و انتقاد کرد که چرا یک آدمکش و قاتل آزاد است؟!!!. نشان دادن حالات غمزده و پریشان نقش اول در طول روایت داستانش، کمی از غلظت تعصبات کاسته و تعادل برقرار شده است.
با این اوصاف این داستان از تولستوی صرف نظر از مضمون و عقاید آن، در حد و اندازهی دیگر آثار این نویسنده بزرگ نیست.
ضمنا توصیه میکنم این سونات را چندین بار با دقت بشنوید. خیلی لذت خواهید برد.
سپاس از کتابراه