نقد، بررسی و نظرات کتاب کارآگاه کوچولو - صفیه پرماس
مرتبسازی: پیشفرض
این محتوا بعید میدونم که بتونه انقدر مستقیم تاثیر بزاره رو بچهها، داستان انقدر تابلوعه که بچههایی که بازی کامپیوتری دوس دارن بیشتر جبهه میگیرن در مقابل این حرفا. اما دوستان کتاب راهی، قبل از انتشار یه نگاه کوچیک به کتاب بندازین، خیلی از سطرها ناقص هستن و یه بخشی از مطلب ادامه ش پاک شده. صفحه ۱۶ و ۱۸ هردو یک صفحه هستن، و مشکل چاپی خلاصه زیاد بود
داستان درباره افشین بود که به همراه خانواده قرار بود بروند خانه خاله بزرگترش و انجا پسرخاله سعیدش و دایی بروز اش هم بودند در راه سعید فکر میکرد خاطرات فوتبال بازی کردن با پسرخاله و دایی اش چه قدر خوب بود وقتی به انجا رسیدند افشین این موضوع را به سعید گفت و سعید پیشنهاد داد که بیا بازی کامپیوتری فوتبال بازی کنیم کمی بعد افشین که یاد نداشت زود باخت و دایی بروز با سعید بازی فوتبال رایانه ایی کردند و سرو صدا کردند که باعث شد مادربزرگ و بقیه نوه ها بروند به باغ. در باغ مادربزرگ قصه ایی تعریف کرد و در آن یک دختر کوچولو کاراگاه فهمید که مردم شهر انقدر درگیر موبایل شدند که دیگر شهر داره خراب میشه حتی رفتگر ها هم دست از کار کشیده بودند تا اینکه به وسیله کیکی که مادربزرگ دختر پخته بود همه به خاطر بوی کیک سر از گوشی ها بیرون آوردند و انجا دخترک سخنرانی کرد که شهر به خاطر بی توجهی شما داره خراب میشه. وقتی به خانه خاله برگشتند افشین سریع رفت و یک کاسه قرمه سبزی را در حالیکه سعید و دایی داشتند بازی میکردند پیش آن ها برد و ناگهان آن ها حواسشان از بازی پرت شد و رایانه را رها کردند و سر سفره آمدند همه برای افشین هورا کشیدند و آن شب به خوبی و خوشی در کنار هم جمع بودند