نقد، بررسی و نظرات کتاب کوری - ژوزه ساراماگو
4
5 رای
مرتبسازی: پیشفرض
مریم نوری
۱۴۰۳/۰۷/۱۷
00
عجب کتابی عجب داستانی ادم رو میخکوب می کنه و به فکر فرو میبره از اول پایان داستان رو حدس میزدم فکر می کنم همه ما در زندگی دچار کوری هستیم کم و بیش با ندیدن واقعیت ها با ظلمها با بی عدالتی ها ووو این داستان پیام اصلیش همین میتونه باشه همسر دکتر هیچ وقت کور نشد چون اول به همسرش و بعد به همه کمک کرد و وقتی که همه مجازات شدن کوری دوباره از بین رفت به نظر من این کوری یک نوع از کارما بود که اون شهر و کشور رو در بر گرفته بود و منظور نویسنده همین بوده در کل کتاب جذاب و گیرایی بود به همه توصیه میکنم بخوننش ممنون از کتابراهی های عزیز برای انتشار این اثر زیبا
کتاب جالبی بود و داستان جدیدی داشت. البته چند مشکل وجود داشت. اولیش اینه که برای شخصیتها اسمی انتخاب نشده بود و با صفاتی مثل دکتر یا پسر لوچ شخصیتها توصیف میشد و این عیبی بزرگ در شخصیت پردازی هاست. صد البته که ادبیات ما با ادبیات اروپا تفاوتهای مشهودی داره ولی این دست نویسنده را میبوسد که کتاب را تا حد روان و عام پسند ترجمه کند و در برخی مواقع نوشتهها اندکی گیج کننده میشد. وقتی این کتاب رو میخونیم متوجه میشیم که چقدر نعمت بینایی که این همه ازش استفاده میکنیم با ارزش هستش و از دست دادن نعماتی که در اختیارمونه چقدر آسونه.