نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی اگر حقیقت این باشد - کالین هوور
4.4
271 رای
مرتبسازی: پیشفرض
نرمین صوفی
۱۴۰۱/۰۸/۱۷
53
عالی بود. و بنظرم هیچ نقطه ضعفی نداشت که بهش اشاره کنم خیلی بینظیر و بنظرم بدون نقص بود. داستان خانومیکه به طرزدیوانه واری عاشق شوهرشه و تمام چیزی که اززندگی میخوادتوجه و عشق همسرشه. اما وقتی که میفهمه حامله هست وی دوقلو درراه داره و انجاس که افکار مالیخولیایی به سراغش میان. به این نتژجه میرسه که با به دنیا اومدن بچه هاش عشق همسرشو رو ازدست میده و دیگه برای همسرش الویت اول نیست بنابراین اقدام به سقط بچه هامیکنه که بی نتیجه میمونه و بدنیا میان. داسنان اونجا هیجان انگیزترمیشه که با به دنیا اومدن بچه هانفرت مادرافزایش پیدامیکنه ونه تنهاهیچ توجهی به بچهها نداره بلکه اقدام به کشتن یکیشون هم میکنه که بازبی نتیجه س..... ووووادامه ماجرا مه خیلی جذاب و عیجان انگیزه بای پایان فوق العاده که مات و مبهوتتون میکنه. صدای راوی واقعا فوق العاده س به خوبی تموم احساس کاراکترهارو بیان و به شکل روشنی به نمایش میزاره که فکرمیکنی داری فیلم میبینی تموم صحنهها به خوبی توصیف شده. شنیدنشو به شدت توصیه میکنم عالیه ازدست ندید
«بینظیر بود»
اینطور شروع میکنم!
- شباهت دو شخصیت لوئن و وریتی رو حس میکردم که میتونستن کمی متفاوتتر خلق شن.
- جرمی و لوئن به ترتیب، مرتکب اشتباهی شدن که هردو دقیقاً در وجود وریتی قضاوت کرده بودن.
- صحنهها رو جزءبهجزء توی ذهنم ساختم و الآن میتونم کروکی خونهی جرمی و وریتی و حتی دفتری که اولینبار قرارداد بستن رو هم ترسیم کنم:))
اگر بخوام بگم سه تا کتاب شدیداً جذبم کردن و هیچوقت از یادم نمیرن، قطعاً از اسمهای «ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد»، «دختری از بروکلین» و «اگر حقیقت این باشد» استفاده میکنم.
قطعاً خوندنش حسابی آدرنالین براتون ایجاد میکنه و به نظر من، احتمال پشیمونی و ناناستاپ نخوندنش خیلی کمه.
من داخل اینستاگرم خانم سارا فیض تشکر کردم و اینجا هم میگم که بینظیر بودن.
ترجمه از پس سانسورها بر اومده و از لحاظ سانسور، قابل قبول بود و با از دستدادن ارتباط معنایی، توی داستان گمت نمیکرد.
اینطور شروع میکنم!
- شباهت دو شخصیت لوئن و وریتی رو حس میکردم که میتونستن کمی متفاوتتر خلق شن.
- جرمی و لوئن به ترتیب، مرتکب اشتباهی شدن که هردو دقیقاً در وجود وریتی قضاوت کرده بودن.
- صحنهها رو جزءبهجزء توی ذهنم ساختم و الآن میتونم کروکی خونهی جرمی و وریتی و حتی دفتری که اولینبار قرارداد بستن رو هم ترسیم کنم:))
اگر بخوام بگم سه تا کتاب شدیداً جذبم کردن و هیچوقت از یادم نمیرن، قطعاً از اسمهای «ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد»، «دختری از بروکلین» و «اگر حقیقت این باشد» استفاده میکنم.
قطعاً خوندنش حسابی آدرنالین براتون ایجاد میکنه و به نظر من، احتمال پشیمونی و ناناستاپ نخوندنش خیلی کمه.
من داخل اینستاگرم خانم سارا فیض تشکر کردم و اینجا هم میگم که بینظیر بودن.
ترجمه از پس سانسورها بر اومده و از لحاظ سانسور، قابل قبول بود و با از دستدادن ارتباط معنایی، توی داستان گمت نمیکرد.
خطر اسپویل :
ممنونم از کتابراه برای آماده کردن این کتابها مجموعا داستان خوبی بود و دوست داشتم بدانم چطور تمام می شود. من از افراد مختلفی تعریف این داستان را شنیده بودم و در کتابراه هم امتیاز خوبی دارد. اما من انتقاد هایی به داستان دارم. یکی اینکه ضعف شخصیت اصلی (راوی) که مشکل بزرگی در اوایل داستان بود و خیلی روی ان مانور داده شد در انتهای داستان ناپدید و نادیده گرفته شد. مشکل بعدی من با زندگی نامه ی وریتی است. به نظر من فردی که سلامت عقلی دارد نمی تواند فقط برای تمرین یک تکنیک شغلی پای «بچه هایش» وسط بکشد و چنین عبارت هایی را در مورد آن ها بنویسد. من به عنوان یک مادر قسم می خورم که نمی شود ممکن است این کار را در مورد همسرش (که خیلی هم دوستش دارد و برایش عزیز است) انجام دهد. اما خیال پردازی وحشیانه در مورد نوزادت! هرگز نکته ی بعدی در مورد آخرین نامه ی وریتی است که آخر داستان ناگهان پیدا شد و همه چیز را توضیح داد است. به نظرم به این شکل بستن داستان کمی این حس را داشت که نویسنده کمی آخر داستان را سمبل کرده و یک نکته ی دیگر، بعضی توصیفات وریتی در زندگی نامه برای من بسیار آزاردهنده بود (چون موضوعش کودک و نوزاد بود) و من دو سه دقیقه ای از داستان را رد می کردم تا بخش اصلی توصیفات به گوشم نرسد. البته متوجه ماجرا می شدم نمی دانم چطور اما فکر می کنم در توصیفی که از کتاب در کتابراه وجود دارد خوب است به وجود صحنه های خشن در داستان اشاره شود. (شبیه هشدار) باز هم از کتابراه ممنونم
ممنونم از کتابراه برای آماده کردن این کتابها مجموعا داستان خوبی بود و دوست داشتم بدانم چطور تمام می شود. من از افراد مختلفی تعریف این داستان را شنیده بودم و در کتابراه هم امتیاز خوبی دارد. اما من انتقاد هایی به داستان دارم. یکی اینکه ضعف شخصیت اصلی (راوی) که مشکل بزرگی در اوایل داستان بود و خیلی روی ان مانور داده شد در انتهای داستان ناپدید و نادیده گرفته شد. مشکل بعدی من با زندگی نامه ی وریتی است. به نظر من فردی که سلامت عقلی دارد نمی تواند فقط برای تمرین یک تکنیک شغلی پای «بچه هایش» وسط بکشد و چنین عبارت هایی را در مورد آن ها بنویسد. من به عنوان یک مادر قسم می خورم که نمی شود ممکن است این کار را در مورد همسرش (که خیلی هم دوستش دارد و برایش عزیز است) انجام دهد. اما خیال پردازی وحشیانه در مورد نوزادت! هرگز نکته ی بعدی در مورد آخرین نامه ی وریتی است که آخر داستان ناگهان پیدا شد و همه چیز را توضیح داد است. به نظرم به این شکل بستن داستان کمی این حس را داشت که نویسنده کمی آخر داستان را سمبل کرده و یک نکته ی دیگر، بعضی توصیفات وریتی در زندگی نامه برای من بسیار آزاردهنده بود (چون موضوعش کودک و نوزاد بود) و من دو سه دقیقه ای از داستان را رد می کردم تا بخش اصلی توصیفات به گوشم نرسد. البته متوجه ماجرا می شدم نمی دانم چطور اما فکر می کنم در توصیفی که از کتاب در کتابراه وجود دارد خوب است به وجود صحنه های خشن در داستان اشاره شود. (شبیه هشدار) باز هم از کتابراه ممنونم
کتاب خیلی زیبا و پر کششی هست، و به دوستان علاقه مند به سبک جنایی معمایی توصیه میکنم مطالعه بفرمایید. این کتاب در واقع با نام "وریتی" توسط نویسنده، کالین هوور نوشته و منتشر شده، علت تغییر نام کتاب رو به "اگر حقیقت این باشد" نمیدونم اصلا. کتاب کشش و جذابیت بالایی داره و به شدت شنونده رو دنبال خودش می کشه، پایان بسیار غیر منتظرهای داره و حتی بعد از اتمام کتاب هم نکات مبهم داره و هنوز شنونده نمیتونه واقعیت رو تشخیص بده، البته این نظر شخصی من هست و با جستجو در سایتها متوجه شدم برای بعضی مخاطبین هم همین طور بوده، پایان کتاب در هر صورت برایم مبهمه هنوز.
شخصیت پرداری نویسنده خیلی پیچیده هست. احساس شنونده نسبت به شخصیتها در موقعیتهای مختلف متفاوت هست، داستان از زبان دو شخصیت در زمانهای مختلف نقل میشه، وریتی در گذشته و نویسنده جوان در زمان حال. روابط بین شخصیتها خیلی دقیق پرداخته شده. در کل من دوست داشتم. امیدوارم دوستان دیگر هم لذت ببرند از شنیدن این کتاب.
شخصیت پرداری نویسنده خیلی پیچیده هست. احساس شنونده نسبت به شخصیتها در موقعیتهای مختلف متفاوت هست، داستان از زبان دو شخصیت در زمانهای مختلف نقل میشه، وریتی در گذشته و نویسنده جوان در زمان حال. روابط بین شخصیتها خیلی دقیق پرداخته شده. در کل من دوست داشتم. امیدوارم دوستان دیگر هم لذت ببرند از شنیدن این کتاب.
رک بگم اصلا جذبم نکرد. نه تنها من بلکه همسر، مادر و پسرم هم با من هم نظر بودن. تنها دلیل خرید این اثر تعریف خوانندگان بود اما در مقایسه با کارهای قبلی که شنیدم مثل چشمهایت، بیمار خاموش، دریاچه متروک و زن کابین ده و.. بسیار ضعیف بود. بسیار داستان تخیلی و دور از واقع بود که نویسنده در چینش عناصر منطقی بسیار ضعیف عمل کرده بود همچنین حالت تعلیق و استرس شخصیت اصلی اون هم در اول داستان که هنوز در عمق داستان فرو نرفته بود و علتی منطقی برای این حد ترس و اضطراب وافر وجود نداشت و تعارض در این فرد که همش در حال نشون دادن بر عکس احساسات خودش بود پرداختن به موارد بی اهمیتی در داستان چون تموم شدن نوار بهداشتی و ترس بی دلیل و خجالت شخصیت اصلی از موضوع خوابگردی که اصلا اینهمه پرداختن بهش لزومی نداشت بیش از حد تکرار در این امر حوصله سر بر و یکنواخت بود. کلا من به کسی پیشنهادش نمیکنم.
کتاب ورتی از کولین هوور داستانی هیجان انگیز و معمایی داره که با صدای سارا فیض روایت می شه. داستان درباره ی لُو، یک نویسنده جوانه که به عنوان نویسنده ی جانشین برای نویسنده ی معروف ورتی کرید استخدام می شه. وقتی لُو به خانه ی ورتی می ره، با یادداشت های شخصی و تاریک او روبرو می شه که رازهای عمیق و ترسناکی رو فاش می کنه. لُو به تدریج متوجه می شه که زندگی ورتی و خانواده اش پر از دروغ و معماست. در عین حال، رابطه ای هم بین لُو و همسر ورتی، جرمی، شکل می گیره که اوضاع رو پیچیده تر می کنه. داستان پر از غافلگیری و تنش هست و احساسات شخصیت ها رو به خوبی منتقل می کنه. اگر به داستان های معمایی و پر از هیجان علاقه دارید، حتماً ورتی رو با صدای سارا فیض گوش کنید و از این سفر هیجان انگیز لذت ببرید!
از کتاب خوشام اومد، پیچیدگیهای روان انسان در تقابل با موقعیتها رو به نمایش میگذارد، البته با رازگونه گی خاصی، نویسنده قلم توانایی در این ژانر داره. البته جاهایی هم نامتناسب با واقعیات زندگی، پیچیدگی ایجاد میکنه. خیلی جاها نمیفهمید نویسنده مرد بوده یا خانم که خیلی خوبه. یک نکته راجع به اجرا، دوست عزیزمون صدای خوبی دارند ولی احساس در صداشون بعضا متناسب با موقعیت نبود، مثلا در اوایل قصه جرمی برای اینکه پسر شو راضی کنه برای حمام،، میگه چقدر طول میکشه کسی رو که برعکس کنی خون به مغزش نرسه و مغزش برعکس کار کنه،، که شوخی و تهدیدی کودکانه است اما در خوانش، طوری با خشم ادا میشه که انگار پدر در مقابل دشمن داره حرف میزنه. باید تمرین بیشتری در بیان احساس و شخصیت پردازی داشته باشن.
با سلام به کتابراه عزیز و خانم سارا فیض که به زیبایی داستان را خوانش کردند. مدتها قبل داستان را گوش کردم ولی امروز نطرم رو برای خوانندگان عزیز برای تصمیم گیری بهتر بیان میکنم. موضوع داستان بشدت معمایی و هیجانی است و از آن دست موضوعاتی است که آدم رو تا انتها تشویق میکنه بشنوه و بفهمه آخرش چی میشه. یه دختر نویسنده آماتور و مردی پولدار که ظاهرا بصورت اتفاقی همدیگرو ملاقات میکنند و بعد دختر به استخدام مرد در میآید و سپس وارد خانه او شده و اتفاقات مرموز و جالبی توی اون خونه اتفاق میافتد و نهایتا قطعات پازل که بتدریج کنار هم قرار میگیرند و دختر متوجه میشود که در چه شرایط خطرناک و در عین حال ترسناکی قرار گرفته است. زنی ظاهرا در کما و دوقلوهایش که تحت نظر پدرشان هستند. توصیه میکنم حتما گوش کنید.
هنوز شوکهام. فوق العاده بود. نمیدونم چه تعبیری باید بکار ببرم برای این رمان هم لذت بردم هم هیجان داشت هم شدیدا غمگین شدم. قطعا جز رمانهایی میشه که تا مدتها ذهن منو درگیر نگه داره. وقتی اولین رمان از هوور رو خوندم فهمیدم قلم فوق العاده قوی داره و بخاطر همین این دومین رمان رو هم تصمیم گرفتم گوش بدم و این یه شاهکار بود از نظر من. یک استارت خیلی خوب و ادامهی داستان حتی یک لحظه رو نمیتونید ازش غافل بشید و یه پایان شدیدا شوکه آور و غم انگیز که موهای تن آدمو سیخ میکنه. و اما درمورد خانم سارا فیض. این خوانشگر فوق العاده است وقتی کتابهایی که ایشون روایت میکنن رو گوش میدم از شنیدن صدای ایشون و اجراشون سیر نمیشم. خدا حفظ کنه ایشون و صداشون رو. همه چیز درجه یک و بی نظیر. سپاس
من به این کتاب با دست و دلبازی دو ستاره دادم و دلایلم اینهاست
اینکتاب در ژانر تعلیقی هیجانی نوشته شده، که ایراد بزرگی که بهش وارده غیر قابل تحمل بودن قهرمان داستانه در اصل داستان قهرمانی که باهاش همذات پنداری کنید نداره بلکه کرکتر منفی یاویلنvillainیا شرور و قهرمان هر دو شرورند و برای کرکتری که قراره قهرمان باشه یا کرکتر مثبت تحول اخلاقی که به وجود نمیاد که در نهایت با تصمیمی که میگیره منفور تر هم میشه.
البته قرار نیست شما بعنوان خواننده از کرکتر اصلی اینقدر بدتون بیاد و این از ضعف نویسنده ست.
البته صدای خانم خواننده هم در ایجاد نفرت مضاعف بی تاثیر نیست چون بسیار ویژگیهای مصنوعی و ادا اطواری در صداش ایجاد میکنه.
در نهایت میتونید یکبار گوش کنید ولی زود فراموشش میکنید این کتاب رو.
اینکتاب در ژانر تعلیقی هیجانی نوشته شده، که ایراد بزرگی که بهش وارده غیر قابل تحمل بودن قهرمان داستانه در اصل داستان قهرمانی که باهاش همذات پنداری کنید نداره بلکه کرکتر منفی یاویلنvillainیا شرور و قهرمان هر دو شرورند و برای کرکتری که قراره قهرمان باشه یا کرکتر مثبت تحول اخلاقی که به وجود نمیاد که در نهایت با تصمیمی که میگیره منفور تر هم میشه.
البته قرار نیست شما بعنوان خواننده از کرکتر اصلی اینقدر بدتون بیاد و این از ضعف نویسنده ست.
البته صدای خانم خواننده هم در ایجاد نفرت مضاعف بی تاثیر نیست چون بسیار ویژگیهای مصنوعی و ادا اطواری در صداش ایجاد میکنه.
در نهایت میتونید یکبار گوش کنید ولی زود فراموشش میکنید این کتاب رو.
اوایل کتاب خیلى کند پیش میرفت، تقریبا تا قسمت ورود "لو" به خانه جزییات زیادى مطرح شده بود، اما کم کم رمان روى دور افتاد و ریتم و خوب و روانى رو ادامه داد. این که تا لحظه ى آخر هیجان خواننده رو همراه داشت خوب بود، من هرشب براى قسمت بعدى که میخواستم گوش بدم هیجان داشتم.
نکته مهم اینه که این داستان میتونست کلیشه اى باشه و دور محور تلاش شخصیت اول داستان براى اثبات خودش باشه؛ اما هوشمندانه ٤ ماجراى متفاوت ولى مرتبط رو در رمان دنبال میکردیم که هرکدوم به نوبه ى خودش بسیار هیجان انگیز بود.
و در آخر اینکه این رمان تنها به حس کنجکاوى بسنده نمیکنه و حس هاى خشم، دلسوزى، غم، عاشقانه و... را در مخاطب تحریک میکنه. من لذت بردم و پیشنهاد میکنم
نکته مهم اینه که این داستان میتونست کلیشه اى باشه و دور محور تلاش شخصیت اول داستان براى اثبات خودش باشه؛ اما هوشمندانه ٤ ماجراى متفاوت ولى مرتبط رو در رمان دنبال میکردیم که هرکدوم به نوبه ى خودش بسیار هیجان انگیز بود.
و در آخر اینکه این رمان تنها به حس کنجکاوى بسنده نمیکنه و حس هاى خشم، دلسوزى، غم، عاشقانه و... را در مخاطب تحریک میکنه. من لذت بردم و پیشنهاد میکنم
( (عاااالی بود) ) -من خوره کتابهای معمایی و دارکم و از خوندن زیاد این ژانر متاسفانه معمولا تا وسط کتاب همیشه آخر کتاب کاملااا برام قابل حدسه اما این کتاب اصلا انتظار پایانش نداشتم _نکته قابل توجه دیگهای که این کتاب داشت این بود معمولا از یک نویسنده اگر یک کتاب بخونی بخصوص ژانر جنایی و معمایی میتونی روش نوشتن نویسنده و پایان حدس بزنی مثل کتابای آلیس فینی اماااا من تا الان چهار تا کتاب از کالین هور خوندم و هرکدوووم کاملا سیر داستان نگارش فرق داشته اصلا نمیتونی با خوندن یه اثر از این نویسنده بقیه کاراش و پیش بینی کنی این نویسنده و این کتاب واقعا عالی بود به شدت خوندنش و پیشنهاد میکنم
این چهارمین کتابی بود که از کالین هوور خواندم. ما تمامش میکنیم، ما شروعش میکنم، نهم نوامبر. هر سه ژانر عاشقانه دلشتند، این کتاب اما عاشقانه ای جنایی است که تا آخرین جملاتش شما رو مجذوب خودش می کند و ضربه آخر را فصل انتهایی داستان خواهید خورد. لو نویسنده درجه چندمی است که بنابر دلایلی باید ادامه کتاب های یک نویسنده بسیار مشهوری به نام وریتی را بنویسد. در طی تحقیق برای نوشتن از طریق خود زندگی نامه ورتی وارد زندگی خصوصی و افکار او می شود و رازهای عجیبی در مورد او متوجه می شود. بخوانید و از ذهن خلاق نویسنده لذت ببرید.
کتاب جالبی بود از این نظر که در ژانر جنایی-معمایی موضوع نسبتا منحصر به فردی داشت. از لحاظ معمایی داستان پر پیچ و خم و غیر قابل پیش بینی نبود ولی گویندگی بسیار خوب هیجان کتاب رو بیشتر کرده بود. روی شخصیتهای داستان از لحاظ روانشناختی خیلی کار نشده بود و فقط به چند اختلال یا طرحوارههای روانی اشارهای شده بود. و حتی نویسنده نتوانسته بود تاثیر مثبت روانشناس بر کیفیت زندگی انسان را بگونهای نا محسوس ییان کند و این احساس القا میشد که یک تبلیغ تلویزیونی است که میخواهد بگوید اگر به مشاوره بروید به راحتی کیفیت زندگی شما تغییر میکند.
سلام و درود.
کتابی پر از هیجان و کشش برای علاقمندان به این سبک از کتاب ها.
اگر فردی این ژانر داستانها را بخواند، خواندن و یا شنیدن این کتاب را پیشنهاد میدهم. صدای گویندهها بسیار زیبا و سبک داستان پر از معماست.
اما من بشخصه حتی با توجه به پایان داستان، این سبک از نوشتن یک مادر را نمیپسندم.
اگر خودمان را بجای لویی بگذاریم، قطعا خود را با یک روانپریش جانی روبرو میبینیم و دچار حس ترس میشویم.
اما پایان داستان، بنظرم باید بگونهای دیگر تمام میشد.
درکل داستان زیبایی بود و پسندیدم.
ممنون از کتابراه و عوامل و مترجم کتاب.
کتابی پر از هیجان و کشش برای علاقمندان به این سبک از کتاب ها.
اگر فردی این ژانر داستانها را بخواند، خواندن و یا شنیدن این کتاب را پیشنهاد میدهم. صدای گویندهها بسیار زیبا و سبک داستان پر از معماست.
اما من بشخصه حتی با توجه به پایان داستان، این سبک از نوشتن یک مادر را نمیپسندم.
اگر خودمان را بجای لویی بگذاریم، قطعا خود را با یک روانپریش جانی روبرو میبینیم و دچار حس ترس میشویم.
اما پایان داستان، بنظرم باید بگونهای دیگر تمام میشد.
درکل داستان زیبایی بود و پسندیدم.
ممنون از کتابراه و عوامل و مترجم کتاب.
اول از دوستان خواهش میکنم نقد کردن کتاب رو با کامنت اینستا اشتباه نگیرن، من قبلا کتاب "ما تمامش میکنیم" رو از این نویسنده خوندم و با سبک نگارشش آشنا هستم و ازش لذت میبرم، این نویسنده مسائل اجتماعی، روابط بین اشخاص، مشکلات شخصیتی و کلا زندگی واقعی که هر کسی به شکلی در حال گذروندنش هست رو به طرز جالبی نمایش میده و در انتها اجازه میده که خواننده خودش تصور کنه باقی داستان چی میشه، من از خوندن کتابش لذت بردم، امیدوارم نظرم به کسانی که میخوان کتاب رو بخونن کمک کنه
اگر حقیقت این باشد
این کتاب با نام وریتی هم انتشار پیدا کرده
از صوتی گوش. دادم
بی نظیر، جذاب عالی
زندگی دو نویسنده با هم یکی میشود و ماجراهایی که در طول داستان میشنوید شما را سوار بر قایقی میکند و میبرد. طول شنیدن کتاب توضیحات ازلحظه به لحظه حالتها طوری است که انگار فیلمنامه میشنوید و در پایان داستان شوک زده از آنچه که فکر میکردید و آنچه که واقعیت داستان بود میشوید. و متوجه میشویم همه ما میتوانیم برای نجات خود، موجود دیگری شویم.
عالی بود.
این کتاب با نام وریتی هم انتشار پیدا کرده
از صوتی گوش. دادم
بی نظیر، جذاب عالی
زندگی دو نویسنده با هم یکی میشود و ماجراهایی که در طول داستان میشنوید شما را سوار بر قایقی میکند و میبرد. طول شنیدن کتاب توضیحات ازلحظه به لحظه حالتها طوری است که انگار فیلمنامه میشنوید و در پایان داستان شوک زده از آنچه که فکر میکردید و آنچه که واقعیت داستان بود میشوید. و متوجه میشویم همه ما میتوانیم برای نجات خود، موجود دیگری شویم.
عالی بود.
گویندگی عالی بود، حس شخصیت داستان رو کامل با نوع گویش نشون میدن، موسیقی عالی بود، یه جاهای کتاب چون با هندزفری گوش میکردم احساس میکردم توی همون خونه هستم و نا خودآگاه به طرفی که صدا میومد نگاه میکردم. داستان کتاب واقعاً عالی بود، یعنی توی کل کتاب همه جور فکر به سرم زد ولی اصلاً تصور نمیکردم آخر داستان این شکلی بشه، کلی نکات آموزشی داره کتاب، به نظرم همین که به آدم یاد میده که بر اساس شنیدهها نمیشه کسی رو قضاوت کنیم خیلی نکته مهمی هست.
خود داستان به همراه شخصیتاش بسیار سانتیمال و کسل کننده بود.. سیر اتفاقات با اینکه خوب طراحی شدهاند اما ریتم کند و واگویههای تکراری و سطحی و حتی گاه متناقض شخصیت داستان برای من بسیار خسته کننده بود.. بنظرم متن و توصیفات به اندازه کافی احساسزده هستند که دیگر نیاز نباشد راوی در آن اغراق کند که متاسفانه میکرد.. در نهایت بنظرم ایده داستان و ساختار کلی روایت خوب بود یا میتوانست خیلی بهتر باشد..
عالی عالیمن عاشق این نویسنده شدم. بسیااار روان و هیجان انگیز مینویسه. کاملا میتونی با شخصیتها همزاد پنداری کنی. آخر داستان کاملا شوکه کننده هست. این کتاب با دو اسم ترجمه شده. مثل همه کارهای کالیین هورر داستان عشق، معما، عطش، و پیچیدگی و بالا پایین آمدنهای جالب و هیجان انگیزی داره. واقعا دوست داشنم از کارهاش فیلم میساختن. مخصوصا کتاب ما تمامش میکنیم که شاهکاره کالیین هوور هست به نظرم
گاهی اوقات اگر کتابهایی معمایی و یا جنایی با یک راز مبهم و یا یک داستان مخوف به صورت تصویری و در قالب هنر هفتم یعنی سینما ارائه بشه میتونه راحتتر اون اون تعلیق و یا پایان باز رو بهتر نمایش بده در کتابهای صوتی این کار به وسیله صدا امکانش بیشتر هست تا کتابهای متنی ولی خب اینو فراموش نکنیم که اگه از تصویر هم کنار این صوت بتونیم کمک بگیریم میتونه این پایان باز خیلی تاثیر بهتری داشته باشه
کتاب برام خیلی پر کشش و هیجان انگیز بود و حتی با وجود بخش های تاریک داستان وریتی، دنبال دانستن حقیقت ماجرا بودم. نویسنده در این کتاب نگاه کردن از دو زاویه دید متفاوت به یک ماجرا رو به خوبی به تحریر درآورده بود و به نظرم کلید خیلی از حقایق زندگی هم در همین مفهوم به ظاهر ساده نهفته است. ترجمه کتاب هم روان بود و راوی هم در بیان احساسات بسیار خوب بود.
داستان کشش بالایی داشت و قلم نویسنده عالی بود. موضوع داستان بسیار جدید و سبک معمایی حاکم و غالب داستان بود. صدا و لحن و آهنگ کلام خانم فیض به داستان جان بسیاری بخشیده بود. واقعا ممنون از ایشون. ممنون از ترجمهی روان آقای زارعی. پیشنهاد میکنم اگر طرفدار سبک جنایی و معمایی هستید این داستان رو بخونید. ممنون از کتابراه 🙏🙏🙏
با سلام خدمت کتابراه عزیز و دست اندر کاران آن.
کتاب جذاب و پرکششی بود. نمیتوانید رهایش کنید.
ولی از اجرای گوینده نسبت به کتابهای قبلی که گوش دادم راضی نبودم. خیلی صداهای اضطراب ٱمیز و اضافه دارد. داستان هم متاسفانه علیرغم هیجان زیاد و انتقال آن به شنونده ولی تلخ است و پایان کاملا مشخص نیست. ممنون
کتاب جذاب و پرکششی بود. نمیتوانید رهایش کنید.
ولی از اجرای گوینده نسبت به کتابهای قبلی که گوش دادم راضی نبودم. خیلی صداهای اضطراب ٱمیز و اضافه دارد. داستان هم متاسفانه علیرغم هیجان زیاد و انتقال آن به شنونده ولی تلخ است و پایان کاملا مشخص نیست. ممنون
این کتاب از اون دسته کتابهاست که آخرش خواننده رو توی بلاتکلیفی میذاره که کدوم روایت درسته، من به شخصه این پایان رو برای کتاب نمیپسندم
این که وریتی فقط برای تمرین نویسندگی اون زندگینامه رو نوشته بود به دور از واقعیت بود هیچ مادری نمیتونه حتی برای تمرین و شوخی همچین چیزایی در مورد بچه هاش بنویسه
این که وریتی فقط برای تمرین نویسندگی اون زندگینامه رو نوشته بود به دور از واقعیت بود هیچ مادری نمیتونه حتی برای تمرین و شوخی همچین چیزایی در مورد بچه هاش بنویسه
کتاب اصلا خوشایند من نبود، همان چند سطر از مادری که هنرمند است در باره خشونت بی دلیل یک مارد در حد یک دیوانه سادیسمی انهم فقط با یک کودک اصلا نه، دلیل و نه مفهومی داشت، منظور نگارنده از طرح چنین موضوعی بر من که مشخص نشد، نه ترسناک، نه اموزنده، ونه حتی جنایی هیچ انگیزه ایی نداشت
شروع داستان عالیه, در طول گوش دادن به داستان از هیجان و حوادثی که رخ داده شوکه میشید. صدای راوی عالی... ولی، آخر داستان خیلی شما رو تو شک و دودلی و عذاب وجدان میزاره که واقعا حقیقت چی بوده؟ که من اعتقاد دارم ماجرای واقعی همونی بود که در طول داستان گفته شد. نویسندهها ذهن خلاقی دارند!
اگر حقیقت این باشد...
به راستی در نهایت حقیقت را چه کسی میداند
اگر یک قاضی برای فهمیدن متهم، این داستان را گوش دهد در نهایت چه کسی را متهم میکند؟؟؟
آیا هرکسی میتواند تقاص کارها و اشتباهاتش را بدهد؟
این کتاب پایان بازی را دارد وشنونده میبایست پایان آن را در ذهن خود وبر اساس قضاوتهای خود ترسیم کند.
به راستی در نهایت حقیقت را چه کسی میداند
اگر یک قاضی برای فهمیدن متهم، این داستان را گوش دهد در نهایت چه کسی را متهم میکند؟؟؟
آیا هرکسی میتواند تقاص کارها و اشتباهاتش را بدهد؟
این کتاب پایان بازی را دارد وشنونده میبایست پایان آن را در ذهن خود وبر اساس قضاوتهای خود ترسیم کند.