نقد، بررسی و نظرات کتاب این روزها - معصومه بهارلویی

بعد از خوندن دوکتاب دیگه ازین نویسنده، در حالی که نظور مثبتی نسبت به نوشته‌های ایشون داشتم، برای کتاب سوم این رو انتخاب کردم اما باید بگم به اندازه اونها خوب نبود. انگار نویسنده اونطور که باید و شاید به موضوع و ایده کلی داستان و انگیزه‌ها و اهداف شخصیت‌ها فک نکرده بود وهمه چیز ناپخته و خام بود. بنظرم اگر قبل از نوشتن بیشتر روی داستان فکر میکردن، خیلی بهتر میشد. سوالات زیادی واسه خواننده پیش میاد که نویسنده پاسخ منطقی‌ای واسشون پیش بینی نکرده. مثلا اینکه سیاوش چرا باید با وجود حساسیت همسرش و علاقه‌ای که بهش داره، بازم اینقد با اون خانم در رفت و امد باشه، چه دلیلی داره مدام اون رو با خودشون به کوه و... ببره و موارد مشابه دیگه. اون عنصر رو اعصاب بودن شخص اول داستان و کله شقی هاش که اعصاب خواننده رو بهم میریزه و لج ادمو درمیاره، هم که مثل تماااام اثار دیگه این نویسنده به قوت و وضوح دیده میشه! دختر کله شق که با همه عشقی که داره، گند میزنه به همه چی و مدام ادمو حرص میده، پسر خوشتیپ و پولدار اما خیلی قوی و محکم که اولش از دختره بیزاره بعد کم کم عاشق و شیدا میشه توی تمام کتابای این نویسنده تکرار میشه.

بنظرم یه نیمی از کتاب مثل یه داستان جذاب نبود کمی کسل کننده بود و کششی نداشت من به شخصه قلم خانم بهارلویی رو خیلی دوست دارم و کتابی از ایشون نبوده که خوندم و اشکام با تمام قوی بودنم نچکیده ولی این روزها فقط آخرین بخشش رو دوست داشتم چون مثل یه فیلم یک نواخت نبود و شیرین زبونیهای کیارش کمی اقراق داشت در کل بد نبود خسته نباشید خانم بهارلویی🙏🙏

سیر داستان خوب بود
با توجه به اینکه دوستان فرموده بودن نسبت به بقیه آثار خانم بهارلویی ضعیف بود، به نظرم ضعیف تر نبود فقط متفاوت از بقیه آثار بود
شخصیتها نسبتا خوب پژوهش شده بود
مثل اکثر رمان‌های عاشقانه ایرانی کلیشه بود و اغراق زیاد داشت اما برای دوستانی که دنبال جذابیتهای عاشقانه در کتابها هستند کاملا عاشقانه پرداخته شده بود

چهارصد صفحه‌ای از کتاب اضافه بود، اعصاب خورد کن بود از فکرها و رفتار‌های احمقانه شخصیت زن داستان، با وجود اعتراف‌های مکرر مرد داستان به علاقه و عشق به نظرم نویسنده زیادی پایان داستان رو کش داده
وقت تلف کردنه خوندنش، از همون اول ته داستان معلومه

کتاب این روز ها کتابیست با درام عاشقانه و در این داستان میشه فهمید با محبت عشق هم میتوان زنده کرد و به یک زندگی ایده ال رسید

با توجه به دو کتاب دیگری که از این نویسنده خوندم این کتابم عالی بود فقط نقطه منفی ماجرا فهمیدی پسر کوچک داستان با توجه به سنش بود

کلا من قلم خانم بهارلویی رو خیلی دوست دارم این کتابشون روهشت سال قبل خونده بودم اونموقع واسم جذابتر بود شاید چون جوونتر بودم😊😊😊

کناب داستان بسیارضعیفی داشت ازنویسنده کتابی همچون پنجره جنوبی بعیدبودهمچین رمان ضعیفی، باورنمیشه نویسنده کتاب خانوم بهارلویی باشن

قلم خانم بهارلویی دوست دارم، روان و دلنشین می‌نویسن، یه داستان عاشقانه در بستری خانوادگی، تقابل عشق و غرور، با چاشنی لجبازی و امید.

قشنگ بود با اینکه میشد از ابتدای داستان پایان اونو حدس زد. ولی قلم نویسنده جوری بود، که آدم رو ترغیب به خوندن میکرد

اوفف حیف پول که بابت چنین کتابی دادم به خیال اینکه مثل بقیه کتابهای این نویسنده اس ولی یه کتاب سطح پایین.....

خیلی کتاب زیبایی بود لذت بردم البته بعضی جاهاش شاید یکم اغراق داشت ولی در کل عالی بود

کتاب خیلی خوب وروان بود دوسش داشتم ممنونم از نویسند خانم بهار لویی منتظر رومان هی جدیدتون هستم

داستان زیبایی بود لذت بردم ولی خیلی از اتفاقات داستان دور از واقعیت بود

موضوع جالب بود اما یک کم کشدار بود میشد دو فصل را راحت حذف کرد

خیلی خوب بود. به دوستان توصیه میکنم حتما مطالعه کنن

به نظرم کتاب قشنگی بود قلم خیلی روانی داشت

نسبت به بقیه نوشته‌های این نویسنده کمی ضعیف بود

کتاب مثل نوشته‌های دیگه خانم بهارلویی نیست

داستان خوب و پر کششی داشت

مثل نوشته‌های دیگه خانم بهارلویی نبود

به نظرم خوب بود مخصوصا یک سوم اخرش