نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی ای کاش قلبم بیآنکه بشکند مقاومت نماید - کریستین بوبن
4
1543 رای
مرتبسازی: پیشفرض
یک تلفیق بسیار خوب و کوتاه... فلسفه، واقعیت، توصیف.... ادای احترام به زنی که حالا مرده.
داستان خیلی جذاب و عاشقانهای هست اما باید با دقت خونده بشه خلاصه داستان: راوی داستان یک نقاش به نام بونارد که در سال 1947 مرده. به نظر میاد این یک نامه باشه که برای زن نوشته و ازش خواسته بعد از مرگش به زندگیش ادامه بده و شاد زندگی کنه. نقاش در اواخر مرگش یک درخت بادامو کشیده. این نقاشی از روی عکسی که زن در اشپزخانه از این درخت گرفته و برای نقاش فرستاده کشیده شده. زن نویسنده هست و گاهی اوقات به روستای آندرس میرفته و این درخت بادام هم در اون روستا بوده و زن عکس درختو تو کیفش نگه میداره. چون درخت زنو یاد نقاشی که حالا مرده میندازه و احتمالا زن و نقاش عاشق هم بودن. زن دستش درد میگیره و میره دکتر. دکتر بیخودی امپول تجویز میکنه چون از زنه خوشش اومده و عشقی بینشون شکل میگیره. داستان داره میگه حتا بعد از مرگ عزیزان باید زندگی کرد و دنیا زیباست و باید شاد زندگی کرد و از زندگی تا وقتی زنده
داستان خیلی جذاب و عاشقانهای هست اما باید با دقت خونده بشه خلاصه داستان: راوی داستان یک نقاش به نام بونارد که در سال 1947 مرده. به نظر میاد این یک نامه باشه که برای زن نوشته و ازش خواسته بعد از مرگش به زندگیش ادامه بده و شاد زندگی کنه. نقاش در اواخر مرگش یک درخت بادامو کشیده. این نقاشی از روی عکسی که زن در اشپزخانه از این درخت گرفته و برای نقاش فرستاده کشیده شده. زن نویسنده هست و گاهی اوقات به روستای آندرس میرفته و این درخت بادام هم در اون روستا بوده و زن عکس درختو تو کیفش نگه میداره. چون درخت زنو یاد نقاشی که حالا مرده میندازه و احتمالا زن و نقاش عاشق هم بودن. زن دستش درد میگیره و میره دکتر. دکتر بیخودی امپول تجویز میکنه چون از زنه خوشش اومده و عشقی بینشون شکل میگیره. داستان داره میگه حتا بعد از مرگ عزیزان باید زندگی کرد و دنیا زیباست و باید شاد زندگی کرد و از زندگی تا وقتی زنده
این کتاب کوتاه رو زمانی که دانلود کردم، به خیال خودم در ۷ دقیقه می خواندم و بایگانی میشد اما ۴ بار این پروسه تکرار شد و همچنان مبهوت مفهوم نویسنده بودم؛ بار پنجم قلم و کاغذ دست گرفتم و شروع به یادداشت برداری از آنچه می شنیدم کردم. آنچه من از این رمان پیچیده و جذاب و کوتاه متوجه شدم این بود: زن و مردی که عاشقانه با هم مکاتبه می کردند و زن بار اولی که برای ملاقات مرد به منزلش آمده بود، عکسی از او گرفته شده و در قالب روی دیوار نصب شده بود. عکسی از سر عشقی پاک همراه با متنی که مرد برایش نوشته بود. اما دست سرنوشت جدایی را برایشان رقم زده بود و بار دومی که زن به منزل مرد می آید برای شرکت در مراسم ختم وی است. در منزل مرد سایر اهالی خانواده او هستند، زنانی که دور یه میز جمع شده و به بهانه نوشیدن چای سر صحبت زندگی خود را باز می کنند. یکی از آن ها به عشقی آلوده به دروغ اشاره می کند که در کنار پزشک خود تجربه کرده بود. و زن سوگوار در غم فراق عشق پاک خود، همچنان که به عکس روی دیوار زل زده، متن زیر عکس را با کمی تغییر برای خود زمزمه میکند؛ حال او آرزو دارد به مرد خود بپیوندد. توصیه میکنم شما هم حتما یادداشت برداری کنید و تنها در این صورت انسجام افکار نویسنده رو در متنی پراکنده حس خواهید کرد، موفق باشید
یک کتاب احساسی و کمی پیچیده بود در مورد درختان اینکه درختان بسیار زیبا هستند و به آنها توجه میشود و اینکه یک زن با آنها توجه میکرد و از آن درخت عکس گرفته بود و آن را در کیفش همیشه نگه میداشت درختان خیلی زیبا هستند و بسیار در مورد درخت توصیف کرده بود اینکه یک نقاش به نام بونارد آخرین نقاشیاش تصویر یک درخت بادام بود در واقع آن نقاشی درخت بادام از روی یک عکس کشیده بود عکسی که آن زن آن را برای آن نقاش فرستاده بود نقاش بنار و آن زن عاشق یکدیگر بودند نقاش گنر یگفتای کاش آخرین نقاشیم قبل از نقاشان سال ۲۰۰۰ ظهور یابد او که در انتظار مرگ بود به چند تا از دوستان نقاشش گفته بود که نقاشی او را تغییر دهند مثلاً اینکه بعضی از جاهای سبز رنگ او را طلایی کنند یا آن پرنده قشنگ را با رنگ قهوهای پنهان کنند انگار که نقاش بنار نمیخواست پایان نقاشیاش را بپذیرد و پایان زندگیاش را آن زن که همیشه نقاشی درخت را در پیش خود نگه میداشت به دلیل اینکه دستش درد میکرد پیش دکتر رفت و دکتر به او آمپول تجویز میکرد در واقع اینها بهانه بود زیرا دکتر به آن زن علاقهمند شده بود من چندین بار این کتاب را گوش دادم تا به سختی متوجه جزئیات آن شدم کلمات کمی پیچیده و تشبیهات زیاد بود ولی اینکه یک درخت را توصیف میکرد بسیار زیبا بود چون من خود نیز درختان را دوست دارم
داستان خیلی جذاب و عاشقانهای هست اما باید با دقت خونده بشه خلاصه داستان: راوی داستان یک نقاش به نام بونارد که در سال 1947 مرده. به نظر میاد این یک نامه باشه که برای زن نوشته و ازش خواسته بعد از مرگش به زندگیش ادامه بده و شاد زندگی کنه. نقاش در اواخر مرگش یک درخت بادامو کشیده. این نقاشی از روی عکسی که زن در اشپزخانه از این درخت گرفته و برای نقاش فرستاده کشیده شده. زن نویسنده هست و گاهی اوقات به روستای آندرس میرفته و این درخت بادام هم در اون روستا بوده و زن عکس درختو تو کیفش نگه میداره. چون درخت زنو یاد نقاشی که حالا مرده میندازه و احتمالا زن و نقاش عاشق هم بودن. زن دستش درد میگیره و میره دکتر. دکتر بیخودی امپول تجویز میکنه چون از زنه خوشش اومده و عشقی بینشون شکل میگیره. داستان داره میگه حتا بعد از مرگ عزیزان باید زندگی کرد و دنیا زیباست و باید شاد زندگی کرد و از زندگی تا وقتی زنده هستی لذت ببری
بسیار عالی بود بهترین داستانی که خوندم همین کتابه. داستانی به ظاهر ساده اما چند لایه و پرمفهوم و مملو از توصیفاتی زیبا و استعارههایی که ذهن را به چالش میکشن. برای هر خطش میشه چند پاراگراف توضیح و تفسیر نوشت. نمیخوام کامنت طولانی بشه و فقط یک توضیح مینویسم در داستان، زنی که در عشق شکست خورده به تابلویی از "بونار" خیره شده بود. بونار بیشتر از ۳۰۰ نقاشی از همسر خودش کشیده (چه به صورت پرتره یا اجزای مختلف بدن) و قبل از ازدواج هم ماجرای عاشقانه دراماتیکی داشت. یه نکته دیگه که حیفم اومد نگم درخت بادامی که موضوع آخرین تابلوی بونار بود در شب مرگش مملو از برف میشه که به اعتقاد عاشقان بونار این تقدیر طبیعت از بونار به خاطر عشقش به کشیدن درختان و اشیای بی جان باشه
خیلی کتاب صوتی قشنگیه، داستانی بسیار کوتاه ولی پر از عمق و بحث فلسفه. کریستین بوبن با قلمی سرشار ار عرفان و معنویت، استادانه در قالب همچنین داستانی موضوع زیبایی که از تقدیس عشق زنی که الان در قید حیات نیست را به تصویر میکشه که در مجموع اندوه، حسرت و دلتنگی در کلامش به چشم میخوره و میشه حسش کرد. نقاشی به ظاهر ساده و عکس که هر کدام به نوعی بیانگر، عشق و خانواده میتونه باشه در تعبیر کلماتش وای کاشها به راحتی با قلب آدم حس میشه. ترجمهی عالی و صدای دلنشین راوی یه رنگ و بوی عجیبی به این داستان دادند که لذت شنیدنش را دوچندان کرده برای من. سپاس از تهیه کنندگان این اثر عالی و تیم خوب کتابراه.
داستانی بسیار کوتاه ولی پر از عمق در نداریم و بحث فلسفه. کریستین بوبن با قلمی سرشار ار عرفان و معنویت، استادانه در قالب همچنین داستانی موضوع زیبایی که از تقدیس عشق زنی که الان در قید حیات نیست را به تصویر میکشه که در مجموع اندوه، حسرت و دلتنگی در کلامش به چشم میخوره و میشه حسش کرد. نقاشی به ظاهر ساده و عکس که هر کدام به نوعی بیانگر، عشق و خانواده میتونه باشه در تعبیر کلماتش وای کاشها به راحتی با قلب آدم حس میشه. ترجمهی عالی و صدای دلنشین راوی یه رنگ و بوی عجیبی به این داستان دادند که لذت شنیدنش را دوچندان کرده برای من. سپاس از تهیه کنندگان این اثر عالی و تیم خوب کتابراه
چه داستان عاشقانه عرفانه فلسفانه 🧐🧐🧐
واقعا جالب بود و با تمرکز بالا باید گوش داد و چندین بار،،،
دوستی به درخت میمونه واقعا باید مثل درخت بی منت باشه سایه بده اکسیژن میده میوه میده واقعا درخت نقش پرباری در جهان دار و ما غافلیم ازش،،،
یه جا از شکست قلبی میگه و رابطه پزشک با بیمار که مثل نقاش و نقاشی میمونه نمیخواد تموم بشه پس باید تغیرات بده به زندگی،،،
فلسفه جالبش در مورد مرگ که بلاخره میاد تسهیل باید کرد چیزی نباشه بهش بدیم یعنی بدون وابستگی به دنیا زندگی کنیم و اثاری نیکو از خود برجای بگذاریم که سالها در ذهن بمانیم 🤗🤗
واقعا جالب بود و با تمرکز بالا باید گوش داد و چندین بار،،،
دوستی به درخت میمونه واقعا باید مثل درخت بی منت باشه سایه بده اکسیژن میده میوه میده واقعا درخت نقش پرباری در جهان دار و ما غافلیم ازش،،،
یه جا از شکست قلبی میگه و رابطه پزشک با بیمار که مثل نقاش و نقاشی میمونه نمیخواد تموم بشه پس باید تغیرات بده به زندگی،،،
فلسفه جالبش در مورد مرگ که بلاخره میاد تسهیل باید کرد چیزی نباشه بهش بدیم یعنی بدون وابستگی به دنیا زندگی کنیم و اثاری نیکو از خود برجای بگذاریم که سالها در ذهن بمانیم 🤗🤗
کتاب صوتی کاش قلبم بی آنکه بشکند مقاومت نماید کتاب زیبا در عین حال کوتاه و با حال و هوای عاشقانه از کسی که شخصی را برای بودن ندارد، عکسی را برای دیدن و ارائه به بقیه ندارد ولی عکاسی دارد که در پشت عکسی از درخت مخفی شده و به تمام زندگی او تبدیل میشود و به آن معنا میبخشد. صحبتهای میان خانمهای جوان در مجلس نیز بسیار جالب و در نوع خود دارای تعمل و تفکر میباشد. داستانی زیبا و پر مغز از یک نویسنده عالی با تم عشق و فلسفه جالب بود تفکر برانگیز و ارزش بارها خواندن و گوش دادن من که لذت بردم و چند روزی فکرم درگیرش بود. صدای گوینده و ترجمه هم عالی بود. متشکرم
داستانی در ظاهر ساده اما پر از شبیه سازی و لایههای مفهومی، تقدیس عشق زنی پس از مرگ او. اسم کتاب با ظرافت از روی نوشته آخرین نقاشی بونار "ای کاش نقاشیام بی آنکه بشکند مقاومت نماید"گرفته شده. و زنی عاشق که تابلویی از تابلوهای بونار خیره شده که یعنی احساس بونار با نقاشی آمیخته شده. بونار که صدها تصویر از همسرش کشیده و حتی پس از مرگ هم عشق پایانی نداره و تقدیس میشه. برف سفید روی درخت در پرده آخر نشان قداست این عشق و بی ریایی اونه. نویسنده احساس خودش رو در داستان گذاشته و این زیبایی رو به ارمغان آورده. خوانش گوینده بسیار زیباست.
داستان خوب وگیرایی داره مطمئنم هر کسی این کتاب رو گوش بده خیلی چیزها به معلوماتش اضافه میشه. من چند روزه متوالی هر روز داستانی رو گوش میدم. وحقیقتا دیگه به شنیدنشون وابسته شدم دوستدارم آوای تمام کتابها رو بشنوم. پیشنهاد میدم که اگر ذرهای هم به مطالعه علاقه ندارید. کتابها رو بصورت صوتی بشنوید اونوقت میبینید که شما هم شیفتهی کتابها میشوید. خسته نباشید عزیزان کتاب راه. باتقدیم احترام 🌹❤️❤️❤️❤️❤️🙏🙏🙏🌹🌹🌹🌹🌹❤️🌹🌹🌹🌹🌹
کتاب عارفانهی زیبایی بود. رابطهی نقاش و اثرش تشبیه شده بود به رابطهی پزشک و بیمار.. که اگر کار این دو با هم تموم بشه، ارتباطشون هم تمومه. و هر یک به طریقی سعی میکنند که این ارتباط رو زنده نگه دارند. تعبیری که درباره درخت به کار برده بود هم خیلی جالب بود، این که تنها کسی که اون شخص داره واسه همصحبتی به جای دوست، همسر یا فرزندش همون درخته که حتی خودش هم اونو نکاشته و در زمینیه که متعلق به دیگرانه. گویندگی هم خیلی خوب و بااحساس بود، خیلی بهتر از دیگر گویندههای خانهی داستان چوک..
صدای گوینده و خوانش ایشون بسیار عالی بود
کاملا حس کتاب رو منتقل میکردن.
و اما کتاب که حس خیلی خوبی میداد از بوبن چندین کتاب خوندم و باید بگم نوشتههای ایشون چیزی نیست که بخوایم سرسری ازش رد بشیم باید خواند و تامل کرد...
از مرگ از زندگی از عشق از لذت بردن از هر چیزی که وجود داره از غم و درد و اندوه از همه چی جوری زیبا و پر مغز مینویسه که آدم واقعا حالش خوب میشه...
کتاب هم در قالب داستانی این مفاهیم رو در بر گرفته
هم کوتاهه هم زیبا وقت داشتید گوش بدید
کاملا حس کتاب رو منتقل میکردن.
و اما کتاب که حس خیلی خوبی میداد از بوبن چندین کتاب خوندم و باید بگم نوشتههای ایشون چیزی نیست که بخوایم سرسری ازش رد بشیم باید خواند و تامل کرد...
از مرگ از زندگی از عشق از لذت بردن از هر چیزی که وجود داره از غم و درد و اندوه از همه چی جوری زیبا و پر مغز مینویسه که آدم واقعا حالش خوب میشه...
کتاب هم در قالب داستانی این مفاهیم رو در بر گرفته
هم کوتاهه هم زیبا وقت داشتید گوش بدید
کریستین بوبن دارای سبک خاصی در نوشتار است که باید با آن ارتباط برقرار کنی وگرنه برایت لذت بخش نیست. این اثر نیز همچون دیگر آثار او از نماد استفاده کرده است. نماد درخت نشانهای برای بیان روابط بین آدمها ست که هم سردی و هم ریشه دار بودن رابطهی طولانی را میرساند. در نوشتار بوبن نوعی عرفان فلسفی وجود دارد که از زندگی و مرگ سخن میگوید. این کتاب را به کسانی که دچار غم فقدان عزیزی هستند پیشنهاد میکنم.
کتاب پلیدی را از بوبن شنیده بودم، این دومین اثر شنیداری بود، دو بار گوش فرادادم، پیدا کردن ارتباط بین وقایع سخت میباشد ولی قطعا همه در یک وجه با هم اشتراک دارند، وجه اشتراک در این اثر شاید نوع ارتباط بود: عشق بین عاشق و معشوق، ارتباط بین خالق و مخلوق..... بدین گونه که: در آن هنگام که چیزی برای افزودن به یکدیگر و به رابطه بین خود ندارند، انگاه همدیگر را ترک مینمایند...!
داستان توصیف بسیار لطیف و فلسفی از عشق داره، و این تعریف رو در غالب زن نویسنده و مردی نقاش به تصویر کشیده. مفاهیم عشق و فلسفه در هم تنیده شده و باید چندبار خونده بشه یا شنیده بشه تا قابل درک شه. من خودم به شخصه چند بار گوش دادم و برام بسیار دلنشین بود مخصوصا با صدای بسیار گرم خانم خواننده. خیلی وقت بود کتابی با این همه توصیف و استعاره نشنیده بودم. حتما توصیه میکنم گوش کنید و لذت ببرین.
کتاب صوتیای کاش قلبم بی آنکه بشکند مقاومت نماید کتاب زیبا در عین حال کوتاه و با حال و هوای عاشقانه از کسی که شخصی را برای بودن ندارد، عکسی را برای دیدن و ارائه به بقیه ندارد ولی عکاسی دارد که در پشت عکسی از درخت مخفی شده و به تمام زندگی او تبدیل میشود و به آن معنا میبخشد. صحبتهای میان خانمهای جوان در مجلس نیز بسیار جالب و در نوع خود دارای تعمل و تفکر میباشد.
زیباست، چه زیباست. گذر عمر مانند بادی است که ماراچون برگی از شاخه میخواهد جدا کند. اماتنها چیزی که این فنا را به تعویق میاندازد عشق است. همان جا که پزشک برای ابراز علاقه خود به بیمار سرنگ خالی تزریق میکند که بار دیگر بیمار را ببیندو آن نقاش کارش را ناقص میگذارد تا از اثر خود که عاشق آن است جدا نیافتد واحساس انجام اتمام اثر ش راعقب میاندازد.
درود، کتاب جالبی بود. آن را با دوم شخص بیان میکردند که برای من جدید بود. صدای گوینده بسیار گرم و مناسب با داستان انتخاب شده بود، داستان دارای تشبیهات و تشخیصهای فراوان و حالتهای ادبی بسیار بود. علاوه بر ادبی بودن داستان حالت فلسفی داشت که شنوند را به فکر وا میداشت. اندکی درک مفاهیم عمیق آن سخت بود اما داستانی بسیار لذت بخش و خوشایند بود. سپاس.
هنر نویسنده در این هست که با ریتم واضح و پر احساس داستان را شروع و تمام کند، ولی این نویسنده مشخصا زور زده که صحنهها و احساسات را توصیف کند ولی چون خودش هم متوجه شده که نتونسته از پس کار بر بیاد ناچار به این طرف و ان طرف جست زده و در اخر با یک کتاب بی سر و ته مواجه میشویم که فقط سعی کرده ادای یک کتاب خوب رو دربیاره و به جز ژست چیزی تو این کتاب دیده نمیشه
مختصر و مفید...
تصویرسازی زیبای کتاب که کاملا شنونده را از دنیای مادی جدا میکند و به راحتی میتوان دنیای قلم نویسنده را زندگی کرد.
صدای دلنشین و آرام بخش راوی هم مزید بر علت است، خوب بود.
_ توصیه این کتاب به یک دوست: 0
_ مطالعه/شنیدن دوباره کتاب: 0
_ اشتیاق برای مطالعه/شنیدن ادامه کتاب: +
_ ترجمه: +
_ صدا پیشه: +
تصویرسازی زیبای کتاب که کاملا شنونده را از دنیای مادی جدا میکند و به راحتی میتوان دنیای قلم نویسنده را زندگی کرد.
صدای دلنشین و آرام بخش راوی هم مزید بر علت است، خوب بود.
_ توصیه این کتاب به یک دوست: 0
_ مطالعه/شنیدن دوباره کتاب: 0
_ اشتیاق برای مطالعه/شنیدن ادامه کتاب: +
_ ترجمه: +
_ صدا پیشه: +
با سلام خدمت کسانیکه از تولید تا مصرف این کتاب زحمات وافر کشیدند، عنوان کتاب قلبم را واقعا به درد آورد، (جامعهی امروز بیشتر از پیش به مردمانی نیاز دارد که قلبشان بی آنکه بشکندمقاومت نماید)
....
کاش گوینده کمی لطیف تر و کم انرژی تر صحبت میکرد، برای رمان بعضا و حتی اکثر اوقات بهتر است
صدا آرامتر و و لطیف تر باشد...
سپاس گزارم
....
کاش گوینده کمی لطیف تر و کم انرژی تر صحبت میکرد، برای رمان بعضا و حتی اکثر اوقات بهتر است
صدا آرامتر و و لطیف تر باشد...
سپاس گزارم
خیلی لطیف در مورد عشق و نحوه شکل گیری آن صحبت میکند زمانی که میگوید "هیچ چیز در سرنگها وجود نداشته که برای پیگیری درمان باشد هیچ جز پوچی، فقدان و عشق"
و همچنین صحبت در مورد سخاوت درختان و سخاوت درخت بادام که از بخشش آخرین باقیمانده شکوفه هایش دریغ نمیکند
در کل عالی بود هم نگارش هم خوانش با احساس
و همچنین صحبت در مورد سخاوت درختان و سخاوت درخت بادام که از بخشش آخرین باقیمانده شکوفه هایش دریغ نمیکند
در کل عالی بود هم نگارش هم خوانش با احساس
این کتاب سه بار گوش دادم و شاید بخوام دوبار دیگه هم گوش بدم
متن پر از استعاره است و جالبی کتاب در درک مشکل اون هستش با هر بار شنیدن انگار تازه داری کتاب رو گوش میدی و هر دفعه یه چیز جدید قابل درکه ولی با همه اینها یه نوع گیجی از عدم درک همراهتونه چندین بار گوش بدهید.
ممنون کتابراه
متن پر از استعاره است و جالبی کتاب در درک مشکل اون هستش با هر بار شنیدن انگار تازه داری کتاب رو گوش میدی و هر دفعه یه چیز جدید قابل درکه ولی با همه اینها یه نوع گیجی از عدم درک همراهتونه چندین بار گوش بدهید.
ممنون کتابراه
کتاب جنبه منفی نگری داره
معمولا نقاشها بعد از خلق یک اثر خوشحال میشن از شاهکارشون و ذهنشون سریع به فکر خلقی اثر دیگ میفته
اما این کتاب برعکسشو میگه یعنی یک نقاش کارشو دوست نداره به انتها برسونه چون دوستش داره و این جمله رو به عنوان یه هنرمند اصلا درست نمیدونم
کتاب جالبی نبود.
معمولا نقاشها بعد از خلق یک اثر خوشحال میشن از شاهکارشون و ذهنشون سریع به فکر خلقی اثر دیگ میفته
اما این کتاب برعکسشو میگه یعنی یک نقاش کارشو دوست نداره به انتها برسونه چون دوستش داره و این جمله رو به عنوان یه هنرمند اصلا درست نمیدونم
کتاب جالبی نبود.
قبلا هم گفتم، اگه بخوام فقط دو مشخصه از نوشتههای بوبن بگم؛ ۱. یه نوع ارامش عرفانی- احساسی، توی همه نوشته هاش هست، ۲. نوشته هاش راحت نیست، و باید خوب خونده شه، و یا چند بار خونده شه تا کامل نوشتهها درک شه.
بوین تویاین کتاب کوتاه، بسیار به زیبایی سمبل سازی کرده بود؛ شاه درخت، سمبل عاشق از معشوق. عکس درخت غول آسا، نشانهای از خانواده ت در کیف پولت!
تعبیر بی نظیری مثل؛ طغیان نور آگوست… چون زن اون رو اولین بار در تابستان دیده بود و عاشق اون و شده بود!!!
و یا هیات قلبی که در یک روز فراموش نشدنی متحول شده و در حال سکون باقی مانده!! آنها همه تعبیرهای زیبایی هستن که بوبن ما رو توی این کتاب به اونها مهمان کرده…
تعریف نقاش از دیدگاه بوبن دلنشین بود؛ نقاش، کسی است که گوی بلورین میان ما و دنیا را با نور و ابر روشنی که خیس از سکوت است، میزداید!!
اسم کتاب هم از یکی از نقاشیهای مونارد الهام گرفته شده بود… تصویر یه درخت بادام با نور و ابر روشنی که خیس از سکوت است!
آخرین نوشتهی منارد روی آخرین نقاشیاش قبل از ترک این دنیا؛ که همان زجهی تمامی زنان عاشق هم شده است: ای کاش نقاشی آخرم بی آنکه در هم بشکند طاقت بیاورد و خودم هم با بالهای پروانه قبل از نقاشان سال ۲۰۰۰ ظهور یابم!!!
تعریف مرگ هم برای من خیلی تامل برانگیز بود؛ مرگ یا در محیط بستهی اتاق دستش را روی شانه هایمان میگذارد، و یا اینکه در اصنای روشنایی روز حمله ور خواهد شد!
موزیک خیلی مناسب با محتوی بود. گوینده هم بسیار زیبا بود. ممنونم دوست عزیزم کتابراه…