نقد، بررسی و نظرات کتاب کسی که میشناسیم - شاری لاپنا
مرتبسازی: پیشفرض
Leila Arefi Arefi
۱۴۰۳/۲/۱
00
داستانهای شاری لاپنا همیشه پر از هیجان هستن. داستان در مورد یه محله کوچیکه که اتفاقات جالبی توش میوفته. پسر نووجونی که دلش میخواد یواشکی وارد خونه همسایهها بشه و تو کامپیوترشون سرک بکشه و حتی اگه لازم باشه اونارو حک کنه تا به رازهاشون پی ببره. زن جوان یکی از همسایهها ناپیدی شده و پلیس بشدت درگیر این موضوع هستش. همسایه پیر و فضولی که بتازگی به این محله اومده و با این کنجکاوی بیش از حدش کار دست خودش میده.... و اتفاقای دیگه ایی که باید بخونید
داستان خوب و مهیجی بود. دوست داشتم. پایانش رو هم حدس زدم که قاتل کی میتونه باشه. فقط نمیدونم چرا آخر داستان، نویسنده باز دوباره معماییش کرد. نیازی نبود به نظرم. اینکه رابرت پیرس دنبال گوشی گشت پیداش نکرد و فهمید کار بکی هست و رفت که خودش رو برای نقشه بعدی آماده کنه. یعنی متوجه نشدم که آیا در قتل همسرش نقشی داشته یا نه؟