عالیه
ایبی و برادر کوچکترش جونا این دفعه به دلیل ناراحتی ایبی به خاطر این که مدیر جشنواره نشده بود و بازیگوشی گربه شأن توسط ماری رز به داستان شاهزادهی نخود فرنگی فرستاده میشوند آنها که در سر ما گم میشوند به قصری پناه میبرند پادشاه سرزمین فوت شده و وصیت کرده با آزمون نخود شاهزاده خانمی شاه شود و وزیر از هر دختری که به قصر میآید امتحان میگیرد وزیر نخود فرنگی را زیر صد دشک ایبی میگذارد و ایبی به دلیل ترس از ارتفاع آن شب نتوانست بخوابد و وزیر فکر کرد ایبی به خاطر نخود فرنگی نتوانسته است به خوابد و ایبی شاه میشود اما ایبی میخواهد داستان را درست کند و........
پیشنهاد میکنم حتما بخونید پشیمون نمیشین عالیه ❤️
ایبی و برادر کوچکترش جونا این دفعه به دلیل ناراحتی ایبی به خاطر این که مدیر جشنواره نشده بود و بازیگوشی گربه شأن توسط ماری رز به داستان شاهزادهی نخود فرنگی فرستاده میشوند آنها که در سر ما گم میشوند به قصری پناه میبرند پادشاه سرزمین فوت شده و وصیت کرده با آزمون نخود شاهزاده خانمی شاه شود و وزیر از هر دختری که به قصر میآید امتحان میگیرد وزیر نخود فرنگی را زیر صد دشک ایبی میگذارد و ایبی به دلیل ترس از ارتفاع آن شب نتوانست بخوابد و وزیر فکر کرد ایبی به خاطر نخود فرنگی نتوانسته است به خوابد و ایبی شاه میشود اما ایبی میخواهد داستان را درست کند و........
پیشنهاد میکنم حتما بخونید پشیمون نمیشین عالیه ❤️