داستان اگزیستانسی
ما به هزار توی زندگی پرت شدیم (با زنجیر پدر به این دنیای پوچ وصل شدیم)
دنیایی که در نهایت دروغ است و ما جوری رفتار میکنیم که انگار واقعی است.
مثل یوپکاچیا دور سر خودمان میچرخیم و در نهایت به چیزی جز کثافت نمیرسیم!
آبه را به عنوان کافکای ژاپن میشناسن. هر چند به نظر من، داستانهاش از نظر طرح استحکام بیشتری نسبت به قصر و محاکمه کافکا دارد. در ضمن جنبههای اروتیک داستان هم نباید فراموش شود.
ما به هزار توی زندگی پرت شدیم (با زنجیر پدر به این دنیای پوچ وصل شدیم)
دنیایی که در نهایت دروغ است و ما جوری رفتار میکنیم که انگار واقعی است.
مثل یوپکاچیا دور سر خودمان میچرخیم و در نهایت به چیزی جز کثافت نمیرسیم!
آبه را به عنوان کافکای ژاپن میشناسن. هر چند به نظر من، داستانهاش از نظر طرح استحکام بیشتری نسبت به قصر و محاکمه کافکا دارد. در ضمن جنبههای اروتیک داستان هم نباید فراموش شود.